360 درجه

360 درجه

داستان کوتاه و رمان - جامعه شناسی -فلسفه -معرفی کتاب - نقد فیلم
360 درجه

360 درجه

داستان کوتاه و رمان - جامعه شناسی -فلسفه -معرفی کتاب - نقد فیلم

نسل بیت در داستان نویسی چیست؟ آثار مهم این نسل ازنویسندگان چیستند؟

نسل بیت (Beat Generation) یک جنبش ادبی و فرهنگی در ایالات متحده در دهه‌های 1950 و 1960 بود که نویسندگانی چون جک کربی, آلن گینزبرگ, و ویلیام اس. باروز را در بر می‌گرفت. این نسل، در تلاش برای شکستن قواعد و هنجارهای اجتماعی و ادبی، سبک خاصی را در داستان‌نویسی ایجاد کردند که همچنان بر فرهنگی معاصر تأثیرگذار است.

# 1. آزادی در بیان:

داستان‌نویسی به سبک نسل بیت بر آزادی در بیان تأکید دارد. نویسندگان این نسل بدون ترس از قضاوت‌های اجتماعی، به بیان تجربیات و احساسات شخصی خود پرداخته و دنیای واقعی خود را به تصویر کشیده‌اند. این آزادگی در نوشتن از طریق زبان خام و بی‌پرده، به وضوح قابل مشاهده است.

# 2. تجربه‌های شخصی:

نویسندگان نسل بیت از زندگی روزمره، سفرها، عشق‌های ناکام، و دزدی‌های فرهنگی الهام می‌گرفتند. شخصیت‌ها معمولاً نماینده‌های خود نویسندگان بودند و خوانندگان را به دنیای درونی آنها دعوت می‌کردند. به عنوان مثال، در رمان معروف "در جستجوی زمان گمشده" (On the Road) نوشته جک کربی، سفرهای جغرافیایی و روحی شخصیت‌ها نمایانگر جستجوی آزادی و معنا است.

# 3. شعارهای زیرزمینی:

  ادامه مطلب ...

دعا به جان شلختگی کائنات

همینکه ازش سوال کردم چطوری تو توی این زندگی #دست_دومی شاد هم هستی گفت: ادبیات جواب میده. اینطوری شده بود که من فکر کردم او به عنوان یک #دست_دوم باز کامل به کجای دامن ادبیات آویزان شده است. یکبار که رفتم طبقه‌ی کتابهایش را دیدم فهمیدم که سری مجلات همشهری را خریده است و احتمالا توی رختخواب عکسهایش را ورق می‌زند بعد به طرف می‌گوید: ببین، این یک حموم قدیمیه. این یه آرایشگاه مردانه‌ی نوستالژیکه. اینجا رو ببین! تمام بوهای نوستالژیک و الیت رو لیست کرده عزیزم. اینطوری مطمئن بود اگر خواندن و حتی نگهداری از کتابهای قطور ادبیات روسیه جرم است، لااقل این‌ها کاملا مجاز، بی خطر و #نوستالژیک هستند. #نوستالژی مثل یک عروسک خوش رنگ و لعاب که همراه بچه می‌توانی توی وان حمام ولش کنی، بی خطر و روح افزاست. او هم به عنوان یک متخصص جمع کردن وسایل دست دوم، مثل کامپیوتر، پرینتر و خیلی چیزهای دیگر، هنوز می‌توانست یک کامله مرد #شلخته باشد که به راحتی حول و حوش میدان انقلاب سوژه‌های ابدی خودش را پیدا می‌کند. آقا راسته‌ی کتابفروشی‌ها از این طرفه؟ آقا اینجا ناهار با قیمت مناسب کجا میشه خورد؟ آقا شما دقیقا می‌دونین اسم قدیمی این میدون انقلاب چی بوده؟ بیخود نبود که یک انکر الاصوات دوست داشتنی می‌گفت: میدون انقلاب باش. به همان سهلوت که روغنهای چسبیده به کف خیابان حاوی #تاریخ_شفاهی قلب #تهران هستند و با هیچ باران اسیدی‌ای پاک نمی‌شوند، او هم یک دست دوم باز دوست داشتنی بود که حتی آدمها را هم وقتی دست دوم شده و انگار به درد بخور نبودند انتخاب می‌کرد. فکر نمی‌کنم هیچ وقت جرات کرده بود کسی را از طایفه‌ی نوسایگان، انتخاب کند. این بود که آدم دلش می‌خواست به جان شلختگی کل کائنات دعا کند چون هیچ چیزی مغز آدم را بیشتر از این رها نمی‌کند که شلخته فکر و انتخاب کند. شلختگی داستانها کمک می‌کند آدم از دست فکتهای علمی و تلقیناتی که توی دست و بال روان شناسهای امروزی و بازاری است به حد کافی فرار کنیم.

شلختگی-نویسندگی
شلختگی-نویسندگی


پ.ن: این بریده، از گپ و گفتگویی با یکی از دوستان اندیشمندم، پیدا شد. از او ممنونم که حکمت اندیش است. شلختگی یا به تعبیر دیگری از امبرتو اکوugliness که نتیجه‌ی شلختگی در زیبایی است نیز، به اندازه‌ی کافی زیباست. شلختگی همدم روزهای پیری و آرامش آدمی است. شلختگی قابلیتهای ستایش بزرگی در آدم را خلق می‌کند. حتی اگر بیمار هم شده باشید می‌توانید جزو کسانی باشید که بیماری‌شان را هم ستایش می‌کنند. #نویسندگی