360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره
360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره

فیلم Interior - وودی آلن -1978- IMDB- woody allen

فیلم Interior - وودی آلن -1978- IMDB   یکی از فیلمهای خوب وودی آلن در دوره ای از اوج فیلمسازی اوست. زمانی که سال بعد یعنی 1979 منهتن را ساخت. وودی آلن به نظر خیلی ها نویسنده ی بهتری است. در این فیلم هم یکی از زیباترین گوشه های ذهن آدمهای کامل گرا را به نمایش گذاشته است. مادر خانواده که در آخرین بخشهای فیلم توسط دخترش توصیف می شود: مادر شما خیلی برای زندگی در این دنیا کامل هستید. مثل یک خانه با طراحی داخلی کاملا مبله. بدون اینکه احساسات واقعی در آن جا بشوند- نقل به مضمون-و اما پدری که در 63 سالگی می رود تا دیگر نقش پدر خوب و پشتیبان را بازی نکند. سفر به یونان. آشنا شدن با پیر زنی سر زنده که می تواند مردها را سرگرم کند. در ابتدا یک جور جدایی آزمایشی که منجر به  ضربه ی روحی شدید به مادر می شود و بعد از آن نیز که واقعا ویران کننده است. این تمام قصه نیست. خرده روایتهای فیلم از دخترها و دامادهای خانواده نیز بسیار حیاتی و زیباست. دخترها مانند مادرشان کمال گرا هستند. یکی شاعر و منتقد مجله Newyorker است. نامزدش به ورطه ی الکلی بودن و حتی لغزش در زندگی افتاده است و ... 

 دکوراسیون زیبای خانه که تماما از رنگ سفید استفاده شده است مضمون اصلی قصه را بسیار پر رنگ می کند. جایی کامل یا شاید هم دیوانه خانه ای کامل.  دختری دیگر که همسرش فعال سیاسی است. خودش در جایی احساس کلی اش را نسبت به کار و بیزاری اش از کار کنونی بیان می کند: می خوام کارم رو ول کنم. می خوام یه چیزی رو توضیح بدم ولی دقیقا نمی دونم چی

طنز به همان شکل وودی آلنی خودش در این فیلم مشخصه های متفاوتی نیز دارد. جریان فیلم بدون خونریزی و خشونت، بیانیه ای را هم تعقیب نمی کند. چیزی که در فیلم منهتن بر علیه روشنفکری و به و ضوح می بینیم. این فیلم کاملا فضای ناقص الخلقه ی آدمها در زندگی ایده آلشان را پر رنگ تر نشان می دهد. در فیلمهای بعدی وودی آلن نیز می توان صحنه هایی به نظر پر از دیالوگهای بی ربط روزمره وجود دارد که کل صحنه قرار است مفهوم دیگری بجز گفتگو ها را در بر داشته باشد. 

فیلمهای وودی آلن و مخصوصا این یکی تفاوتی با بقیه ی فیلمهای حداقل آمریکایی دارد که از یک جنبه شاید پر رنگ بودن کلام و گاهی سرسری گرفتن اتفاقات و پردازش آنها به طور عمد و توسط نویسنده زیاد درشان اتفاق می افتد. مثلا مانند صحنه ی غرق شدن مادر خانواده که به نظرم عمدا خیلی ساده بر گذار شده است.