360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره
360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره

فرنگیس - سیاوش قمیشی

فرنگیس: هو! کچل! تو چرا دستت رو از روی زنگ خونه ما برنمی داری؟ 


سیاوش : آخه عشقتو داغونم کرده!


+  کرده که کرده! مگه نمی دونمی الان کسی خونه نیست؟ من سرکارم! الان روزنامه نویس شدم، اصلا برای خودم بیا و برویی دارم چرا نمیری دنبال یه دافی چیزی؟ 


- من با این اوضاع و احوال بد دنیا ترجیح می دم همون با پرشن کتم زندگی کنم به یاد ایران! 


+ به هر حال اینطوری هم موهات بیشتر می ریزه هم پول برقمون زیاد میشه و هم در و همسایه فکر می کنن این بابا روشنفکره! نویسنده است، بالکل باید Over hall - تعمیرات اساسی - بشه! 


سیاوش سر گیتارش را می کشد و گربه اش را بغل می کند. همانطور مردد دارد به پیشنهاد فرنگیس فکر می کند. بعد بر می گردد و به فرنگیس می گوید: 

یه چیزی بگم؟ 

+ بگو 

- در واقع قرار بود من از آتیش عشقت رد بشم، اما دیدم حتما می‌سوزم. شاید خودم نسوزم ولی حتما این جنس تو جیبم میره هوا. گفتم حیفه. 

+ بعد چی شد؟ 

- هیچی! بارون، پاییز و جزیره‌ای که پیدا کردم مشکل رو حل کرد. زنگ زدم یه ترانه سرای مادام العمر برای خودم اجاره کردم و الان در خدمت شمام! 


آخ که دیگه فرنگیس 

عشق تو درمونم کرد 

به کی بگم که بابات 

از جاده بیرونم کرد 

دلم شده بهونه 
دکتر خودش می دونه 
مریضشو میشونه 
می گه بازم دیوونه  
توی مطب می خونه