360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره
360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره

آکادمی گوگوش - فاز دوم هدفمندی یارانه ها

به نظر داوری آکادمی گوگوش و اصلا آکادمی گوگوش و خود خانم گوگوش نماینده طبقه ی اکثریت ما ایرانیها هستند. 
زن بدون همراه است. می رود. از استرس داشتنش سوال می شود و حتی از اینکه توی اولین کتابی که باز کرده جمله ای از فروغ است درباره پرواز، شاید اگر سازش تار بود رویش نوشته بود، در زندگی زخمهایی هست که ... 
خلاصه به اندازه کافی فرصت برای آن زن تنها هست. 
به اندازه کافی دختر برای داور یا داورها هست. 
به اندازه کافی قرار است گوگوش روی خط تولید بشود. 

آقای خلعتبری همه را قبول بفرما. ایرانیها حسابی خسته اند و تیمارشان همین است و لاغیر! 
آقای خلعتبری اصلا فکر بودجه را نکن، صدا و سیمای ما هست و دلش برای تک تک ایرانیهای دل زخمی برنامه ی _ فاز دوم هدفمندی سیزده به در _ را در نظر دارد. 
آقای خلعتبری عزیز  حتی بزرگتر از این حرفها به نظرم شما باید در قبال آخرین سنگرهای زبان فارسی هم به اندازه کافی دقت و همت به خرج بدهید و کمتر درباره اهل پارتی بودن دخترهای  صادراتی ایرانی که از اولین جای دوبی تهیه می شوند، جلوی دوربین کنجکاوی کنید. 

یادداشتهای روزانه آلبر کامو - خشایار دیهیمی - نشر ماهی- بیگانه

یادداشتهای روزانه آلبرکامو را به هیچ عنوان از دست ندهید. یادداشتهای روزانه آلبرکامو یک مجموعه 4 جلدی است که توسط نشر ماهی منتشر شده است. کامو سرشار از رنج و وارستگی است. کامو  توانسته است تلخی را با ایجاز ادبیات به لذیذترین نوشابه های ممکن برای خلصه ی آدمها تبدیل کند. هنوز تا هنوز کتابش یعنی بیگانه جزو چند کتاب برتر ادبیات داستانی دنیاست. کامو  یعنی ادبیات داستانی فکور و مستقل از فلسفه و در عین حال فلسفی. یکی از موارد مهمی که برای هر نویسنده ای لازم است مطالعه نماید.  
ادامه مطلب ...

قواعد خودمانی دوست یابی

مواظب باشید تنها کاری که آدمهای اینجا می توانند دوستانه یا از روی دشمنی برایتان انجام دهند، این است که ترتیبتان را بدهند. به همین مناسبت اصلا و ابدا دنبال دوستی آن هم از نوع عمیقش نگردید و تو را به خدا صدای - شازده کوچولو - را کمتر کنید.


نذار چوپانی
دوست آن باشد که راحت تر از همیشه فرار کند از دست دوست در پریشان حالی و درماندگی. 
قابل عرض نیست که دوست داشتن را به من بیاموز، فرار کردن را خودم بلدم. 

فرنگیس - سیاوش قمیشی

فرنگیس: هو! کچل! تو چرا دستت رو از روی زنگ خونه ما برنمی داری؟ 


سیاوش : آخه عشقتو داغونم کرده!


+  کرده که کرده! مگه نمی دونمی الان کسی خونه نیست؟ من سرکارم! الان روزنامه نویس شدم، اصلا برای خودم بیا و برویی دارم چرا نمیری دنبال یه دافی چیزی؟ 


- من با این اوضاع و احوال بد دنیا ترجیح می دم همون با پرشن کتم زندگی کنم به یاد ایران! 


+ به هر حال اینطوری هم موهات بیشتر می ریزه هم پول برقمون زیاد میشه و هم در و همسایه فکر می کنن این بابا روشنفکره! نویسنده است، بالکل باید Over hall - تعمیرات اساسی - بشه! 


سیاوش سر گیتارش را می کشد و گربه اش را بغل می کند. همانطور مردد دارد به پیشنهاد فرنگیس فکر می کند. بعد بر می گردد و به فرنگیس می گوید: 

یه چیزی بگم؟ 

+ بگو 

- در واقع قرار بود من از آتیش عشقت رد بشم، اما دیدم حتما می‌سوزم. شاید خودم نسوزم ولی حتما این جنس تو جیبم میره هوا. گفتم حیفه. 

+ بعد چی شد؟ 

- هیچی! بارون، پاییز و جزیره‌ای که پیدا کردم مشکل رو حل کرد. زنگ زدم یه ترانه سرای مادام العمر برای خودم اجاره کردم و الان در خدمت شمام! 


آخ که دیگه فرنگیس 

عشق تو درمونم کرد 

به کی بگم که بابات 

از جاده بیرونم کرد 

دلم شده بهونه 
دکتر خودش می دونه 
مریضشو میشونه 
می گه بازم دیوونه  
توی مطب می خونه 

سفر به انتهای شب - لوئی فردینان سلین

سر و کله مان را با گل و نشان افتخار می پوشانند و از زیر - طاق پیروزی - می گذرانند... دیگر هیچ وقت تا آخر عمر پولی نخواهیم داد. وقت پول اخ کردن خواهیم گفت: ما قهرمانیم! مدافع میهنیم! 


سفر به انتهای شب - لوئی فردینان سلین 



پ.ن: بیگانه ی آلبرکامو بی اعتناست و بهت زده در حالیکه مدیر مدرسه ی من سخت با اعتناست و کلافه ... من در مدیر مدرسه از او اثر گرفتم(اشاره به سفر به انتهای شب )

جلال آل احمد