ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
اگر از برخی کفشهای پاشنه بلند و البته رفتار صاحبان آنها دررنجید، بدانید و آگاه باشید که اولین بار مردها کفش پاشنه بلند را اختراع کردند. در آن روزگاران بیشتر برای قفل کردن کفشها در رکاب اسبها استفاده می شد. بعدها از بین اولیاء طراحی مد، باز هم این مردهای مستوجب آتش چنین ابزاری را در طبق مصرفی زنها نهادند.
ادامه مطلب ...اهل فامیل هر کدام تعطیلاتشان را طوری سپری میکنند. یکی به یاد ویلایی که توی سالهای دههی شست با برادرهایش نزدیک فشم داشته و الان هیچ خبری از آن نیست جلوی تلویزیون مینشیند و خیره نگاه میکند. بعد یکهو احساس میکند کولر باد خنکی دارد، و خاطرهها به همین راحتی میبردش کنار ویلایشان. چرا فروختند به خاطر برادرهایش. به خاطر اینکه وقتی زن برادرها آنجا بودند خودش رودربایستی میکرده و سعی میکرده زن و بچهها را برندارد و نبرد ویلایشان. شبهای خنک و درختهای البالو که توی شیب کوه رها بودند و نمیشد هیچ ساختمانی را با درخت آلبالویی نشان کرد. درختهای توت که روی پشت بامها تور سفیدی از توت پهن میکردند. پسرش تعریف میکرد که این روزها رفته و اینقدر دور و بر ساختمانشان چرخیده و زل زده است به رنگ سفیدی که چند بار بازسازی شده است، تا صاحب ملک آمده و دعوتش کردهاست تو. بعد هم گفته که هنوز هم اینجا متعلق به شماست. حالا که چند دست چرخیده و برد و باخت این ملک خریدن، ریخته، دارند تعارف میکنند هر وقت خواستید بیایید توی ملکتان.
تماشای فیلم نبراسکا و باز هم پیرمردهای آمریکایی گردن سختی که پسرشان شبیه خودشان است و قرار است در آن سن و سال جمعشان کند. یک فیلم 2013 ای ولی سیاه و سفید با صحنههای land scape زیاد و جذاب از نبراسکا و حومه. پدر مثل ایمیلهایی که از طرف مجلههای زرد به افراد میرسد دنبال جایزهی یک میلیون دلاریاش است.
خلاصه داستان فیلم از صفحه ی ویکی فیلم:
وودی یک اعلان مسابقه ی بخت آزمایی را توسط پست دریافت می کند. این برگه یکی از همان اعلان های شرکت "Publishers Clearing House" است که در آن نوشته: "اگر" شماره ی منحصر به فرد شما انتخاب شده باشد "ممکن است" 1 میلیون دلار پول نقد برده باشید. وودی "ممکن است برده باشید" را "برده اید" معنی می کند و تصمیم می گیرد که بایستی از خانه اش در شهر بیلینگ ایالت مونتانا به دفتر شرکت در شهر لینکولن ایالت نبراسکا سفر کند تا جایزه اش را بگیرد.
وقتی تراژدی شروع مدیریت و علم مدیریت و تاسیس رشتهی مدیریت و موج مهم و جدید MBA توی ایران مصادف شد با مشاوران مدیریت نسل اول. همانهایی که حسابی ذوق و شوق داشتند و توی تمام زمینههای جدید مدیریت انگشت میکردند ما هم رفتیم توی چند تا از تیمهای تازه تاسیس مدیریتی توی کشور تا از غافله عقب نباشیم. ارشمیدسهای کوچولویی بودیم که در کسوت مشاور مدیر میرفتیم سراغ مدیر و با بدن برهنه فریاد میزدیم اورکا اورکا. الان فهمیدم مثلا سازمانی که داریم مطالعه میکنیم یا موضوعی که حسابی گیرکرده است کجایش ایراد دارد و به قولی راه برون رفت ازش چیست. یک جور فیلسوف قارهی مدیریت در ایران به حساب میآمدیم و در انزوایی که برای خودمان اختراع کرده بودیم از نردبان مفاهیم جدید بالا میرفتیم. الان اما اوضاع عوض شده است. مشاوران مدیران موی دماغهایی محسوب میشوند
ادامه مطلب ...یه عده هم هستن که صبح به صبح اگه توی ماگ با عکس و نقش استاد شجریان نوشیدنی مثل چای و آب و آب پرتقال و آب جوش، نمی خورند. برای همین حواستون باشه یه وقت فکرنکنید که این عده طرفدار تیفوسی استاد هستند چون احتمالا اعلام کردهاند استاد طرفدار تیفوسی ندارد یا به جز باشگاه هوادارانشان طرفدار تیفوسیشان. یا اگر با کسی میلی دارید، لطفا به شکل ماگ استاد شجریان ایشان نباشد. بعضیا هم اصلن بی تفاوتتر از این حرفان به همین دلیل ماگ استاد شجریان رو همراه خودشون در بین ماگهای دیگه توی شرکت رها می کنند چون هیچ وقت گم نمیشه، سرقت نمیشه و کسی برای شکستن و لب پر کردنش تلاشی نمی کنه. ماگ استاد شجریان بهترین روش نگهداری ماگ از شر بلایای طبیعی و شرکتی محسوب میشه