360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره
360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره

ساختمان پلاسکو سفر نامه تهران

ساختمان پلاسکو

دوستی را دیدم که مدتها در یکی از فروشگاه‌های این ساختمان که نزدیک بازار واقع شده کار می‌کرد. از تن فروشیهای به خاطر یک تی شرت در حدود 10-15 سال قبل بگیر تا بعضی خاطرات مثل همین یکی که تعریف کرد:

کلاه شاپوی خیلی نفیسی روی سر یکی  از مانکنها داشتیم. سر ظهر درمغازه را قفل می‌کردیم و به  بهانه ناهار آهنگی شیش و هشتی هم چاشنی می‌کردیم و با چند تا پسر فروشنده حسابی دور بر می داشتیم و مجلس گرمی می‌کردیم. ظرفهای غذای فلزی که زیاد گرم شده بود این فرصت را می‌داد که کمی دست دست کنیم تا غذا قابل خوردن شود. روزی هم در حال رقص شاطری خودمان بودیم که دو تا دختر تراشیده آمدند و اصرار کردند که می‌خواهند خرید کنند. به هر صورت شرط کردیم که خریدار این وقت باید به میدان بیاید. اما موضوع با خنده تمام شد و کلاه را برای پدرعزیزشان به قیمت گزافی بهشان انداختیم.

ساختمان پلاسکو یکی از مراکزی بوده که از قدیم با قیمت مناسب و تنوع اجناس مورد نظر همه شمال و جنوب نشینان شهر بوده است. با این حال الان هنوز خیلی معلوم نیست  اینگونه باشد. این ساختمان مثل خیلی دیگر از بخشهای بازار در زمان پهلوی اول بنا شده است. شهرت این جور جاها توی تهران طوری است که خیلی از شهرستانیها توسط همشهریای نیمه وارد خودشان آدرس چنین جاهایی را دارند. البته برای پوشاک در تهران جاهای دیگری هم به فرخور نوع و سطح خرید افراد وجود دارد مثل راسته منوچهری برای کیف و کفش، باغ سپهسالار برای کیف و کفش، راسته مولوی برای بیشتر کیف، بهارستان هم کمی کیف و کفش، راسته خیابان رودکی برای پوشاک، چهارراه ولی عصر تا تقاطع جمهوری برای پوشاک مراکز قدیمی تر در این حوزه هستند. البته مراکز خرید جدید و تک فروشگاه‌ها نیز با انواع برندهای مهم دنیا نیز در این محدوده جای دارند که بیشتر مارک بازهای یعنی جوانهایی که تمام لباسها و حتی لباسهای زیر خود را بر اساس معروفیت مارکهای خارجی خرید می کنند از تنوع بیشتر این قضیه آگاهی کاملتری دارند. این روزها خیلی از فروشنده های کیف و کفش و همچنین پوشاک با ارائه محصول در قالب مارک اصلی و با قیمتهای بالا و صد البته ادعای اصل بودن توسط وارد کردن کد پیگیری کالا در سایت جنس مورد نظر، سعی در جذب مشتری به سمت کالای مرغوب دارند. خیلی از این فروشنده‌های آدمهای به نسبت زبان دار تر هستند که با گفته هایی مثل : یک ضرب المثل انگلیسی: من این قدر پول دار نیستم که جنس ارزان بخرم، می‌توانند ایده‌های لایف استایلی خود را به مشتری قالب نمایند.