ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
1- مدیر باز گشایی دانشگاه ها گفت: ما امسال دانشگاه ها را یک ربع مانده به سال تحصیلی باز می کنیم.
معاون سنگ نوردی دانشگاه شهید بهشتی سابق گفت: ما امسال زمستان سختی خواهیم داشت، برای همین قصد داریم 5 دقیقه زودتر از یک ربع مانده به سال تحصیلی دانشگاه ها را باز کنیم.
مشاور فرهنگی ورزشی وزیر کلیه ی علوم گفت: من امسال ساعتم را یک ربع زودتر تنظیم کرده ام. برای همین هم همیشه زنم وقتی ساعت می پرسد و بهش می گویم : هفت او دوباره می گوید یک ربع به هفت.
2- وزیر گوگولی مسکن و راه و بیراه در بازدید از تونل تهران - شمال که در ابتدا جنس این بچه به اشتباهی - آزاد راه- تهران شمال بود، فرمودند: ما اصلا این زمین فروشها را نمی شناسیم. این آزاد راه از تهران وارد و یک ربع مانده به شمال از آن خارج می شود.
3- یکی از افراد نادم در فرقه انحرافی جمشید بسم ا... اظهار داشت: ما تمام مدت مواظب بودیم برود بالا. بعد که دیگر رفته بود تا لبه پشت بام و کارش تمام شده بود و داشت برمی گشت. یک ربع مانده از لبه بام، می فروختیم.
: کجا می فروختید؟
- فردوسی، بیشتر فردوسی.
: خود جمشید ملقب به بسم الله هم می فروخت؟
- نه خیلی. آقا جمشید بیشتر پوز نگهدار بود. همیشه پوزها پیش آقا جمشید بود. ما هم معمولا یک ربع مانده به معامله می رفتیم و ازش می خواستیم برایمان پوز بگیرد.