360 درجه

360 درجه

داستان کوتاه و رمان - جامعه شناسی -فلسفه -معرفی کتاب - نقد فیلم
360 درجه

360 درجه

داستان کوتاه و رمان - جامعه شناسی -فلسفه -معرفی کتاب - نقد فیلم

پایان بهترین کمونیست دنیا - ناصر تقوایی مروز آثار سینمایی

یکجا درست یک جای عالم بهترین کمونیست دنیا ایستاده بود و بهترین فیلمها را میساخت. ناصر تقوایی کمونیست لفظی بود که خمینی برای او به کار برد. ناصر تقوایی به طور ویژه ای به آثار مهم زمانه ی خودش مثل رمان معروف آرامش در حضور دیگران مسلط بود. بعدها ناخدا خورشید رو ساخت و کاغذ بی خط رو با بازی هدیه تهرانی و خسرو شکیبایی به روی پرده برد. او یک ادیب سینمایی تمام عیار بود ناصر تقوایی (۲۲ تیر ۱۳۲۰ – ۲۲ مهر ۱۴۰۴)، یکی از برجسته‌ترین چهره‌های سینمای ایران و از پیشگامان موج نوی دوم سینمای ایران، در سن ۸۴ سالگی در بیمارستان نیکان تهران درگذشت. او نه تنها کارگردان، بلکه نویسنده، عکاس و مترجم بود که آثارش عمیقاً ریشه در ادبیات داشت. تقوایی، متولد آبادان در خانواده‌ای با ریشه‌های جنوبی، از نوجوانی به سینما و ادبیات علاقه‌مند شد. پدرش، علی تقوایی، کارمند گمرک بود و این شغل، او را به جنوب ایران و شهرهایی مانند بندر لنگه برد. او دانش‌آموخته دبیرستان رازی آبادان است و مدتی سردبیر مجله ادبی "هنر و ادبیات جنوب" را بر عهده داشت. تقوایی با مرضیه وفامهر، بازیگر و هنرمند تئاتر، ازدواج کرد و پسرخاله سیروس مقدم، کارگردان، بود.تقوایی عاشق ادبیات بود و همیشه تأکید می‌کرد که سینما بدون ریشه در ادبیات، ناقص است. او از دهه ۱۳۴۰ با ساخت مستندهای کوتاه وارد سینما شد و کارش را زیر نظر ابراهیم گلستان در فیلم "خشت و آینه" (۱۳۴۴) آغاز کرد. آثارش اغلب اقتباسی از متون ادبی هستند و به تم‌هایی چون بحران‌های روحی، هویت ملی، فرهنگ جنوب ایران، خشونت اجتماعی و تضادهای طبقاتی می‌پردازند. کارنامه‌اش پر از پروژه‌های ناتمام است – مانند سریال "داستان‌سرایان" (۱۳۵۷) درباره نویسندگان ادبی، فیلم "کوچک جنگلی" (۱۳۶۲)، "چای تلخ" و "زنگی و رومی" – که اغلب به دلیل سانسور یا مشکلات تولید نیمه‌کاره ماندند. او در سال‌های پایانی عمر، به دلیل بیماری و اعتراض به سانسور، از سینما فاصله گرفت، اما میراثش در سینمای اجتماعی-ادبی ایران جاودانه است. همسرش، مرضیه وفامهر، در بیانیه درگذشت او نوشت: "او عاشق ادبیات بود، به یادش بخوانیم. او عاشق سینما بود، به یادش تماشا کنیم."مرور آثار ادبی تقواییتقوایی بیش از فیلم‌سازی، نویسنده‌ای توانا بود. آثار نوشتاری‌اش محدود اما عمیق‌اند:
  • تابستان همان سال (مجموعه داستان، ۱۳۵۰): هشت داستان به‌هم‌پیوسته که از شاخص‌ترین آثار ادبیات معاصر ایران است. این کتاب توقیف شد، اما به دلیل تصویرسازی شاعرانه از زندگی جنوب و بحران‌های انسانی، مورد تحسین قرار گرفت.
  • کوچک جنگلی (رمان، نوشته‌شده در دهه ۱۳۶۰، انتشار ۱۴۰۱): مجموعه سه‌جلدی درباره میرزا کوچک‌خان جنگلی، با مقدمه حمید دباشی. این اثر تاریخی-اجتماعی، بیش از چهار دهه در کشوی میز تقوایی ماند و سرانجام منتشر شد.
  • فیلمنامه‌های متعدد مانند "ناخدا خورشید"، "کاغذ بی‌خط" و اپیزود "کشتی یونانی" از فیلم "قصه‌های کیش" (۱۳۷۷).
مرور آثار سینمایی و تلویزیونیتقوایی شش فیلم بلند، یک سریال و چندین مستند ساخت. آثارش اغلب جوایز بین‌المللی بردند و با استقبال منتقدان روبه‌رو شدند، اما سانسور مانع پخش گسترده‌شان شد. در جدول زیر، مروری بر مهم‌ترین آثارش با خلاصه کوتاه آورده‌ام:
عنوان اثر
سال ساخت
نوع
خلاصه و ویژگی‌ها
آرامش در حضور دیگران
۱۳۴۹
فیلم بلند (اولین فیلم بلند تقوایی)
اقتباس از داستان غلامحسین ساعدی (از مجموعه "واهمه‌های بی‌نام‌ونشان"). داستان سرهنگ بازنشسته‌ای که با همسر جوانش (منیژه) در شهرستان زندگی می‌کند و روابط پیچیده خانوادگی و بحران‌های روحی او را نشان می‌دهد. فیلم با جایزه شیر نقره ونیز (۱۹۷۲) برنده شد، اما به دلیل اعتراض پرستاران توقیف گردید. نمادی از سینمای اجتماعی موج نو با تمرکز بر تنهایی و وهم.
صادق کرده
۱۳۵۱
فیلم بلند
اقتباس از داستان صادق هدایت. روایت زندگی یک مرد تنها در تهران که درگیر بحران هویت و مالی می‌شود. برنده نشان برنز جشنواره سپاس تهران.
نفرین
۱۳۵۳
فیلم بلند
داستان زنی که در زندگی یکنواخت با شوهر مالیخولیایی‌اش، با ورود کارگر جوانی به دنبال خلأ عاطفی است، اما وهم و جنون شوهر فاجعه می‌آفریند. تمرکز بر تلاطم‌های درونی و فضای روانشناختی، با بازی‌های درخشان.
دایی جان ناپلئون
۱۳۵۵
سریال تلویزیونی (۲۸ قسمت)
اقتباس از رمان ایرج پزشکزاد. طنز اجتماعی درباره خانواده‌ای اشرافی در تهران دوران پهلوی، با محوریت دایی جان، مردی پارانوئید و ناپلئون‌خوانده. محبوب‌ترین سریال تاریخ تلویزیون ایران، با بازی پرویز فنی‌زاده و گروهی از بهترین بازیگران.
ناخدا خورشید
۱۳۶۵
فیلم بلند
اقتباس از "داشتن و نداشتن" همینگوی. داستان ناخدایی فقیر در جنوب ایران که برای نجات خانواده‌اش با فقر و خشونت مبارزه می‌کند. شاهکار تقوایی، برنده پلنگ برنز لوکارنو (۱۹۸۸). نماد هویت جنوبی و مقاومت انسانی.
کاغذ بی‌خط
۱۳۸۰
فیلم بلند (آخرین فیلم تقوایی)
فیلمنامه از تقوایی و مینو فرشچی. روایت یک معلم بازنشسته که درگیر فساد اداری و بحران اخلاقی می‌شود. اثری اجتماعی با تمرکز بر بی‌عدالتی، که تقوایی جایزه جشنواره فجر را نپذیرفت.
مستندها و آثار کوتاهتقوایی از دهه ۱۳۴۰ مستندساز بود و آثاری مانند "نانخورهای بیسواد"، "آرایشگاه آفتاب"، "تاکسی‌متر"، "باد جن" و "فروغ فرخزاد" (درباره شاعر) ساخت. همچنین فیلم کوتاه "رهایی" (۱۳۵۰) برنده شیر طلای ونیز شد.تقوایی را می‌توان "فیلم‌ساز ادبی" نامید؛ او پلی میان ادبیات و تصویر زد و نسلی از فیلم‌سازان را تحت تأثیر قرار داد. درگذشت او، پایان عصر موج نو است، اما آثارش همچنان الهام‌بخش‌اند.

فوتبال 30 درجه

بالاخره چیز به ریش پیشیمون اتفاق می‌افته. یک زمانی میز عادل فردوسی پور رو داده بودند به دوستان هندوانه فروش. البته اون دوست هندوانه فروش بعد اون رو فروخت به گوسفند فروش. چون گوسفندها قبل از فروخته شدن باید یک پرزنت کافی و وافی از تواناییهای گوسفندی خودشون می‌داشتند. گوسفندها باید می‌رفتند پشت تریبون و خریدار رو از تواناییهای کلامی خودشون مطلع میکردن. اینطوری شد که vod ها  و انواع برنامه‌های youtube  ای جای برنامه‌های تلویزیونی رو گرفتند. در حقیقت اون بنده خدایی که فکر میکرد عادل فقط از تلویزیون قابل پخشه فکرش رو هم نمی‌کرد یه روزی مردم با جون و دل پول بدن. اینترنت بخرن و وسط کوه و بیابون هم سرشون توی گوشی باشه و از طریق youtube  برنامه‌های سه ساعته ی عادل فردوسی پور رو از فوتبال 360 درجه ببینن. اصن تصور نمیکردن عادل فردوسی پور و مزدک میرزایی ماورای همه چیز دو تا انسان همکار و هم جهت هستند و بیجهت نباید آدمها رو تخریب و ویران کرد. به علاوه این داستان ابوطالب حسینی هم اضافه شد. اصلا این vod ها و شبکه ی جهانی غیر از پایتون باعث شد که مرد واقعی میدان بیاید توی یوتیوب و برنامه‌اش را بسازد و مخاطب ببیند و با آزادی نصفه و نیمه هم که شده خیلی خیلی بهتر از قبل این برنامه ها ادامه پیدا کند. فوتبال نمیبینم و نداریم و نشد هم مال خیلی خیلی انتلکتهاست. البته من عادت به ندیدن دارم  و الا درسهای پپ گواردیولا برای زندگی و طراحی یک هجوم خیلی به درد زندگی ما توی ایران میخوره. اولیش اینه که مث عادل فردوسی پور نا امید نشی. دومین اینه که مث عادل فردوسی پور خودت رو ارزون نفروشی. سومین اینه که مث عادل فردوسی پور صبر کنی تا شکار کنی.