360 درجه

360 درجه

داستان کوتاه و رمان - جامعه شناسی -فلسفه -معرفی کتاب - نقد فیلم
360 درجه

360 درجه

داستان کوتاه و رمان - جامعه شناسی -فلسفه -معرفی کتاب - نقد فیلم

قشنگتر از پریا

بالاخره پریای واقعی زنگ زد برنامه با خود شهرام شب پره صحبت کرد. البته چون ما ایرانیها ریاضیمان ضعیف است حواس مامانش نبود که هرکسی بزرگتر- زیباتر از پریاست در این مجموعه مورد خطاب گرفته و هیچ کجای تاریخ شهرام شب پره از بزرگتر- مساوی استفاده نکرده است. اصلا پریا خودش در این داستان نقطه‌ی صفری است که قابل استفاده نبوده است.

داستان این است سال 55 مادر دختری با یک شکم بچه و بدون ماشین همراه عمو و زن عمو رفته سینما. سال 55 پایین میدان ونک خر هم نبوده که باهاش بروند خانه. البته اینها یک شوخی است چون نزدیک میدان سینما درایو این پر از ماشین بوده منتها در حال لهو و لعب و فیلمهای نیمه ی ایتالیایی، نمیشد مست و پاتیل برای یک زن باردار و دو همراه پنهانی‌اش به واقع ایستاد.  شورلت کاماروی دودر قرمز که زن باردار را سوار کرد. گفت اسم بچه را بگذارید پریا. توش شهرام شب پره بود. مادر باردار گفت این یکی اسمش معلوم است. ولی تلاشمان را می‌کنیم. تلاششان را کردند و هشت سال بعد یک دختر دیگر نصیب شد که اسمش را گذاشتند پریا. پریا حالا بعد از کلی سال زنگ زده و می‌گوید: پریای واقعی منم.

یکی دیگر زنگ زده #برنامه #کامبیز_حسینی زن در #ایران_اینترنشنال  از هلند: بگو که کنسرت میذاری. نه نمیشه. پس بچه های ما چی میشن؟ - خوب یه جوری بزرگشون کن.  و این نزدیکیهای پایان ماجراست. #iranint

پرویز پورحسینی کرونای 99- دکتر فاستوس تئاتر ایران

دکتر فاستوس که رفت دلم کباب شد. با خودم گفتم آدم به این ماهی چرا باید برود و جایش هزاران و بلکه میلیونها آدم پفیوز الکی راست راست راه بروند تا چی ثابت بشود؟ انگار همین دیروز بود که دکتر فاستوس روحش را برای مدت معلومی به شیطان فروخته بود و من همیشه از روی ترس و علاقه دنبال این بودم که دکتر فاستوس حالا که در اختیار شیطان است، شاید بتواند دیوار اتاقش را با مخمل قرمز تزیین کند. بزرگتر که شدم فهمیدم صورت استخوانی و چشمهای روشن و جدی‌ استاد پرویز پور حسینی باعث شده بود ما از تمام تئاترهای آن موقع بترسیم و البته از قورت دادن آن صحنه‌های بی بدیل کیف کنیم. پرویز پورحسنی توی یک تله تئاتر نقش ملک الموت را بازی می‌کرد. آمده بود سراغ یک فرمانده‌ی جنگی که می‌توانست با شلیک موشک جان میلیونها نفر را بگیرد و البته آخر هم جان همان یک نفر را گرفت. اخیرا ملکت الموت در بازی زندگی از بین میلیونها نفری که اول از همه عرض کردم، جان نازنین پرویز پور حسینی را گرفت. الان هیچ دلخوشی خاصی از آن قدیم ندیمها ندارم که با شما در میان بگذارم. آخر دل آدم بند چه چیزهایی می‌تواند بماند؟ خوشا به سعادت خانواده‌ای که میلیونها نفر در کنارشان عزادار شدند. روحش شاد. #پرویز_پورحسینی #تئاتر #سینما #تلویزیون #دکتر_فاستوس #روزی_روزگاری #کرونا