360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره
360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره

در رعایت ادب

روزی شیخ در جمعی از بزرگان صنعت آی تی و حتی حضور یکی از ویزیتور (گیر فروش ) های صنعت مبلمان اداری نشسته بود و سنگ ادب بر میز رفاقت می ساییدی. هر دم ساغری از عقیق چشم دوستان زدندی و آبشخور منکر، به پشت دست هموار نمودندی که دوست - گیر فروش - ندا در داد: 
این دوست شما حرف هم بلده بزنه؟ چقدر ساکته! 
این شد که آنچه نباید می شد. ساغر ادب شکسته شد و کوچه ی رفاقت را فراگرفت...
از آنجایی که پایان حکایت معلوم خواص و ملموس حاضران است از تکرار پرهیز نموده و با این نیمه پایان می بریم:
من پشت میز جمع و دلم جای دیگر است 
ورنه سزای گیر فروش پرسَخُن اعمال ساغر است