360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره
360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره

روایتهایی از وبلاگ قدیمی ام دیوار مفت

اسید مست

شب بود. ماه پشت ابر بود. امین و اکرم (اعظم سابق) ماه و ستاره ها را نمی دیدند. از خدا خواستند. باد ابرها را کنار زد. بی کلک. اکرم گفت: به به !   ادامه مطلب ...

گفتگوی نوح و پسرش- نسبیت

1- چند وقت پیش 3  تا ویدئوی محسن نامجو که گذاشته بودم توی سایت آپارات را به دلیل مغایرت با قوانین حذف کردند. البته کارنامه بنده این جاست: 

 

زلف  

گیس 

ترنج 

به نظر ترجیح این است که مردم کچل باشند و ساسی مانکن و حسین مخته گوش کنند و کلیپهای هندی و آخرین سجده فرهاد مجیدی گوشه زمین را نگاه کنند. این اواخر هم از چنین جایی چیزی دیدم شبیه اینکه یک عده آدم را دم دستشویی نشان می دهد که دارند تمام - اشعار در وا کن- را دم دستشویی و آفتابه به دست می خوانند. از شهرام شب پره بگیر تا کویتی پور...  


2- درباره مرگ یزدگرد هست که یک آسیابان به طمع پول طرف را شبانه توی کلبه ای در حال فرار به مرو می کشد. تراژدی مردن نیچه خیلی ساکن تر است. انگار شرقی ها کلا همیشه طریف تر قصه سر هم می کنند. یک بار هم این را از عباس معروفی و درباره تفاوت اسطوره های شرقی و غربی در - این سو و آن سوی متن - دیدم. در مقایسه:  اسفندیار از چشم بی بصیرت می شود  و آسیب پذیر است و اما  آشیل که از ناحیه ای بی ربط توی تاندون پایش آسیب پذیر است، هیچ خوانش اینطوری ندارد یا من ندیده ام. همینطوری است که تراژدی مدرن شدن توی شرقی ها خیلی ظریف تر است. یعنی همه مثل اول شاهنامه می دانند که جماعت مدرن کلی از آدمهای نسل قبل و تفکراتشان را با بی رحمی دور می ریزند. 


3- 



-پسر بیا سوار شو! داری، در جهالت و بی بصیرتی به هم پاشنده ی خودت داری غرق می شی! 

پسر - پونی تیل و چهار شانه - در حالی که با سگش بازی می کند- سگ از داستان اصحاب غار همینطور توی دست و پای شعرا و غیره ول است- سرش را بلند می کند و می گوید: 
نه پدر اینطوریا هم نیست. غرق شدن یه چیز نسبیه! مثلا در آینده کشوری هست که هر چقدر بی بصیرتی و تورم 14 برابر متوسط جهانی داره، غرق نمیشه! پدر من هم همینطورم، هیچ وقت قرار نیست غرق بشم. اهل جفت یابی هم نیستم. شما برید! 

زن نوح چادرش را سفت می کند و صدا می کند: حاج آقا ولش کن بیا بریم
در ادامه بقیه ی جفتها هم سوار می شوند.