360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره
360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره

مزخرفات و تفریحات

پروردگارا خوابی؟ آخه چرا؟
زندگی همه‌اش طنز و تفریح و دری وری است. از وقتی تصمیم می‌گیرید نقش یک راهزن پر رو را که پایش روی خرخره‌ی پدر و مادرش است ترک کنید و دستتان برود توی جیب خودتان، اولین مفهومی که یاد می‌گیرید دری وری است. دقیقا دوست دارید لخت شوید  
ادامه مطلب ...

اولین زن قجری بدون سبیل

یه مدته دنبال اینم بفهمم اولین زن قجری بی سبیل کی بود؟ کی اون کار رو کرد؟ از همونجا تفکیک جنسیتی در بین مردم شروع شد. بعد رفتند سراغ شلوارها. شلوار مردها دوتا شد. یه شلوار برای کار و یه شلوار برای تو خونه. ولی زنها همچنان یه شلوار که زیر شلیته نصب می شد. سرسره بازی هم به نظر خیلی بچه گانه رسید. رفت توی حیاط بازی بچه ها. مردهای ایرانی غرب زده شدند. لباس راگبی پوشیدند و دست از بغل و بوس برداشتند. خشونت چند صدایی شد و مردها از آن به بعد یعنی در دوره ی معاصر تونستن چند کانال برای خشونت داشته باشند. چند همسری به شکل زیر زمینی کنونی، از همون تغییرات، متولد شد. اما ویترین ایرانی شکل دیگه ای بود. روی زمین همه فکر می کردن مروارید زیباست. بعد از اون زنها آب مروارید گرفتن و در راستای همین تغییرات زیبا شدن.

پای مردانه روبرتو کارلوس

هر مردی توی یکی از پاهاش یه روبرتو کارلوس داره که همیشه می خواد شوت بزنه. مخصوصا وقتی از کنار بازی بچه ها رد میشه. این روبرتو کارلوس بالقوه تا شاید پنجاه سالگی هم توی آدم باشه. خدا رو شکر بروسلی تا همون 17 -18 سالگی بیشتر همراه آدم نیست. بماند. این یورگن گلوپ مربی لیورپول چرا اینقدر لیز می خوره توی وقتهایی که هیجان زده است؟

موزیک چارتار در بزرگراه

من هر وقت ماشین لباس شوییمون تو دور خشک کردن می افته شروع می کنم به خوندن. از بس صدام خوبه. مثل همون دوره ی دانشجویی که کنار بزرگراه آواز می خوندیم. مثل یک مراسم حرفه ای می رفتیم کنار شیخ فضل الله نوری و همصدا با بزرگراه می خوندیم:
شبیه تو پرنده ای که می‌رود به سمت خورشید*شبیه من ترانه ای میان شعله های تردید*نشسته ام به انزوا به رنگ و بوی بی پناهی*به خلوتم نمیرسد حضور روشن پگاهی*غزل نشد خیال من جنون من نگفته باقیست *چه ترسم از ستیز شب که صلح سینه ام چراغیست*شبانه ی بی صدائیست ترانه ای بی تو دم نمی‌زند*به ساعت بی حواسم ببین که عقربه قدم نمیزند*بخوان که با صدای تو جوانه می‌زند سرودم ...

مدل تورمی عالم اقتصاد

با کاپیتان صحبت کرده‌ام قرار است مرا بنشاند جلوی پنجره که آسمان را بهتر ببینم. اینطوری تورمی که از دل خانه‌ها و به شکل غریبانه و نوآورانه‌ای از ابتکار ایرانی بیرون زده است را حتما زودتر از بقیه خواهم دید. کاپیتان خودش فعلا سر در میان ابرهاست و حس و حال توجه تورمی ندارد. 
پ.ن: شیب ملایم آخر ماه رو تجربه می کنیم. اجرکم مقبول