در واقع جواب سریعی برای این سوال وجود ندارد. مثل تمام تجربه هایی که ما در دوره معاصر از سر میگذرانیم مجموعه ی اتمسفر موجود باعث اضمحلال یک تمدن میشوند و عوامل این چنینی مانند قیام اهالی یک روستای کوچک در سبزوار به نام باشتین، علت العلل نیست و فقط یک ماشه -trigger - در بروز یک اتفاق تاریخی خواهد شد.
البته عوامل مهم زیر هم در از بین رفتن مغلولها نقش داشت :
1. بحران جانشینی و اختلافات داخلی:
پس از مرگ هلاکوخان، مسئله جانشینی و رقابتهای داخلی میان نخبگان مغول باعث اختلافات بسیاری شد که دولت مرکزی را تضعیف کرد.
2. فشارهای اقتصادی و مالی:
سیستم مالی مغولها به مرور زمان ناکارآمد شد. هزینههای جنگی و مدیریتی بالا بودند و منابع مالی به اندازه کافی برای پشتیبانی از کلیه هزینهها در دسترس نبودند.
نظریه محبوب: مغولها کم کم در تمدن ایرانی حل شدند.
3. شورشها و قیامهای محلی:
از جمله قیام سربداران، این قیامها نشاندهنده نارضایتی عمومی از حکومت مغول بود و موجب تضعیف قدرت مرکزی آنها شد. شورشهای مشابهی نیز در مناطق دیگر ایران و همچنین در سرزمینهای چینی و اروپایی اتفاق افتاد.
4. فروپاشی ساختار اجتماعی و نظامی:
نظام اجتماعی و ساختاری قبایلی مغولها پس از استقرار در مناطق مختلف، کارآیی خود را از دست داد. نبود انضباط و ساختار منسجم در نظامیگری آنها را آسیبپذیر کرد.
5. ظهور قدرتهای محلی و منطقهای:
با تضعیف مغولها، نیروهای محلی و منطقهای قدرت گرفتند. مثلاً تیمور لنگ در شرق و حکومتهای محلی در غرب ایران شروع به گسترش نفوذ خود کردند.
نوستالژی بازی که بسیار از طرف صدا و سیما ترویج می شود یکی از خطرناک ترین فعالیتهای ذهنی ممکن است که به دلایل زیر باید ازش حذر نمود:
1. افزایش فرار از واقعیت: غرق شدن در خاطرات گذشته به جای مواجهه با چالشهای واقعی زندگی.
2. افسردگی: احساس نارضایتی و ناراحتی ناشی از مقایسه مداوم زمان حال با گذشته.
3. اضطراب: نگرانی درباره از دست دادن تجربههای خوش گذشته و عدم توانایی تکرار آنها.
4. وابستگی عاطفی: افزایش وابستگی به گذشته که ممکن است بر روابط و تصمیمگیریهای فعلی تأثیر منفی بگذارد.
5. عدم رشد شخصی: جلوگیری از تجربههای نو و مانع پیشرفت در زندگی.
6. کاهش خلاقیت: تمرکز بیش از حد بر روی تجارب گذشته میتواند منجر به کاهش خلاقیت و نوآوری شود.
7. انزوا اجتماعی: کاهش تعاملات اجتماعی به دلیل تمرکز بیش از حد بر روی نوستالژی بازی.
8. شکاف نسلها: ناتوانی در درک و ارتباط با نسلهای جدیدتر که با بازیها و فناوریهای جدید آشنا هستند.
9. تاثیرات منفی بر روابط: ممکن است روابط خانوادگی و دوستانه آسیب ببیند زیرا فرد تمایل دارد زمان بیشتری را به یادآوری و بازیابی خاطرات گذشته بپردازد.
10. کاهش بهرهوری: زمانی که صرف نوستالژی بازی میشود میتواند باعث کاهش بهرهوری و کارایی در زندگی روزمره شود.
11. تاثیرات اقتصادی: هزینههای اضافی برای خرید نسخههای قدیمی بازیها و دستگاههایی که ممکن است گرانقیمت باشند.
12. کاهش تعاملات جدید: فرصتها برای ایجاد روابط و تجارب جدید ممکن است به دلیل تمرکز بیش از حد بر روی گذشته از دست بروند.
13. اعتماد به نفس پایین: اعتقاد به اینکه روزهای خوب گذشته هرگز بازگشت نخواهند کرد میتواند به کاهش اعتماد به نفس منجر شود.
14. مشکلات سلامت روانی: فعالیت ذهنی مداوم در گذشته ممکن است منجر به فشار روانی و مشکلات سلامت روان شود.
15. غفلت از مسئولیتها: ممکن است فرد وظایف و مسئولیتهای فعلی خود را به تأخیر بیندازد یا نادیده بگیرد.
16. توسعه نیافتگی مهارتها: تمرکز بر نوستالژی ممکن است فرد را از تقویت و توسعه مهارتهای جدید باز دارد.
17. خستگی عاطفی: بازگشت مداوم به خاطرات گذشته میتواند به خستگی عاطفی و روانی منجر شود.
18. کاهش انگیزه: نوستالژی بازی میتواند انگیزهی حرکت به سمت اهداف جدید را کاهش دهد.
19. ایجاد بیثباتی اقتصادی: تاثیرات مالی ناشی از هزینههای اضافی ممکن است باعث ایجاد مشکلات اقتصادی در درازمدت شود.
20. نارضایتی مزمن: زندگی در گذشته مانع از تجربهی لذتهای زندگی حال و پذیرش واقعیات زندگی میشود.
درکش برام سخته که همه چیز ما کپی از همدیگه است. انگار وسط تاریخ یخ زدیم. تلویزیون از سلبریتی. سلبریتی از توییتر، توییر از پادکست، پادکستها اینقدر از همدیگه. نویسنده ها از سریالهای تلویزیونی. سریالهای تلویزیونی از هر چیزی که هر جایی گیر بیاد. هیچ سمت و سوی مشخصی نداره. به خدا دیدم رادیوتراژدی یه چیزی ساخته بعد مدرسه ی علوم انسانی هم همون رو پادکست کرده. اینقدر تاریخ معاصر تکراری دارم میبینم که حد نداره. تازه یک عده از این جامعه شناسها هم ازهم تقلید میکنن. انگار واجب کفاییه که درباره ی یه مگس که از جلوی چشم یکیشون رد شده نظر بدن. اون یکی بگه این با منابع کامل این مگس رو نشون نداد. یکی دیگه بگه. مگس که مگس بود ولی به نظر من اگر ویدئو براش درست کنی با یک هنرپیشه هم مصاحبه کنی میشه خرمگس. حسابی مهم میشه. خرمگس اینقدر تنبل شده که مطمئن باش اگر بخوای بزنی. عنش میچسبه به دیوار. تازه نقاشی کردیم اون کثافت رو این چه وضعیه؟ هیچ چیز دیگه باب دل ما نیست به جز خود زندگی و اتفاقا روزمره. هیچ اثر فاخری تولید نمیشه که بشه باهاش سرگم شد. کوچیک و بزرگ و دراز و کوتاه نداره. ما به مزخرفات معتاد شدیم. به شنیدن انواع نظریه های برون رفت و توسعه ایران معتاد شدیم. به تاریخ معاصر. به گل کشیدن نسل زد. به شوخی شوخی دفن شدن نسل دهه شصتیها. به قمبل کردن یوسف در آکادمی دولتی. به یوسفی که حتی میترسه جا استادیش رو بدن به هندوانه فروش. به یوسف نازیبا که هیچ دستی الکی هم براش بریده نمیشه. به پیر مغان که اصلا پاسپورت گرفته و رفته لای هزاران چینی و یا کانادایی گم شده. به قهوه ای ترین حالت تاریخ معاصر، معتاد شدیم. به قهوه به عنوان فریم 25 ام ذهنمون برای جایگزینیش با قهوه ای معتاد شدیم. به سخت فهمیدن به نفهمیدن. به وای سخته. به ولش کن یه لاین هرویین بهترینه. به هرویین که سردسته ی قهرمانان جهان سومه. به پدر برای پسر. به پسر، پسرها و دخترها فدای پدر، جانم عزیزم خواهرم، برادرم، معتاد شدیم. به جایزه. به شیرینی اداری. کیک عروسی یا فیک عروسی به همش. به رحم و مروت باسمه ای معتاد شدیم. به پ و ر ن و گرافی انسانی برای بقای دو لحظه بیشتر به مرده هایی که از زنده بودن حسابی عصبانی اند. به قلمبگی، به سلنبگی، به بند تنبونی خنداننده شو معتاد شدیم.
بالاخره پریای واقعی زنگ زد برنامه با خود شهرام شب پره صحبت کرد. البته چون ما ایرانیها ریاضیمان ضعیف است حواس مامانش نبود که هرکسی بزرگتر- زیباتر از پریاست در این مجموعه مورد خطاب گرفته و هیچ کجای تاریخ شهرام شب پره از بزرگتر- مساوی استفاده نکرده است. اصلا پریا خودش در این داستان نقطهی صفری است که قابل استفاده نبوده است.
داستان این است سال 55 مادر دختری با یک شکم بچه و بدون ماشین همراه عمو و زن عمو رفته سینما. سال 55 پایین میدان ونک خر هم نبوده که باهاش بروند خانه. البته اینها یک شوخی است چون نزدیک میدان سینما درایو این پر از ماشین بوده منتها در حال لهو و لعب و فیلمهای نیمه ی ایتالیایی، نمیشد مست و پاتیل برای یک زن باردار و دو همراه پنهانیاش به واقع ایستاد. شورلت کاماروی دودر قرمز که زن باردار را سوار کرد. گفت اسم بچه را بگذارید پریا. توش شهرام شب پره بود. مادر باردار گفت این یکی اسمش معلوم است. ولی تلاشمان را میکنیم. تلاششان را کردند و هشت سال بعد یک دختر دیگر نصیب شد که اسمش را گذاشتند پریا. پریا حالا بعد از کلی سال زنگ زده و میگوید: پریای واقعی منم.
یکی دیگر زنگ زده #برنامه #کامبیز_حسینی زن در #ایران_اینترنشنال از هلند: بگو که کنسرت میذاری. – نه نمیشه. – پس بچه های ما چی میشن؟ - خوب یه جوری بزرگشون کن. و این نزدیکیهای پایان ماجراست. #iranint
برای کوهنوردی باید به توصیههای عمومی برای کوهنوردی گوش کنیم:
1. آمادگی جسمانی: داشتن تجربه و آمادگی فیزیکی ضروری است.
2. تجهیزات لازم: ابزارهایی چون کفش مناسب، لباسهای لایهای، و تجهیزات فنی.
3. محیط زیست و ایمنی: بررسی شرایط جوی و توجه به محیط زیست بسیار مهم است.
4. همراهی با گروه: صعود به کوهها با گروه یا راهنمای ماهر ایمنی بیشتری دارد.
در اینجا اطلاعات ادغامشده درباره ارتفاع قلهها و زمان تقریبی مورد نیاز برای صعود به هر یک از کوههای معرفی شده را ارائه میدهم.
1. دماوند:
- ارتفاع قله: ۵۶۱۰ متر
- زمان مورد نیاز: ۲ تا ۳ روز (بسته به مسیر)
موقعیت: در استان مازندران، شمال شرق تهران.
دسترسی: شهر پلور نزدیکترین نقطه برای صعود است. جادههای آسفالت تا پلور وجود دارد و سپس مسیر کوهپیمایی آغاز میشود.
درجه سختی: متوسط تا دشوار. مسیر جنوبی مناسبترین مسیر برای مبتدیان با تعطیلات کامل است؛ دیواره شمالی برای کوهنوردان حرفهای.
تجهیزات مورد نیاز: کفش کوهنوردی مناسب، کرامپون و تبر یخ (برای مسیرهای پر برف)، لوازم کمپینگ، لباس ضد باد و سرما، و عینک آفتابی.
2. سبلان:
- ارتفاع قله: ۴۸۱۱ متر
- زمان مورد نیاز: ۱ تا ۲ روز
موقعیت: استان اردبیل.
دسترسی: جادههای مناسب تا مناطق دامنه مانند شابیل، و از آنجا صعود آغاز میشود.
درجه سختی: متوسط. به ویژه در فصل زمستان به دلیل سرما و باد بسیار دشوار است.
تجهیزات مورد نیاز: کفش مخصوص کوهنوردی، لباس گرم، کرامپون در زمستان، چادر و کیسهخواب.
3. علمکوه:
- ارتفاع قله: ۴۸۵۰ متر
- زمان مورد نیاز: ۲ تا ۳ روز (بسته به مسیر)
موقعیت: استان مازندران.
دسترسی: از کلاردشت به سمت رودبارک و ونداربن.
درجه سختی: دشوار، دیواره شمالی برای صعود فنی و حرفهای.
تجهیزات مورد نیاز: تجهیزات فنی کوهنوردی مانند طناب، هارنس، کارابینها، و تجهیزات یخی
4. توچال:
- ارتفاع قله: ۳۹۶۲ متر
- زمان مورد نیاز: ۱ روز
موقعیت: شمال تهران.
دسترسی: از طریق تلهکابین یا مسیر کوهپیمایی از ولنجک یا دربند.
درجه سختی: آسان تا متوسط. مسیر تلهکابین آسان و سریع است.
تجهیزات مورد نیاز: کفش مناسب برای کوهپیمایی، لباس ضد باد در زمستان.
5. زردکوه:
- ارتفاع قله: حدود ۴۲۲۱ متر
- زمان مورد نیاز: ۲ تا ۳ روز
موقعیت: استان چهارمحال و بختیاری.
دسترسی: نزدیکترین شهر چلگرد از طریق کوههای زاگرس.
درجه سختی: متوسط.
تجهیزات مورد نیاز: کفش کوهنوردی، لباس گرم، تجهیزات کمپینگ.
6. کازبک (کوه چهلچشمه):
- ارتفاع قله: ۴۰۴۰ متر
- زمان مورد نیاز: ۱ تا ۲ روز
موقعیت: استان کردستان، نزدیکی شهر بانه.
دسترسی: از طریق جادههای محلی و مسیرهای کوهستانی.
درجه سختی: متوسط به دلیل شرایط متغیر آبوهوایی.
تجهیزات مورد نیاز: کفش مناسب، لباس گرم و ضد باد، تجهیزات کمپ.
7. شیرکوه:
- ارتفاع قله: ۴۰۷۵ متر
- زمان مورد نیاز: ۱ تا ۲ روز
موقعیت: استان یزد.
دسترسی: از شهر یزد با یک سفر کوتاه و سپس صعود.
درجه سختی: متوسط.
تجهیزات مورد نیاز: کفش کوهنوردی و لباس برای تغییرات دمایی.
8. سهند:
- ارتفاع قله: ۳۷۰۷ متر
- زمان مورد نیاز: ۱ روز
موقعیت: استان آذربایجان شرقی، نزدیک تبریز.
دسترسی: جادههای آسفالت تا پای کوه و سپس مسیر کوهپیمایی.
درجه سختی: آسان تا متوسط.
تجهیزات مورد نیاز: کفش و لباس مناسب برای کوهپیمایی سبک.
9. تفتان:
- ارتفاع قله: ۴۰۴۲ متر
- زمان مورد نیاز: ۱ تا ۲ روز
موقعیت: استان سیستان و بلوچستان.
دسترسی: نزدیک به شهر خاش با جادههای محلی تا دامنه.
درجه سختی: متوسط به دلیل گازهای گوگردی و شرایط جو.
تجهیزات مورد نیاز: ماسک برای گازهای گوگردی، کفش مناسب، لباس گرم، و تجهیزات کمپینگ.
10. خلنو:
- ارتفاع قله: ۴۳۷۵ متر
- زمان مورد نیاز: ۱ تا ۲ روز
موقعیت: رشتهکوه البرز، نزدیک فشم
دسترسی: از جاده چالوس و سپس مسیر کوهپیمایی
درجه سختی: متوسط
تجهیزات مورد نیاز: کفش محکم، لباس گرم و تجهیزات کمپینگ
11. بینالود:
- ارتفاع قله: ۳۲۱۱ متر
- زمان مورد نیاز: ۱ روز
موقعیت: استان خراسان رضوی، نزدیک نیشابور
دسترسی: از جاده نیشابور به مشهد
درجه سختی: متوسط
تجهیزات مورد نیاز: کفش کوهنوردی، پوشاک مناسب
12. اشترانکوه:
- ارتفاع قله: ۴۱۵۰ متر (قله سنبران)
- زمان مورد نیاز: ۲ تا ۳ روز
موقعیت: استان لرستان
دسترسی: از شهر الیگودرز و سپس منطقه دربند
درجه سختی: متوسط تا دشوار
تجهیزات مورد نیاز: تجهیزات کوهنوردی کامل، لباس گرم
13. قلۀ ساواشی (تنگه واشی):
- ارتفاع قله: حدود ۳۰۰۰ متر
- زمان مورد نیاز: ۱ روز
موقعیت: استان تهران
دسترسی: از طریق پارکینگ تنگه واشی
درجه سختی: آسان
تجهیزات مورد نیاز: کفش محکم و لباس مناسب پیادهروی
14. تشکوه:
- ارتفاع قله: حدود ۳۶۰۰ متر
- زمان مورد نیاز: ۱ روز
موقعیت: استان همدان، جنوب نهاوند
دسترسی: مسیرهای خاکی و کوهستانی
درجه سختی: متوسط
تجهیزات مورد نیاز: کفش کوهنوردی و پوشاک گرم
آبشارهای ایران یکی از بهترین جاذبه های گردشگری ایرانه. هر استانی از این نعمت برخوردار؟ نه استانهای کویری ایران مثل یزد و کرمان فکر نمیکنم آبشار داشته باشند. ولی برای خود من آبشارهای ایران یکی از جذاب ترین موضوع های گردشگریه. یه کتاب هم درباره آبشارهای ایران دیدم. که مجید اسکندری نوشته و کتاب نفیسی هستش. با عکسهای رنگی که 330 تا از آبشارها رو تصویری معرفی کرده با کروکی دسترسی و لیست کامل آبشارهای ایران رو 750 تا گزارش کرده. بدیهیه با این خشکسالی گسترده بخش بزرگی از این آبشارها آب ندارند. پس اول از وجود آب در منطقه ی گردشگری ای که میرین مطمئن بشین بعد تشریف ببرین.
آبشار بیشه:
- موقعیت: استان لرستان، نزدیکی شهر خرمآباد
- توضیحات: این آبشار زیبا در دل جنگلهای زاگرس قرار دارد و از جمله مقاصد محبوب گردشگری در فصل بهار و تابستان است ارتفاع آبشار حدود متر است
آبشار شوی:
- موقعیت: استان خوزستان، نزدیکی شهر دزفول
- توضیحات: یکی از بزرگترین و زیباترین آبشارهای ایران محسوب میشود که در منطقهای کوهستانی واقع شده است ارتفاع آن حدود متر و عرض آن متر است
آبشار مارگون:
- موقعیت: مرز بین استانهای فارس و کهگیلویه و بویراحمد
- توضیحات: این آبشار یکی از بزرگترین آبشارهای چشمهای جهان است و از دل کوه بیرون میآید در فصلهای گرم، این منطقه مکانی خنک و دلپذیر برای گردشگران بهشمار میرود
آبشار لاتون:
- موقعیت: استان گیلان، نزدیکی شهر آستارا
- توضیحات: با ارتفاع متر، بلندترین آبشار ایران است و در دل جنگلهای سرسبز گیلان قرار دارد
آبشار کرودی کن:
- موقعیت: استان تهران، نزدیکی شهر لواسان
- توضیحات: آبشاری فصلی است که در فصلهای بهار و زمستان بیشترین حجم آب را دارد مسیر دسترسی به این آبشار بسیار زیبا و دیدنی است
آبشار گزو:
- موقعیت: استان مازندران، نزدیکی شهر شیرگاه
- توضیحات: در جنگلهای زیبای دوهزار و در مسیر رودخانهای بزرگ قرار دارد این آبشار به دلیل طبیعت بکر و دست نخوردهاش مورد توجه طبیعتگردان است
آبشار سیاهدره:
- موقعیت: استان ایلام
- توضیحات: این آبشار در دل کوههای زاگرس واقع شده و مسیر دسترسی به آن از طریق درهای زیبا و سرسبز است
آبشار کبودوال:
- موقعیت: استان گلستان، علیآباد کتول
- توضیحات: تنها آبشار خزهای ایران که اطراف آن را درختان و جنگلهای سرسبز احاطه کرده است
آبشار ورسک:
- موقعیت: استان مازندران، نزدیک پل ورسک
- توضیحات: در کنار راهآهن معروف ورسک واقع شده و یکی از جاذبههای طبیعی منطقه سوادکوه است
آبشار سنگان:
- موقعیت: استان تهران، منطقه سنگان
- توضیحات: آبشاری فصلی که در فصلهای بهار و اوایل تابستان، طبیعت اطراف آن بسیار سرسبز و دلپذیر است
آبشار ملکوه:
- موقعیت: استان سمنان، شاهرود، بسطام
- توضیحات: دارای چندین طبقه و محیطی آرامشبخش که برای پیادهروی و پیکنیک مناسب است
آبشار زمرد:
- موقعیت: استان گیلان، رضوانشهر
- توضیحات: در دل جنگلهای سرسبز هیرکانی و در نزدیکی روستای بره سر واقع شده است
آبشار ویسادار:
- موقعیت: استان گیلان، بندر انزلی
- توضیحات: یک آبشار زیبا با پل سنگی قدیمی که منظرهای دیدنی ایجاد میکند
آبشار هفتچشمه:
- موقعیت: استان البرز، جاده کرج-چالوس
- توضیحات: مجموعهای از چندین آبشار کوچک که در کنار هم چشماندازی زیبا را به وجود آوردهاند
آبشار لوه:
- موقعیت: استان گلستان
- توضیحات: در نزدیکی پارک ملی گلستان، با مسیری جنگلی و بسیار زیبا
بعضی از متنهای پادکست -رادیو فیکشنhttps://t.me/fictionradio - رو اینجا منتشر میکنم:
هر وقت میرم اینستا یا به قولی اینِستا حس عقب موندگی بهم دست میده. میگم الان طرف میاد میگه: هنوز اینو داری استفاده میکنی؟ بابا تو چقد عقب موندهای بعد حتی یه چیزی اندازه پیانو رو با طبر خورد میکنه. میره یه چیز کوچیک مث سیم ارتو دنسی میاره میگه: خوب عقب موندهی عزیز با این پیانوهای ما هر وقت یه چیزی دلت خواست زمزمه میکنی اینم وصل به هوش مصنوعیه نه اینکه کل قطعه رو بزنه ولی کمکت میکنه از اون حالت افتضاح در بیای. ویدئوی بعدی یه 20 لیتری مایع دستشویی رو میاره میریزه تو خلای کف آشپزخونه بعد میگه: هنوز اینجایی عقب مونده؟
- بله هستیم آقا. ادامه مطلب ...
جامعه ی خیلی خشنی داریم. من ذره ای این بابا رو موجه نمیدونم. ولی مردم حتما منطقی هست که دنبالشن. مردم لازم نیست حکیم باشن تا به راه صواب برن. بالاخره تا حدود زیادی به جبر روح تاریخی خودشون تاسی میکنن و البته این فحاشی بخشی از وجودشونه که از زبون این بابا میاد بیرون. کارگر بوده خاکیه از وضعیت بیچارگی بیرون اومده. همه ی چیزی که مردم ما تلاش می کنن ازش بیرون بیان رو داره. آزادی با همون تعبیری که مردم ما میخوان رو تجربه میکنه. صداقت داره.
ادامه مطلب ...
نسخه اسپاتیفای داستان با صدای نویسنده
رادیو فیکشن یک پادکست کمدی فلسفی روانشناسی جامعهشناسی اجتماعی تاریخی جغرافیایی ادبیاتی نجومی، بین سیارهای، آموزشی، جنسی، جسمی، روحی، و حتی پرورشی است. بهترین پادکست فارسی دنیا البته بعد از رادیو دیو، چنل بی، رادیو مرز ، پاراگراف ، اسطوراخ ، ایستگاه فضایی ، هاگیر واگیر ( هاگیرواگیر )، رادیو چهرازی ، ناوکست ، واوکست ، راوکست ، رادکست ، چکش ، بی پلاس، خلاصه کتابها ، کتاب باز، فلسفیدن ، رادیو واگن ، دکتر هلاکویی ، دور دنیا ، رادیو جولون ، آهنگ سفر ، کوله پشتی ، رادیو اپرا ، کمیکولوژی ، پادکست کرن ، پرگار ، دست نوشته ها ، میرکت ، یووری ، دور دنیا ، رادیو عجایب ، کلاف ، لوگوس ، هلی تاک ، هزارسرو ، بلاکچین ، ای میوزیک ، خانه های من ، فلسفه علم ، ده صبح ، رواق ، آهنگساز ، هاب کست ، پادکست کلیدر ، احسانو ، کرن ، ملامیم ، هیرولیک ، بقچه ، نیمه شب ، گپ دایو ، سینماسلف ، صادکست ، تاریک خانه تاریخ ، هزار تو ، رادیو بندر تهران ، اپیتومی بوک ، گارسه ، سبکتو ، دیج ایمیج ، بارون ، رادیو هفت ، نوآنس ، هوپوکست ، هری پاتر ، خودکست ، هیستوری پنل ، الف ، ایستگاه فردا ، تاریکخانه ، رادیو قرمز ، بوم ، ساتوری ، گردسوز ، سیناتا ، این حکایت ، تورق ، کتابخوان ، رادیو فندق ، هشتگ زندگی ، بادیو ، لوکتو ، پاراتک ، پیوست ، ترکمنصحرای وی ، آتیشی ولی سالم ، شفاجو ، عجایب ، دایجست ، کلاف، ساگا ، راوکست، مستی و راستی ، پرچم سفید ، گیگ ، آلبوم ، رادیو دال ، رادیو کار نکن ، کرن ، سولاریس ، احسانو ، فردوسی خوانی ، مترونوم ، پرگار ، رادیو آفساید ، میرکت ، روغن حبه انگور ، دنیای تکنولوژی و پزشکی ، بی گلوتن ، نگهبان ، راندوو ، لوح سفید ، رادیو ژاپن ، رشدینو ، فول استک ، سفر محتوا ، فینتاک ، تیمچه ، استارت باکس ، ملودایو ، عامه پسند ، طنین سرو ، درخت ، نهنگ ، جعبه ، ساعت صفر ، هزار افسان ، چیروک ، طعم مهر ، گوشه ، داستان شب ، درد و دل ، مولاناخوانی ، اعتراف ، بیتمیش ، پوشه ، آن ، میم ، پاپریکا ، هیستوگرام ، نگاتیو ، تد تاک ، دکتر هو فارسی ، وستروس ، میدنایت کست ، سکانس ، گوش فیلم ، ابدیت و یک روز ، فیکشن ، پاراتک ، دموورژن ، تکامل ، کرونوس ، صلح درون ، وقت خواب ، چسب زخم ، سکوت بره ها ، کاکتوس ، فوتبال لب ، رادیو آفساید ، ترجمان ، استرینگ کست ، دیالوگ باکس ، صدای پرسپولیس ، رادیو راه مجتبی شکوری ، پلی لیست ، کتابگرد ، رادیو پن ، پیزاین ، و صدها پادکست دیگر
این پادکست، آخرین پادکست تاریخ درباره موسیقی، کتاب صوتی، فیلم و سینما، فلسفه، طنز، زبان انگلیسی، فوتبال، اسطورهها، کمیک، سفر، مغز واین داستان صرفا برای افراد باهوش تهیه شده است :
نسخه اسپاتیفای داستان با صدای نویسنده
ماکارونی را آبکش میکنم. چشمش میافتد به من که بیست و نه سال است با هم رفیقیم. در حقیقت من پسرش هستم. لمیده توی مبل و گوشی موبایلش را گذاشته روی شکم اش. این شکم سالهای سال تورم دو رقمی را برای داشتن یک خانواده به دوش کشیده است. نسیم خنکی از پنجره دارد همان چند تا تار موهای بالا و کف سرش را بازی میدهد. بر میگردد و نگاه منتظر به غذایش را به من میگرداند. هول است. به غیر از حساب و کتاب مغازه، موقع چای خوردن هم هول است. دوست دارد یکی همراهش باشد. از بیرون به نظر یک مرد چهل و چند ساله کچل و چاق میرسد. میگوید: میبینی مسعود ؟ اینجا زده آدیداس دیگه مشکی نمیزنه.
میگویم: باور نکن پدر این حرفا رو باور نکن. من همین دیروز توی نمایندگیش دیدم مدلهای امسال خیلیهاش مشکی بود. میگوید: خود دانی ولی آدم سیصد تومن بده بعد با کتونیِ کفش بلا فرقی نداشته باشه؟ میگویم: نه خوب. میرم یه سفید شبرنگ میگیرم که روش توری نسوز داره.
ادامه مطلب ...زنان همیشه به عنوان مادرهای پر مشغله در تاریخ توانسته اند تاثیرهای عجیب و غریبی در حوزه های علمی بگذارند.
1. ماری کوری (Marie Curie)
ماری کوری، یکی از بارزترین چهرههای علمی تاریخ، در تاریخ ۷ نوامبر ۱۸۶۷ در ورشو لهستان به دنیا آمد. او به عنوان فیزیکدان و شیمیدان مشهور به خاطر pioneering کارش در زمینه رادیواکتیویته شناخته میشود. کوری اولین فردی است که دو جایزه نوبل در دو علم مختلف (فیزیک و شیمی) را کسب کرده است. تحقیقات او نه تنها بر اساس کشف عناصر جدید، یعنی رادیوم و پولونیوم، بلکه بر روی تأثیرات رادیواکتیویته بر سلامت انسان و کاربردهای آن، مانند در درمان سرطان، متمرکز بود.
کوری در دانشگاه سوربن پاریس تحصیل کرد و با پیر کوری، همکار و همسرش، بر روی ویژگیهای رادیواکتیویته کار میکرد. ماری، بهخاطر تحقیقاتش در این زمینه، با چالشهای زیادی از جمله تبعیض جنسیتی و شرایط دشوار کار در آزمایشگاههای آن زمان روبرو شد. او در شرایطی بسیار سخت، آزمایشهای پیچیده و خطرناک را بر روی مواد رادیواکتیو انجام داد.
بهعنوان یک پیشگام در علم، ماری کوری تأثیر عمیقی بر جامعه علمی گذاشت و به طور قابل توجهی موجب افزایش اعتماد به نفس و انگیزه زنانی شد که به دنبال ورود به دنیای علوم بودند. او همواره بر اهمیت تحقیق و پیشرفت در علم تأکید داشت و میتوان او را یکی از اولین فیزیکدانان مدرن به شمار آورد که به دنبال کشف و استفاده از خواص بنیادی طبیعت بود.
ماری کوری، به خاطر انجام تحقیقاتش در شرایط میدانی سخت به شهرت رسید. او در طول جنگ جهانی اول، با استفاده از تجهیزات رادیوگرافی سیار، در بیمارستانهای میدان نبرد به معالجه مجروحان کمک کرد. او به وضوح میدانست که کارش خطرناک است، اما به اهدافش ایمان داشت و معتقد بود که این کار میتواند به نجات زندگیها کمک کند. وقتی که او به بیمارستانها میرفت، با تجهیزات پیشرفته خود، به پزشکان کمک میکرد تا به سرعت جراحتهای داخلی بیماران را شناسایی کنند.
2. لورنس کرانک (Laurence Krak)
لورنس کرانک، بهعنوان یکی از پیشگامان فیزیک ذرات و علوم مرتبط، به دلیل کارهایش در نظریه ذرات بنیادی و بوزونها شهرت دارد. به عنوان یک دانشمند برجسته، او اولین زن آمریکایی است که جایزه نوبل فیزیک را در سال ۲۰۰۰ دریافت کرد. کار او در زمینه فیزیک ذرات و نظریههای مربوط به برهمکنشهای بنیادی، تأثیر بسزایی بر درک ما از ساختار ماده و نیروهای بنیادی در جهان داشت.
لورنس از دانشگاه استنفورد فارغالتحصیل شد و در آزمایشگاههای مختلفی فعالیت کرده است. او در پروژههای بزرگ تحقیقاتی از جمله Collider بزرگ هادرونی LHC سهم داشته و در پژوهشهای مرتبط با کشف بوزون هیگس نقش کلیدی ایفا کرده است. مشارکتهای او در ارتقاء دانش بشر درباره چگونگی کارکرد جهان و ساختار بنیادی آن به یادگار مانده است.
زنان در فیزیک غالباً با چالشهای اجتماعی و فرهنگی مواجه هستند و لورنس هم از این قاعده مستثنی نبوده است. با وجود این چالشها، او با عزم و اراده توانسته است تا به عنوان یک الگو برای نسلهای بعد از خود ظاهر شود و دیگر زنان را به ورود به دنیای علم تشویق کند.
این یادداشت بر اساس پادکست رادیو تراژدی درباره ی علی اکبر داور که وزیر به قول امروزیها قوه قضاییه ی رضاخان بود. روایت چنین است:
سال ۱۲۹۰ شمسی ژنو اون روزا گروه علوم سیاسی بخونه اما بینشون یه جوونی بود که سابقه کار اداری توی تشکیلات بعد از مشروطه رو داشت اون دادستان شهر تهران بود ژنو شده بود فارغ التحصیل دارالفنون بود و کمی هم زبون فرانسه کسی نمیتونست نمره قبولی بگیره طبع بعد یه سال اقامت تو کشور غریب تصمیم گرفت توی این آزمون شرکت کنه نمیتونست خوب بفهمه این اقتصاددان مکتب اتریش چی داره از شانس خوب یا بد بود که این پسر جوون آخرین نفری بود که اسمش رو برای آزمون خوندن و فقطم یه سوال از فلسفه ارزش باقی مونده بود
استاد به مرد جوان گفت فلسفه ارزش رو جواب میده استاد بهش گفت من ۱۷ ساله که دارم این درس رو تدریس میکنم اما تا حالا ندیدم کسی جرات برداشتن این سوال رو داشته باشه
جوان 45 دقیقه به فرانسه ی روان مساله رو توضیح داد و بعد آزمون تمام شد همه براش دست زدن استاد با اون دست داد و گفت شما لیاقتش رو دارید که توی دانشگاه اقتصاد درس بدید اون مرد کسی نبود جز علی اکبر داور برای اولین بار قانون مدنی نوشت کاپیتالاسیون میخوام قصه داور رو براتون روایت کنم.
سال ۱۲۶۴ شمسی همون سالی که بردهداری ور افتاد. پدر عکاسی همون سالی که دیش لارنس به دنیا اومد یه پسری هم تو تهران متولد شد که اسمش رو گذاشتن علی اکبر پدرش کربلایی علی خازنه خلوت دربار قاجار بود یکی از درباریهای درجه ۳ دربار محسوب میشد که یه قسمتی از جواهرات همسرای شاه در اختیارش بود همین منصبم کمک کرد تا اعضای خانواده پدرش آرزو داشت این پسر رو بفرسته به دارالفنون اونم برای تحصیل توی رشته پزشکی اون سالها یه مشکلی وجود داشت خانواده حرمسرا به دست شاه رسوند اون زمان مظفرالدین شاه شاه ایران بود و اون بعد از خوندن نامه این اجازه رو صادر کرد میذاشتن تا برای اصلاح مملکت با هم صلاح و مشورت کنند توی همین دوران بود که علی اکبر به واسطه ابن الشیخ مرید ملاسل به علی اکبر راهش را کاملا جدا کرد بگذریم این رشتهای نیست که به رشدش توی جامعه ایرانی کمک کنه فنون و اجازه خواست تغییر رشته بده اون میخواست بره رشته حقوق توی رشته حقوق ثبت نام کرد الکساندر آقایان که یه مدت طولانی دوست داور بود بعدها هم شد نماینده مجلس کتاب خیلی مهم درباره علی اکبر خان منتشر تو این ۸ سال فرمان مشروطه امضا شد محمدعلی شاه تاجگذاری کرد و دعوای مشروطهخواها با شاه هم بالا گرفت.
1. "Dogville" (2003)
کارگردان: لارس فون تریر
داستان: در یک شهر کوچک در ایالات متحده، زنی به نام گریس (با بازی نیکول کیدمن) به دنبال پناهگاهی از تعقیبکنندگانش به این شهر میآید. او ابتدا توسط ساکنان استقبال میشود و همکاریهایی انجام میدهد، اما به تدریج با بیرحمی و سوءاستفاده مواجه میشود. داستان به بررسی موضوعات انسانیت و خشونت و نهادهای اجتماعی میپردازد.
2. "The Lives of Others" (2006)
کارگردان: فلوریان هنکل فون دانس مارک
داستان: این فیلم داستان یک افسر امنیتی (با بازی اولریش موت) در آلمان شرقی را دنبال میکند که مأمور به نظارت بر یک نویسنده و معشوقهاش میشود. با گذشت زمان، او تحت تأثیر هنر و زندگی این افراد قرار میگیرد و با وجدانش درگیر میشود. این فیلم به تحلیل دیکتاتوری و تأثیر آن بر زندگی فردی میپردازد.
3. "A Ghost Story" (2017)
کارگردان: دیوید لوری
داستان: فیلم داستان یک مرد (با بازی روستام کاسی) را روایت میکند که بعد از مرگ به شکل یک روح، در دنیایی بیحرکت و سکوت زندگی میکند. او شاهد زندگی همسرش و تغییرات زمانه میشود و به جستجوی معنای عشق و وجود میپردازد. این فیلم به سبک غیرمتعارف و فلسفی به بررسی زمان و زندگی پرداخته است.
4. "The Fall" (2006)
کارگردان: تارسم سینگ
داستان: یک کارگر بیمار در بیمارستان با یک دختر بچه آشنا میشود و داستانهایی خیالی دربارهی یک قهرمان میسازد. این دوستی در دنیای داستانها و واقعیتها تنیده میشود و تماشاگر را به سفرهای بصری و عاطفی میبرد.
نسل بیت (Beat Generation) یک جنبش ادبی و فرهنگی در ایالات متحده در دهههای 1950 و 1960 بود که نویسندگانی چون جک کربی, آلن گینزبرگ, و ویلیام اس. باروز را در بر میگرفت. این نسل، در تلاش برای شکستن قواعد و هنجارهای اجتماعی و ادبی، سبک خاصی را در داستاننویسی ایجاد کردند که همچنان بر فرهنگی معاصر تأثیرگذار است.
# 1. آزادی در بیان:
داستاننویسی به سبک نسل بیت بر آزادی در بیان تأکید دارد. نویسندگان این نسل بدون ترس از قضاوتهای اجتماعی، به بیان تجربیات و احساسات شخصی خود پرداخته و دنیای واقعی خود را به تصویر کشیدهاند. این آزادگی در نوشتن از طریق زبان خام و بیپرده، به وضوح قابل مشاهده است.
# 2. تجربههای شخصی:
نویسندگان نسل بیت از زندگی روزمره، سفرها، عشقهای ناکام، و دزدیهای فرهنگی الهام میگرفتند. شخصیتها معمولاً نمایندههای خود نویسندگان بودند و خوانندگان را به دنیای درونی آنها دعوت میکردند. به عنوان مثال، در رمان معروف "در جستجوی زمان گمشده" (On the Road) نوشته جک کربی، سفرهای جغرافیایی و روحی شخصیتها نمایانگر جستجوی آزادی و معنا است.
# 3. شعارهای زیرزمینی:
1. "این بهترین زمانها بود، این بدترین زمانها بود." - داستان دو شهر، چارلز دیکنز
2. "تمام خانوادههای خوشبخت به یک شکل هستند؛ اما هر خانواده ناخوشبختی به روش خودش ناخوشبخت است." - آنا کارنینا، لئو تولستوی
3. "این حقیقتی است که همه مردان مجرد با داشتن ثروتی خوب، به دنبال یافتن همسری هستند." - خرد و تعصب، جین اوستن
4. "در سالهای جوانیام که هنوز آسیب پذیرتر و ضعیفتر بودم، پدرم مرا توصیهای داد که همچنان در ذهنم میچرخد." - بزرگ گتسبی، اف. اسکات فیتزجرالد
5. "هیچ رنجشی بزرگتر از داشتن یک داستان نگفته درونتان نیست." - می دانم چرا مرغ قفس شده میخواند، مایا آنجلو
6. "ما افرادی بودیم که در روزنامهها ثبت نشده بودیم. ما در فضاهای سفید خالی در کنارههای متن زندگی میکردیم." - دستمزد نیکنام، مارگارت آتوود
7. "با جرأت رویای خود را دنبال کنید." - خواب سبز، فرانسیس اسکات فیتزجرالد
روانشناسی مقابله ای از سالهای 1970 در آمریکا و بقیه ی جاهای دنیا به وجود آمد.
اصول و مفاهیم کلیدی روانشناسی مقابله ای شامل موارد زیر میشوند:
2. استرس و تنش: مقابله ای راهبردی است که افراد برای کاهش تأثیرات منفی استرس و تنشهای روزمره خود استفاده میکنند.
3. مدلهای مقابله: مدلهای مختلفی برای توصیف روندهای روانی مقابله وجود دارند. این مدلها شامل مقابله مسئلهمحور، مقابله هیجانی و مقابله اجتنابی میشوند.
4. مقابله فعال: مقابله مسئلهمحور یا فعال، شامل تمرکز بر حل مشکل، ارزیابی منطقی و بهرهگیری از استراتژیهای کارآمد است.
5. مقابله هیجانی: مقابله هیجانی شامل استفاده از استراتژیهایی مانند بیان و تفسیر احساسات، تکنیکهای آرامش بخشی و نگهداری از تمرکز است.
6. مقابله اجتنابی: مقابله اجتنابی شامل استفاده از راهکارهایی مانند نیافتن به مشکلات، اجتناب از مسئولیت و فرار از مواجهه است.
ژان ژاک روسو جزو اولین افرادی بود که به اثرات سوء تنبیه در کودکان پی برد.
1. تنبیه جسورانه و سخت میتواند اثرات منفی بر رشد و توسعه کودکان داشته باشد.
2. به جای تنبیه، باید محیطی را فراهم کنیم که کودکان بتوانند از خطاهای خود یاد بگیرند.
3. کودکان باید به طور طبیعی و با استفاده از تجربههای خود یاد بگیرند.
4. تنبیه باید بر اساس تشویق و هدایت کودکان به سمت رشد و توسعه شخصیت باشد.
5. از تحریک کردن کنجکاوی و علاقه طبیعی کودکان برای یادگیری استفاده کنید. ادامه مطلب ...
گفتم شوپنهاور زشت و تند مزاج ولی این یک عبارت کاملا عامیانه در توصیف این مرد بزرگ است. گاهی اوقات آدمیزاد با وجود چنین هاله هایی بهتر و عمیق تر میتواند فکر کند و در حقیقت فلسفی زندگی کند. نه مثل هنر پیشه های ما که باسن مبارک را روی مبل خانه شان کمتر میگذارند. نویسنده ها و چیز نویس ها یعنی روزنامه نگارهای عزیز هم جای خود دارند. البته همیشه در پستوهای تاریک کتاب فروشیها و کافه ها آدمهای بزرگی هستند که جوانمرگ میشوند. بگذریم. اینجا گاهی لازم است چیزی که به عنوان حکمت یا توصیه های اخلاقی منصوب به شوپنهاور است را با هم مرور کنیم.
1. عمر خود را به دنبال فراگیری دانش و به دست آوردن یادگیریهای جدید بگذارید.
2. به حقوق و کرامت همه افراد احترام بگذارید و تلاش کنید تا عدالت را در رفتارهایتان حضور دهید.
3. برای خودتان و دیگران ارزش قائل باشید و در جهت تحقق آن ارزشها تلاش کنید.
4. درک و شناخت خودتان را تقویت کنید و تلاش کنید بر اساس آن عمل کنید. ادامه مطلب ...