ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
اولین باری که یه داستان برای یه سایت اینترنتی دادم ماجرا از این قرار بود که یکی از دوستان گفت: تو مثلا مینویسی؟ خوب یه داستان بده یه جا منتشر کنن. گفتم: باشه تلاشم رو می کنم. آمدم خانه. بالاخره راضی شدم یک چیزی را بسته بندی بهتری بکنم و برای چند جا بفرستم. سرچ کردم و چند تا سایت داستانی پیدا کردم. برای همه شان همین یک نسخه را فرستادم، بلکه یک جایی منتشر شود. اصلا اعتماد به نفس نداشتم. بعدش جوابها جالب بود. ادامه مطلب ...
روباه گفت: این برف همیشه منو به یاد تو میندازه.
شازده کوچولو که دیگر برای خودش دکلی شده بود گفت: پاشو. پاشو دمتو تکون بده بریم برفو پارو کنیم پشت بوم اومد پایین.
روباه گفت: ای بابا. بیرون رو نگاه کن. ما الان روی شیب خیابونیم. برف رو بریزیم تو کوچه که دیگه هیچ ماشینی نمیتونه از اینجا بالا بیاد. فحش خوار مادر میکشن به گلت. خوشت میآد؟
شازده کوچولو گفت: من قانع شدم ولی ای کاش قبلش پاروی خودم رو از سیاره ام میآوردم.
در راستای حذف طبقه ی متوسط، تنها راستایی است که دولت عاشقش است. یعنی
طبقه ای که هیچ زری نتوانند بزنند و گرفتار معیشت خودشان باشند.
در
همین راستا دولت مدیرهای میانی، مهندسها، سر عمله های خوشحال و خندان با
درآمد 5-6 تو مان در ماه را قرار است همانجا متوقف کند و بعد کارگر و
راننده و غیره را به ایشان نزدیک کند.