360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره
360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره

زندگی روزمره در ادبیات داستانی-1

سیلی خوردن از واقعیتهایی که در یک اثر ادبی مطرح می‌شود. و اینکه ستایش آدمها برانگیخته می شود، یک جور درام- طنز را همراه خودش دارد. به خصوص این موضوع در واکنش آدمها به صحنه‌ی تئاتر، ملموس دیده خواهد شد. آدمهایی که اصلا  اسیر غرابت و همچنین واقعی بودن اثر می‌شوند، طوری که در نهایت عمق لازم را بعد از روزها و هفته‌ها، ممکن است دریابند و دوباره بهت زده شوند. مثل کسی که برای مدت کوتاهی به زیر آب فرو برده شده و در حالت نزدیک به خفه شدن دارد زندگی خودش را روی سطح، می بیند. 


این خاطره ی نزدیک به خفه شدن یک جور منظم کننده و فشرده ساز ذهن است. طاقت فرسا بودنش را که پشت سرگذاشت، ساحل سلامتش یک جور سبکی دارد. یک جور لذت ادبی. ...

هر چند روز یک بار که خواندن و نوشتن را فراموش می کنم می بینم کلی عصبی و خسته  شده ام. همه چیز حتی کوچکترین چیزهایی که می شناسم برایم مشکل ساز و بزرگ به نظر می رسند. اما با شروع خواندن و نوشتن بوی خوشی می شنوم که از روی زمین بلندم می کند. مثل پدر بزرگهای فرزانه و خردمند که هزارتا تجربه در زندگی شان داشته اند می توانم گوشه ای بنشینم و مزمزه کنم. انگار به ریشه ی کوه ها وصل شده باشم. عمیق ترین صداهای دنیا را می شنوم. دریغ از روزگاری که آدمها را از ادبیات و داستان جدا می کند. آدمی که از دنیا سیلی نخورده است هنوز کامل نیست ولی آدمی که سیلی خوردن کسی را توی داستان می بیند، عاقل شده است.