360 درجه

360 درجه

داستان کوتاه و رمان - جامعه شناسی -فلسفه -معرفی کتاب - نقد فیلم
360 درجه

360 درجه

داستان کوتاه و رمان - جامعه شناسی -فلسفه -معرفی کتاب - نقد فیلم

اثر پنهان فشار خون بر روی بچه ها

درسته من پزشک نیستم ولی به بچه ها خیلی علاقه مندم. بچه هایی که به دست بزرگترها به کلی فراموش شده اند. این روزها مورد خشم و دعوا و بی مهری پدر و مادرهاشون قرار میگیرن و صد البته گاهی برای جبران ، پدر یا مادر کارتشون رو در اختیار بچه قرار میدن تا بچه  بره خرید کنه جاش خوب شه. کریس و برادلی اوئینگ در جولای ۲۰۲۳ در حال تعطیلات نزدیک دریاچه میشیگان بودند که پسر ۱۵ ساله‌شان، نیت، شروع به گفتن کرد که قلبش تند می‌تپد و او "احساس راحتی نمی‌کند." نیت که به همراه خواهر دوقلویش، کاته، از اتیوپی به فرزندی پذیرفته شده بود، قرار بود به دبیرستان برود و در تیم فوتبال امتحان بدهد. یکی از الگوهای او، لبران "برونی" جیمز جونیور ۱۸ ساله، به تازگی دچار ایست قلبی شده و در حین تمرین بسکتبال به زمین افتاده بود. این خبر در همه شبکه‌های اجتماعی پخش شده بود.

  ادامه مطلب ...

چرا کتابهای روانشناسی نخوانیم ؟

کتابهای روان شناسی یعنی بخش بزرگی از چیزی که ما به عنوان -کتاب- توی بازار، توی بساط دست فروشها و هر جایی پیدا میکنیم. بعضی کتابها را نباید خواند چون واقعا به ما ضربه های جبران ناپذیر می زنند. ترا به ارواح رفتگانتان نخرید و نخوانید. آدم پیچیده تر از این حرفهاست. این کتابها مثل تلقین به مرده میمانند. میخوانی و تقویت میشوی ولی تا کتاب را میبندی تا از سمینار می آیی بیرون نیم ساعت بیشتر دوام ندارند. به خدا میروی جلوی آینه و خنده دار میشوی. بعضی وقتها هیچ چیز نخواندن و هیچ کاری نکردن خودش اصل شرافت و آرامش است و البته انرژی زیادی هم می خواهد. هر چه آنتونی رابینز دارید بریزید بیرون. هر چه کارن هورنای و نیمه ی تاریک وجود دارید فراموش کنید. گاهی اگر مثل مادر بزرگ و پدر بزرگتان فکر کنید موفق تر خواهید بود:

1. سطحی بودن اطلاعات
کتاب‌های روانشناسی بازاری معمولاً به ارائه اطلاعاتی سریع و قابل فهم می‌پردازند که ممکن است عمیق نباشند. این سطحی بودن می‌تواند منجر به این شود که خوانندگان نتوانند مفاهیم پیچیده روانشناسی را فرا بگیرند و درک صحیحی از رفتارهای انسانی پیدا نکنند. در واقع، پیچیدگی‌های روانشناسی نیاز به تحلیل و بررسی عمیق‌تری دارد که بسیاری از این کتاب‌ها از آن غافل می‌شوند.
آنتونی رابینز در سال ۲۰۰۹

آنتونی رابینز سلطان موفقیت در برگزاری دوره


2. تعمیم‌های نادرست
بسیاری از نویسندگان این کتاب‌ها، تجربیات شخصی یا نمونه‌های خاصی را به عنوان محور اصلی کار خود قرار می‌دهند. این تعمیم‌ها می‌توانند خطرناک باشند زیرا انسان‌ها و شرایط‌ آن‌ها بسیار متنوع‌اند و چیزی که برای یک فرد کارآمد است، ممکن است برای فرد دیگر مشکل‌ساز باشد. بنابراین، کاربردهای عمومی دقیق از این تجربیات نادرست خواهند بود.

 
ادامه مطلب ...

رادیو فیکشن رادیوی تخصصی داستان و رمان و کتاب راه افتاد

نسخه اسپاتیفای داستان با صدای نویسنده 

کست باکس رادیو فیکشن 

کانال تلگرام رادیو فیکشن 



رادیو فیکشن  یک پادکست کمدی فلسفی روانشناسی جامعه‌شناسی اجتماعی تاریخی جغرافیایی ادبیاتی نجومی، بین سیاره‌ای، آموزشی، جنسی، جسمی، روحی، و حتی پرورشی است. بهترین پادکست فارسی دنیا البته بعد از رادیو دیو، چنل بی، رادیو مرز ، پاراگراف ، اسطوراخ ، ایستگاه فضایی ، هاگیر واگیر ( هاگیرواگیر )، رادیو چهرازی ، ناوکست ، واوکست ، راوکست ، رادکست ، چکش ، بی پلاس، خلاصه کتابها ، کتاب باز، فلسفیدن ، رادیو واگن ، دکتر هلاکویی ، دور دنیا ، رادیو جولون ، آهنگ سفر ، کوله پشتی ، رادیو اپرا ، کمیکولوژی ، پادکست کرن ، پرگار ، دست نوشته ها ، میرکت ، یووری ، دور دنیا ، رادیو عجایب ، کلاف ، لوگوس ، هلی تاک ، هزارسرو ، بلاکچین ، ای میوزیک ، خانه های من ، فلسفه علم ، ده صبح ، رواق ، آهنگساز ، هاب کست ، پادکست کلیدر ، احسانو ، کرن ، ملامیم ، هیرولیک ، بقچه ، نیمه شب ، گپ دایو ، سینماسلف ، صادکست ، تاریک خانه تاریخ ، هزار تو ، رادیو بندر تهران ، اپیتومی بوک ، گارسه ، سبکتو ، دیج ایمیج ، بارون ، رادیو هفت ، نوآنس ، هوپوکست ، هری پاتر ، خودکست ، هیستوری پنل ، الف ، ایستگاه فردا ، تاریکخانه ، رادیو قرمز ، بوم ، ساتوری ، گردسوز ، سیناتا ، این حکایت ، تورق ، کتابخوان ، رادیو فندق ، هشتگ زندگی ، بادیو ، لوکتو ، پاراتک ، پیوست ، ترکمنصحرای وی ، آتیشی ولی سالم ، شفاجو ، عجایب ، دایجست ، کلاف، ساگا ، راوکست، مستی و راستی ، پرچم سفید ، گیگ ، آلبوم ، رادیو دال ، رادیو کار نکن ، کرن ، سولاریس ، احسانو ، فردوسی خوانی ، مترونوم ، پرگار ، رادیو آفساید ، میرکت ، روغن حبه انگور ، دنیای تکنولوژی و پزشکی ، بی گلوتن ، نگهبان ، راندوو ، لوح سفید ، رادیو ژاپن ، رشدینو ، فول استک ، سفر محتوا ، فینتاک ، تیمچه ، استارت باکس ، ملودایو ، عامه پسند ، طنین سرو ، درخت ، نهنگ ، جعبه ، ساعت صفر ، هزار افسان ، چیروک ، طعم مهر ، گوشه ، داستان شب ، درد و دل ، مولاناخوانی ، اعتراف ، بیتمیش ، پوشه ، آن ، میم ، پاپریکا ، هیستوگرام ، نگاتیو ، تد تاک ، دکتر هو فارسی ، وستروس ، میدنایت کست ، سکانس ، گوش فیلم ، ابدیت و یک روز ، فیکشن ، پاراتک ، دموورژن ، تکامل ، کرونوس ، صلح درون ، وقت خواب ، چسب زخم ، سکوت بره ها ، کاکتوس ، فوتبال لب ، رادیو آفساید ، ترجمان ، استرینگ کست ، دیالوگ باکس ، صدای پرسپولیس ، رادیو راه مجتبی شکوری ، پلی لیست ، کتابگرد ، رادیو پن ، پیزاین ، و صدها پادکست دیگر

این پادکست، آخرین پادکست تاریخ درباره موسیقی، کتاب صوتی، فیلم و سینما، فلسفه، طنز، زبان انگلیسی، فوتبال، اسطوره‌ها، کمیک، سفر، مغز و
علم شناخته می‌شود. استثنائا این پادکست برای علی بندری نیست.

فئودور داستایفسکی - آنتون چخوف - لئو تولستوی - رومن گاری - میخائیل بولگاکف - گابریل گارسیا مارکز - چارلی چاپلین - ریچارد براتیگان - هاینریش بل - جنایت و مکافات - برادران کارامازوف - فردریش نیچه - آرتور شوپنهاور - ولادمیر ناباکوف - داستایوفسکی - بالزاک پوشکین - آلن دوباتن - هری پاتر - آلبر کامو - میلان کوندرا - فرانس کافکا - جی دی سالینجر - سقراط - افلاطون - جُرج اورول - ارنست همینگوی - چارلز بوکوفسکی - شازده کوچولو - پائولو کوئیلو - یوستین گردر - هنر شفاف اندیشیدن خلیج فارس روانشناس کتاب استقلال پرسپولیس موسیقی فیلم عشق ایران تهران معجون عزت نفس ریسمان تجربه کست دالان بهشت شاهین فرهنگ پیانو موسیقی بی کلام بلاکچین میشل شدن دیاپازون اطلس موسیقی قرن بیستم آکادمی امید فدوی دیجیتال بیت کوین سکه دلار طلا ماینینگ آهنگساز شنوتو ناملیک استاد عرشیانفر صندلی پیکسل چرخ سلامتزی پوشه پادوک رادیو درخت اسپورت لاله آمپاژ روزن جارگوشه آوای مبهم مدرسه زندگی فارسی کانال انسانک چهار اثر فلورانس رازها نیازها نظامی گنجوی شهرام اسلامی رادیو گلی بازی زندگی هلی تاک خبری پادیو منیاز شمس و مولانا کتاب کست آی قصه دغدغه ایران ناجی بیشعوری مجتبی شکوری آدمیزاد درنگ گوش نیوش های دکتر شیری شازده کوچولو عشق رشدینو هفت جنایی مدیتیشن مثنوی خوانی میم طنزپردازی موزیک رادیو الهی قمشه ای سرگلزایی انسان در جستجوی معنا دو قرن سکوت هنر ظریف بی خیالی اقتصاد ایران در گذر از بحران مبل قرمز زیگموند فروید چارلز داروین اثر مرکب جنایی مختومه رمان ایرانی تاریخ بیهقی موسیقی سنتی ایران چهار میثاق کارکسب ماندولین نقال باشی چای با بنفشه خوانش کتاب برای انسان خردمند مثقال رابطه عاطفی دکتر علی بابایی زاد روشن شو تاریخ تمدن تجربه زیستی کتاب سخنگو آهنگ شب

روانشناسی مقابله ای چیست ؟

روانشناسی مقابله ای  از سالهای 1970 در آمریکا و بقیه ی جاهای دنیا به وجود آمد. 

اصول و مفاهیم کلیدی روانشناسی مقابله ای شامل موارد زیر میشوند:

2. استرس و تنش: مقابله ای راهبردی است که افراد برای کاهش تأثیرات منفی استرس و تنشهای روزمره خود استفاده میکنند.

3. مدلهای مقابله: مدلهای مختلفی برای توصیف روندهای روانی مقابله وجود دارند. این مدلها شامل مقابله مسئلهمحور، مقابله هیجانی و مقابله اجتنابی میشوند.

4. مقابله فعال: مقابله مسئلهمحور یا فعال، شامل تمرکز بر حل مشکل، ارزیابی منطقی و بهرهگیری از استراتژیهای کارآمد است.

5. مقابله هیجانی: مقابله هیجانی شامل استفاده از استراتژیهایی مانند بیان و تفسیر احساسات، تکنیکهای آرامش بخشی و نگهداری از تمرکز است.

6. مقابله اجتنابی: مقابله اجتنابی شامل استفاده از راهکارهایی مانند نیافتن به مشکلات، اجتناب از مسئولیت و فرار از مواجهه است.

  ادامه مطلب ...

نظر ژان ژاک روسو درباره تنبیه کودک

ژان ژاک روسو جزو اولین افرادی بود که به اثرات سوء تنبیه در کودکان پی برد. 

1. تنبیه جسورانه و سخت میتواند اثرات منفی بر رشد و توسعه کودکان داشته باشد.

2. به جای تنبیه، باید محیطی را فراهم کنیم که کودکان بتوانند از خطاهای خود یاد بگیرند.

3. کودکان باید به طور طبیعی و با استفاده از تجربههای خود یاد بگیرند.

4. تنبیه باید بر اساس تشویق و هدایت کودکان به سمت رشد و توسعه شخصیت باشد.

5. از تحریک کردن کنجکاوی و علاقه طبیعی کودکان برای یادگیری استفاده کنید.  ادامه مطلب ...

چرا دکتر انوشه را تعیقب نمی‌کنم.

چند تا چیز است که باید با شما خوبان در میان بگذارم.
1- دکتر انوشه و آدمهای مثل ایشان، خیلی خشک و سرد هستند. زندگی بدون شوخی و طنز اصلا لایق نبودن است. حتما چارلی چاپلین توی نامه‌هایش به دخترش چنین چیزهایی را گفته بود. البته اینجا باید یک واقعیت تاریخی را بگویم. چارلی چون مدتی با دخترش قهر بود نامه ها سر طاقچه می‌گذاشت و شواهد تاریخی نشان می‌دهد اکثر نامه‌های ایشان دستکاری شده است.
2- دکتر انوشه لفاظ است. مثلا هفت تا سین تاثیر گذار، 5 تا ط دسته دار مهم در زمینه‌ی روح کائنات و 17 مدل شین برای رفع آلودگی هوای درون و بیرون شهر تهران و محتویاتش را ازش بخواهید حتما برایتان ردیف می‌کند.
3- دکتر انوشه با ادبیاتی صحبت می‌کند که به نظر شخصی بنده، آدمها را از بالا و سطحی بیان می‌کند. بیانهای سطحی به درد تسکین آدمها نمی‌خورد.
4- دکتر انوشه موج سوار است مثلا همین آخرین بار و البته اولین باری که ازش چیز شنیدم، داشت می‌گفت: میل و ملال که مجتبی شکوری برای اولین بار از خارج، توی پرانتز شوپنهاور، آورده بود و اصلا کپی رایتش را به نام خودش زد.
5- دکتر انوشه شبیه آزمندیان است منتها کمی فروید خوانده و دیگر به کسی گل سرخ هدیه نمی‌دهد.
6- دکتر انوشه طوری می‌گوید به وق وق برگهای پاییزی گوش بسپارید که انگار بقیه به ذهنشان نمی‌رسد و دارند با دینگ دینگ موبایلشان ور می‌روند.
به قول محسن قرائتی که جوکش معروف شد: یه پسر و دختری زیر منبر شیخی شوخی می کردند. شیخ می‌گفت: مگر شرف ندارید؟ مگر ناموس سرتان نمی‌شود؟
آخر سر پسرک سر برآورد که: آقاجان همه چیز داریم، جا نداریم آقا جا نداریم! #انوشه

معنا و مفهوم رنج در دوران ما

  رنج در دوران ما خیلی عوض شده است. ما دیگر رنج جنگیدن در مقابل دشمن را نداریم. ما رنج مردن برای حفظ خاک را نداریم چون آقا زاده نیستیم. حظی از این خاک نبرده‌ایم. وطن برای ما یک اسم است که می‌شود پشتت بگذاری و بروی جای دیگری از دنیا. می‌گویند زمین مال کسانی است که آباداش کرده‌اند. حداقل ما می‌توانیم از همان سهم کوچک 10 ساعت کار مفید در هفته بگذریم و برویم یک جای دیگر. رنج ما رنج لاغر کردن و رژیمهای غذایی سنگین است. رنج ما همیشه اصلاح کردن، اطو کردن لباسها، بهتر تملق گفتن، نزدیک شدن به آدمها برای اینکه توی دلشان خیمه بزنیم و بی خیال بودن در هر شرایطی است. رنج ما دیگر کپسول گاز نیست. رنج ما فرار کردن از زباله های تولید شده توسط تلویزیون و دستگاه‌های خبری است. رنج ما تحمل یقه اسکی مادرپوش در فصل زمستان نیست. رنج ما تشخیص قیمت واقعی و کیفیت واقعی از میان هزاران دم و دستگاه کلاهبرداری از بیمارستانها تا هتلهای ارزان توی مشهد مقدس است. رنج ما تحمل فشار برای جا شدن در میان پنل سخنرانان همایش دستهای خالی پیش به سوی بازاریابی و کارآفرینی است. رنج ما این پا و آن پا کردن برای پیشنهاد رشوه به عالیجناب است. #داستان_ایرانی #داستان#شرح_زندگانی #عمار_پورصادق

چگونه آدم فوق العاده ی زندگی خودمان باشیم؟

  اول به خودم گفتم: آدم فوق العاده‌ی زندگی خودت باش. بعد دیدم که این حرفهای کلیشه‌ای فقط به درد تلویزیون و اینستاگرام می‌خورد. گفتم: خوب راحت باش. مثل فرماندهی بودم که برای راحتی خودش داشت به سربازها را راحت باش می‌داد. فرماندهی که معلوم نیست کجا دوران پیری‌اش را طی می‌کند. داشتم حساب می‌کردم آدم مجرد شاید فقط غم خودش را می‌خورد ولی پدر بزرگها تا غم نوه و نتیجه‌هایشان را نخورند سرمه‌‌ی خواب به چشمشان نمی‌رسد. اینطوری است که زود آلزایمر می‌گیرند تا برایشان اتفاقی نیفتد. مغز را که جوش آورده است از برق می‌کشند و می‌گیرند تخت می‌خوابند. البته عاقلان می‌دانند که از وقتی کاغذ گران شد حتی 30 ثانیه فکر کردن هم عملی لاکچری تلقی می‌شود. بعد از این حساب و کتابها به خودم گفتم دیگر لزومی ندارد آدم فوق العاده باشد. فقط همینکه دارد از زیر درخت رد می‌شود مواظب باشد تنش به عنکبوتی، چیزی آلوده نشود، کافی است. این رهنمود هم از قرن 8 هجری در زندگی ما وجود داشته و چیز جدیدی نیست. بنابر این درب قابلمه‌ی دنیا را می‌گذاریم تا بیشتر دم بکشد و به سن پدر بزرگها برسیم تا ببینیم چه خواهد شد. لذت بخش ترین بخش زندگی قدرت فراموشی است. حتی یک صورت اسید خورده هم هر چقدر توانست فراموش کند، خوش بخت‌تر خواهد بود. #فراموشی #آلزایمر #آرامش #عمار_پورصادق

تنبلی اجتماعی چیست؟

تنبلی اجتماعی در یک تعریف ساده، تنبلی آدمها در انجام کارهای خود در قالب جمعی است. یک تیم توانمند را در نظر بگیرید که تک تک افراد آن توانایی‌های زیادی در رابطه با ماموریتی که قرار است انجام بشود، دارند. این افراد ممکن است با همه‌ی این توانمندیها و توانایی‌ها، در اولین فرصت شروع به زیر در رویی از کار، فرافکنی مسئولیتها و به طور کلی ایجاد اختلال در امور بنمایند. به عبارت بهتر و عامیانه‌تر، افراد دچار تنبلی اجتماعی با این عبارت به تمام مخاصمه‌ها و دلایل پایان می‌دهند: 

چرا فلانی انجام نمی‌دهد و من انجام بدهم.   ادامه مطلب ...

تست ازدواج موفق تضمینی

برای انجام تست ازدواج اول به سوالات زیر به شکل بله یا خیر پاسخ دهید. 

تعداد بله و خیرهای مربوط به هر سوال را جایی یادداشت کنید. 


سوال

هر دوی ما وعده وعیدهای زیادی به پدر و مادرهامان داده ایم؟ 

هر دوی ما ترجیح می‌دهیم از شبکه‌های اجتماعی فیلتر نشده استفاده نکنیم؟

هر دوی ما علاقه داریم معده‌مان را با اسکاچ تمیز فرماییم؟

هر دوی ما بهترین تفریحمان استفاده از پایگاه‌های تصفیه خون اناری است؟ 

ادامه مطلب ...

آموزش دروغ گفتن در منزل - آقا کجا بودن؟- قسمت اول

خیلی از اوقات خانمها به سادگی از آقایان و یا همان همسر گرامی سوال می‌کنند تا سوء تفاهمات عمیق‌تر و عمیق‌تر بشود. از این رو برخی از این جوابهای احتمالی آقایان را  آورده‌ایم: 

1- بابات یه چکی داشت باس نقد می‌شد، رفته بودم کمک کنم نقد بشه  

ادامه مطلب ...

سریال shameless و آمریکایی ها

دارم سریال shameless  را می‌بینم یک خانواده‌ با شش بچه، پدر الکلی و مادری که با یک دگر باش جنسی به عنوان راننده‌ی کامیون فرار کرده و رفته است. لامصب‌ها همه جور ناهنجاری اخلاقی دارند ولی دست از چیزی به نام خانواده برنمی‌دارند. یک روایت از آدمهای بازنده که بهشان یادمی‌ده خودشان را نبازند و به مقاومت خودشان ادامه بدهند و از نعمت داشتن خانواده بیشترین استفاده را ببرند. مرد الکلی خانواده یعنی فرانک یک بازیگر فوق العاده است   که نه قیافه‌ی آنچنانی دارد و هیکل درست و حسابی. این آدم، ممتاز همین نقش انتخاب شده و بازی‌اش قطعا مخاطب را می‌خکوب نگاه می‌دارد. قصه‌های خلاقانه و تلخی که معمولا به صورت یونیتهای مجزا طراحی و ساخته شده‌اند. این خانواده یک جفت همسایه هم دارند که زنک یک فاحشه است و مردش هم توی یک بار سرویس می‌دهد ولی اینقدر قشنگ ساخته‌اند و زیبا تمرکز کرده‌اند که شخصیتهایی مهربان و دوست داشتنی ازشان درست شده است. آمریکایی‌ها متخصص زباله‌های انسانی هستند و در جامعه‌شان کسی را دور نمی‌ریزند بلکه ترمیم می‌کنند.  
ادامه مطلب ...

اعتماد به جدیدترین احساسات و عواطف

تمام آدمها دارند شبیه مجریهای تلویزیون می‌شوند. زیر آن پوست نرم و ملایم یک جانور مرموز خوابیده که با کوچکترین ساده لوحی و بیان احساسی ممکن است آدم را پاره کنند. بعد هم برخلاف دیگر انواع جانوران به شکار پاره و نیمخورده شان بخندند. این یکی تلخ‌ترین نوع مرگ اجتماعی عاطفی است که با سر داریم سراغش می‌رویم.  تلویزیون فقط به ما یاد می دهد چطور بازنده باشیم و در عین حال با یکی از دو خوبی ای که به دست آورده ایم زندگی کنیم. 
سر ظفر ایستاده‌ام ماشین بگیرم. یکی سوارمان می‌کند. چهار تا پسر زودتر از همه می‌پریم توی ماشین. چون من پسرترهستم صندلی جلو می‌شود مال من. روی داشبرد و شیشه‌ی سمت شاگرد چیزی شبیه ماست ریخته و خشک شده است. بهش می‌خورد آدم بد اخلاقی باشد. شاید زنش ظرف ماست را پاشیده و یا در دفاع از خودش وقتی مرد داشته می‌زده تو دهنش همین صد متر قبل، اینطوری شده باشد. مرد موهای جو گندمی یکنواخت دارد. موسیقی امروزی و عاشقانه‌ی قابل تحملی گذاشته است چون موسیقی وطنی فقط قابل تحمل‌اش نمره‌ی بیست می‌گیرد. یکی می‌خواهد سر بهشتی پیاده شود. راننده کرایه را نمی‌گیرد: همینطوری سوار کردم. زور که نیست. می‌رسیم به هفت تیر. تشکر می‌کنم. می‌گوید: عزیزم ببخشید ماشین کثیفه. کارگرام رو هر روز می‌برم جاجرود و برمی‌گردونم. امروز نبودن... همینطوری دوست دارد حرف بزند. باید آدم مشکوکی باشد ولی من این را نفهمیده‌ام.  اگر خانمی یک خانم دیگر را زیر باران سوار کند هم همینطور می شود. شاید آن خانم سوار شوند ه فکر کند این یکی خاله یا هم جنس ب از است. 
خانه‌ی نقلی ما دارد سرد می‌شود. یاد زمانی افتادم که در یک اتاق بدون بخاری سرکردم. آری رسم روزگار چنین است. برای همین هم کلا آدم ضد سرمایی بودم. اما این سرد شدن از نشانه های رفاه و کهن سالی است. صاحب خانه در جواب ما که چرا اینجا به غیر از شومینه لوله‌ی خروجی بخاری ندارد گفته بود: آشپزی هم کنید گرم می‌شید. آمدیم ما رژیم داشتیم. ترک سیگار و چایی کرده بودیم. نتیجه‌ی اخلاقی‌اش این است که آدم به همین‌ها زنده و گرم است. 
یکی از همسایه‌ها قاطی کرده است. معلوم است. توی جلسه‌ی سرپایی ساختمان که کسی حاضر نیست کسی را به خانه‌اش راه بدهد، یکهو زل زد به گوشه‌ی حیاط که باغچه هم دارد و چند تا لامپ رنگی آنجاست. شاید رفت توی خاطره‌ای و وقتی بیرون آمد یک صدایی بین جیغ و داد از خودش بیرون داد: آقا جون دوس دارم. به کسی ربطی نداره کی می‌آد کی میره؟ 
یکی از همسایه‌ها که همیشه خسته است و آخرین توانش را برای چنین جلسه‌هایی نگه داشته است گفت: خانم کسی نگفت کی می‌آد کی میره. می‌گیم در آسانسور رو آروم ببند. در خونه رو آروم ببند. صندوق ماشینت رو صب داری می‌ری آروم ببند. اومدی آروم ببند. همه‌ی درا رو آروم ببند. 
می‌زند زیر گریه ولی جلوی خودش را می‌گیرد. من زودتر از بقیه برمی‌گردم بالا. چیزی ندارم بگویم. تلویزیون دارد اخبار هواشناسی را مثل خبر پرتاب شدن ماهواره‌ی امید، هیجان انگیز نشان می‌دهد. شاید تدوینگرشان که رعد و برق درست کرده و حتی چتر داده است دست گوینده‌ی هواشناسی، قبل‌تر ها فیلم عروسی تدوین می‌کرده و تجربیات قوی‌ای در این زمینه دارد. هنوز توی فکر دختر دیوانه هستم. باید بهش می‌گفتم: چقدر تو منفوری. ولی بعد گفتم باید برود کنار دست تدوین‌گر اخبار، به جای عروسی به وضع هوا فکر کند. 
روز تعطیل توی خانه فقط صدای در و دیوار و آسانسور هست. باید بروم بیرون. می‌روم تجریش. مردم از باران ترسیده‌اند و پناه گرفته‌اند. من مثل شیر بدون یارانه می‌روم از توی باران رد شوم. از توی بازارچه رد نمی‌شوم. می‌رسم حلیم سید مهدی. آش رشته هست ولی روی هیچ میزی فلفل سیاه نیست. فلفل سیاه ر برای داعش است. خیلی قیمتش بالا رفته است. هر روز هم مقاله منتشر می‌کنند که فلفل سیاه بخورید و برای سوختن چربیهای سفید بروید  هوای سرد تنفس کنید. فلفل قرمز اصلا خاصیت ندارد. فلفل قرمز چیز اصل و نسب داری نیست. بعد از اینهمه سال نگاه کنید ببینید مکزیکی توی دنیا یعنی چه؟ همه چیز می‌چسبد. یکی از دفعه‌هایی که به طرز احمقانه‌ای دوست داشتم مترجم و نویسنده معروفی به نام م ح را ببینیم توی همین تجریش گردی دیدمش. آدم نباید در زندگی‌اش ساده لوح باشد. البته این موضوع ربطی به ایشان ندارد. همینطوری کلی عرض می‌کنم که نباید آرزوهای عجیب و غریب و لحظه‌ای داشته باشد. 
بهترین‌آدمها همیشه توی نخ پدیدار شناسی روح هگل هستند. توی حیوانات هم ببینید هد هد فقط عاقل بود که همیشه پرواز می‌کرد. ما هم از لحاظ حمل و نقل عمومی و خصوصی درشهرهای هوشمند آینده اگر پرواز کردیم عاقل هم خواهیم شد. 

باخت برزیل تست روانشناسی فروید

هیچ حرفی ندارم جز اینکه آلمانها از برزیلی ها زردچوبه درست کردند. 

تست روانشناسی  فروید

اختلالات روانشناسی, استرس, اضطراب, اعتماد به نفس, افسردگی, مباحث اجتماعی

دانلود کتاب لحظاتی با فروید 

فرض کنید که در خانه هستید و پنج اتفاق زیر همزمان پیش میاد.  

1- تلفن زنگ میزنه 

2- بچه تان گریه میکنه. 

3-یکی داره در خونه رو می زنه و صداتون میکنه. 

4- لباس ها را بیرون روی طناب پهن کرده اید و بارون میگیره . 

5- شیر آب رو در آشپز خانه باز گذاشتید و آب داره سر ریز میشه. 

خب حالا با این وضعیت شما به ترتیب کدوم کار ها رو انجام میدید، یعنی از شماره ی 1 تا 5 رو با چه اولویتی انجام میدید؟

زیگموند فروید

فروید یکی از بارزترین شخصیت های علمی قرن بیستم است. او در 6 ماه مه 1856 به دنیا آمد و در در 23 سپتامبر 1939 از دنیا رفت. او اطریشی بود و از بنیانگذاران دانشکده روانپزشکی. بیشترین شهرت فروید مربوط به کار های او در زمینه روان شناسی تمایلات جنسی، رویا ها و ضمیر نا خود آگاه است. او به عنوان پدر علم روان تحلیل گری شناخته می شود.

هر یک از 5 مورد بالا نشون دهنده یکی از جنبه های زندگی شماست

-----------------------------------------------------------------------

زنگ تلفن، نشانه شغل و کار شماست 

گریه بچه، نشان دهنده خانواده است 

زنگ در خونه ، نشان دهنده دوستان شماست 

لباس ها، نشان دهنده پول هستن 

بستن شیر آب، نشان دهنده میل جنسی است.

دیوانگی سر ساعت

بهش گفتم آدم اگر واقعی دیوانه بشود سرساعات خاصی نیست. 
گفت: چرا هست. صبح بلند می‌شوی بروی سرکار. دیوانه‌ای ولی دل و جگرش را نداری. می‌روی ولی دیوانه هستی. بعد مشغول کار می‌شوی. یک ساعت و دوساعت و کلا اینقدر اسب عصاری دوانی می‌کنی تا آفتاب می‌افتد.  
بعد عروسی‌ات می‌شود که داری می‌روی خانه. مثل هزارتا دیوانه که هیچ کدامشان اضافه کار ندارند، چه دولتی چه خصوصی. بعد بازهم حیا می‌کنی. جان نداری دیوانه باشی. می‌رسد به ساعت خاصی. تا  شب همینطور دیوانه‌هستی تا فردا. دیوانگی مثل لکه‌ی خون روی لباست می‌دود و جان می‌گیرد. دلش را نداری با آب سرد بشویی. آب گرم فقط جانش را زنده می‌کند. تر کردن با دست، دیوانه‌ترش می‌کند. جان می‌گیرد. حتی وقتی کنار تلویزیون و خانواده لمیده‌ای دارد چهار نعل روی سینه‌ات می‌دود. حتی شاد و خندان می‌گوید همین فرمان برو.  تا صبح می‌دود. 


این بچه‌ی آخری طوری شده بود که همش گوشی توی گوشش بود و داشت آهنگ گوش می‌داد صورتش تازه تنوری شده بود و جوشهای ریز و  درشت کلافه‌اش کرده بود. انگار یک مشعل انداخته باشند پایین فکش، از زیر ابروها تا پایین مثل خامه‌ی پر لک وپیسی شل‌تر شده بود و افتاده بود. چند تار باریک هم فر خورده بود زیر گلویش و وقتی خودش را موقع آب خوردن توی آیینه نگاه می‌کرد خنده‌دار به نظر می‌رسید. یک روز  از مدرسه که می‌رسید تا مدتها دنبال من یا مادرش همینطور یک بند تعریف می‌کرد و یک روز هم همینطوری صاف می‌رفت زیر پتو و گرما و سرما هم نمی‌کرد. می‌گرفت می‌خوابید تا وقتی آفتاب، چهار تا بزند و همان تکه‌ی کوچک حیاط که نور می‌ریخت را جمع کند و ببرد. مادرش کیف می‌کرد وقتی تک پسرش تلفن داشت و هی با او کار داشتند. از زیر پتو که می‌زد بیرون، شروع می‌کرد بیخودی خندیدن تا برسد گوشی را بردارد و زندگی‌اش از آن لحظه آغاز بشود. بهترین جایش آن بود که داشت با صدای گردابی‌اش فقط جواب آره و نه و گاهی جمله‌های خیلی کوتاهی به دوستش می‌داد. مادرش به همین بهانه می‌رفت بالای سرش و می‌پرسید: چای می‌خوری؟ 
انگار بچه‌اش هنوز هشت ساله باشد و شیر سماور غیر قابل پیچاندن به نظر بیاید. برای همین هم ترجیح می‌داد همین‌ها را ازش بپرسد.
با خودش تکرار کردک به هیچ قمیتی حاضر نیستم خودم را بگذارم توی وضعیتی که یک زنی بهم بگوید: بدبخت
درست است خیلی آدم شرافتمندی نیستم ولی اینطوری هم نیست که بروم همین یک ذره را بفروشم دو خط تلفن دستی بخرم. دمب و دقیقه بهش زنگ بزنم بگویم: دوستت دارم. تا خاطرجمع بشود برایم عادی نشده است. مسعود گفت: دچار بحران بغل گرم شده‌ای. یک چند وقتی زمین خوردی. بعدش هم مثل این کشتی گیرهایی که همین تازگی ضربه فنی شده باشن. دوباره رفتی پاچه‌ی حریفو گرفتی بدتر شد. اینطوری فایده نداره
گفتم: نه مسعود جان. من از یک جایی به بعد فهمیدم که آدم از هر زنی خواست می‌تونه دل بکنه. مهمتر از همه فرار کردن از دیوانه‌هاست. چرخید و خاکه سیگارش را خالی کرد توی نزدیکترین لیوان. همینطور با نگاه بهش فهماندم که هر لیوانی زیر سیگاری نیست. دوباره به زبان آمد: می‌دونستی ترکمن‌ها هیچ وقت روی ساز آواز نمی‌خونن؟ 
- خوب
: پس تو هم اینقدر وسط منبر من نیا. 
- خدا از سر تقصیراتت بگذره. ما که مثل یه دسته سیب زمین زندگی می‌کنیم. خیلی با هم فرقی نداریم. 
: به نظر من زن باید یه چیزی داشته باشه که قدم بذاره توی زندگیت و الا زود منحرف می‌شه. مث پوست سفیدش که زودی کک و مک می‌زنه زیر آفتاب. 
: یکبار یک شوخی بد کردم باهاش. حرف دلمو بهش گفتم. همینطوری بی هیچ مقدمه‌ای گفتم: فلانی ازت خوشگل‌تره ولی به قشنگی تو نیست. می‌دونی؟ اونم همون اولیش رو باور کرد و شکست. یعنی رابطه تموم شد. 
دستهایش را به هم می‌زند انگار گرد چسبناکی را می‌تکاند. 

تئاتر درمانی

تئاتر درمانی یکی از روشهای گروه درمانی موثر است. 

- 1تکنیک صندلی خالی:در این تکنیک شخص اصلی در برابر یک صندلی خالی قرار می گیرد. صندلی خالی می تواند نمادی از یک فرد مهم یا کسی باشد که برای شخص اصلی ایجاد مشکل کرده، در واقع کارگردان به شخص اول می گوید کسی را در اینجا تصور کن که خودت به او تمایل داری. این تکنیک به فرد کمک زیادی می کند چرا که می تواند در ذهنش موقعیتی را تجسم بخشد که در واقعیت امکان پذیر نیست.

- 2تکنیک دوم مضاعف سازی:یکی از افراد یاور بدل شخص اصلی می شود و نقش او را به عهده می گیرد. به این ترتیب شخص اول عواطف، هیجانات و مسایل و مشکلات خود را از نگاه یک فرد نظاره گر بگوید.

- 3پری رویایی نام دیگر تکنیک ها:در این تکنیک فرد داور را به سمت ما دراز می کند.

در این تکنیک شخصیت های اصلی موقعیتی می یابد که طی آن مجبور به مواجهه با امیال و آرزوهای واقعی اش می شود.

- 4پلیس مخفی:در این تکنیک درمانگر از یکی از افراد یاور می خواهد که نقش پلیس یا مامور مخفی را در زندگی شخصی بازی کند. به این ترتیب که در لحظه ای او را غافل گیر می کند و از او بخواهد که بزرگترین گناهش را اعتراف کند. این تکنیک در درمان افسردگی و اضطراب نقش مهمی دارد. این تکنیک ریشه در اضطراب و احساس گناه را برای فرد پدید می آورد.

- 5اتاق تاریک:در این تکنیک شخص اصلی رو به دیوار پشت به افراد دیگر می ایستد و یا در اتاق دیگر در تاریکی می نشیند. درمانگر از سایر افراد گروه می خواهد که با صدای بلند درباره شخص اصلی صحبت کنند و نظرات یا دیدگاه های خود را نسبت به او به زبان آورند. فرض بر اینکه شخص اصلی آنجا حضور ندارد و صحبت آنها را می شنود.

بنابراین در تئاتردرمانی افراد می توانند آزادانه درباره شخص اصلی صحبت کنند و نقاط ضعف و قوت او را برشمارند. این به شخص اصلی کمک می کند که بازتاب رفتار و شخصیت خود را بر دیگران شاهد باشد و عیب های خود رابهتر بشناسد.

- 6پنج سال بعد:تصور آینده همیشه بسیاری از آرزوها، ترس ها و نگرانی های انسان را آشکار می سازد. در این تکنیک کارگردان از شخص اول می خواهد که پنج سال بعد خودش را مجسم کند و ببیند که در چه وضعیت جسمانی و روحی قرار دارد، مواجه با آینده همیشه یکی از شیوه های مهم درمان است.

- 7یک دقیقه تک گویی:از وی خواسته می شود بالای میز برود و در آنجا به مدت یک دقیقه بطور بداهه سخن گوید. این تک گویی دغدغه ها، ترس ها، احساسات سرکوب شده و یا حتی منفی اخلاقی شخص اصلی را آشکار سازد.

- 8عشق افسانه ای:درمانگر از یکی از افراد گروه می خواهد که عاشق بی چون و چرای شخص اصلی شود و همه ویژگی های مثبت و منفی شخصیت او را در جهت خیر وکمال ببیند و نقطه ضعف یا محدودیت هایش نتواند برای او مشخص شود؛ این تکنیک زمانی که اعضای گروه به اندازه کافی با هم آشنا و صمیمی شده باشند به کار گرفته می شود.

- 9جادو:درمانگر به یاری جادو قادر است شخص اول را به یک شی بی جان بدل کند. شخص اول در قالب هر شی بی جانی که قرار می گیرد باید احساس خود را نسبت به زندگی بیان کند برای مثال درمانگر شخص اصلی را به سنگ، آفتاب، باد، باران، پرنده، ساعت، خودکار، زیرسیگاری، حلقه ازدواج و... تبدیل می کند و در هر موقعیت شخص اصلی باید به گونه ای راستین احساس خود را نسبت به زندگی و هستی خویش بیان کند.

این موقعیت امکان خلاقیت و خودجوشی احساسات و هیجانات را برای بیان شخص اصلی فراهم می آورد. ایجاد فضای خودجوشی باعث می شود که فرد به ابعاد شناخت جدیدی دست یابد و خارج از کلیشه و قراردادهای اجتماعی قدرت تفکر و طرح پرسش را پیدا کند. قدرت بالقوه این گونه بازی ها، برداشتن نقاب های روزمره اجتماعی و تجربه تفکری خلاقانه در قالبی جدید است.

- 10حرکت بدن:در این تکنیک، درمانگر از شخص اصلی می خواهد که کلامی به زبان نیاورد، و احساس خود را نسبت به کلمات مختلفی که افراد گروه به زبان می آورند صرفاً با حرکات بدنی و ایمای چهره آشکار سازد. این شیوه امکان رهایی عواطف و افکار را برای شخص اصلی فراهم می آورد. رهایی از قید زبان امکان مواجهه مستقیم با احساسات فرد را پدید می آورد و او را برای پذیرش درک خلاقانه تری از معانی آماده می سازد. این تکنیک همچنین حساسیت شخص اصلی را نسبت به بعضی از کلمات نشان می دهد. برای مثال افراد گروه کلمات مختلفی چون پدر، مادر، زن، مرد، عشق، شادی،مرگ- زورگویی، ترس و ... را به زبان می آورند. آنها در یک دایره می ایستند و شخص اصلی در مرکز دایره قرار می گیرد و هربار با شنیدن کلمات آنان ریتم و آهنگ خاصی را با بهره گیری از امکانات بدنی اش به نمایش می گذارد. در واقع با زبان بدن و حرکت آن سخن می گوید واکنش عاطفی و هیجانی خود را نسبت به کلمات نشان می دهد.

این بازی ها امکان «انتقال احساس» را میان شخص اول و سایر افراد گروه پدید می آورد و «انتقال» یکی از عوامل مهم در فرایند تئاتردرمانی و بهبود وضعیت شخص اصلی است.

این 10 تکنیک روش هایی بود که از طریق آنها به شخص اول کمک می شود که با مشکلاتش کنار آید اما قبل از اجرای این تکنیک ها کارگردان باید از طریق فنون طرح مسئله، شخص اول را به سمت صحنه هدایت و تشویقش می کند که مثال مشخصی را در همان زمینه پیدا کند. هنگامی که نتیجه مطلوب حاصل شد کارگردان شخص اول را ترغیب می کند تا به جای گفت و گو کردن درباره مسئله اش آن را عملی روی صحنه نشان دهد.

وقتی شخص اول شروع به بازی کرد کارگردان جملات خود را با افعال زمان حال می گوید و شخص اول را تشویق می کند تا به موقعیت «اکنون و اینجا» جذب شود و همچنین کارگردان به هنگام اجرا، روش ها و تکنیک هایی را که در قسمت قبل از آنها نام بردیم استفاده می کند مثل: تغییرات صحنه، اجرای نقش معکوس، ایستادن روی صندلی و سایر روشها را برای حفظ و بالا نگهداشتن تحرک نمایشی به کار می برد.

بعد از مهیا کردن صحنه کارگردان افراد یا فرد یاور را انتخاب می کند و به صحنه دعوت می کند و آنها بلافاصله در نقش هایشان جای می گیرند مثلاً فرد یاور می تواند نقش طرف مقابل شخص اصلی را بازی کند اما گاهی هم هست که یاور به عنوان یک فرد مضاعف استفاده می شود یعنی جانشین احساسات درونی شخص اول می شود، یعنی وقتی شخص اول دارد با فرد مقابلش حرف می زند حرفهایی را که دلش می خواهد بزند اما نمی تواند یاور مضاعف به جای او بیان می کند.

در تئاتردرمانی شخص اول فقط به آنچه که در واقعیت اتفاق افتاده است توجه نمی کند، بلکه به جنبه های مهمتری که هیچگاه اتفاق نیفتاده و فقط در تخیل او بوده است نیز می پردازد.

یکی از نتایج مهم تئاتردرمانی آشکارسازی ترس ها، انتظارات، خشم های نهفته، فرافکنی ها، درون فکنی ها، نگرش و قضاوت های شخص اول نمایشی است، علاوه بر اینها تئاتردرمانی به شخص اول یاری می دهد تا این احساسات را تخلیه و پالایش کند و به شکل نمادین در آنها زندگی کند.

یکی از مشکلاتی که در روان درمانی یا تئاتردرمانی است مقاومت مراجع است از مواجه شدن با ناخودآگاهش. در تئاتر درمانی سعی می شود که راهی به درون این حصار (مقاومت) یافت تا فرد بتواند موانع بازدارنده احساس تسلط و تعریف ارزشیابی از خویشتن را لمس کند؛ شخص ممکن است به شکل وسیع از انواع مقاومت ها برای اجتناب از مقابله با تجربیات ناخوشایند استفاده کند.

به قول دکتر مورنو ما حجاب های شخص را پاره نمی کنیم بلکه سعی می کنیم درهای مختلفی را که به درون شخص باز می شوند امتحان کنیم و ببینیم که کدام یک را می توان باز کرد.

از تکنیک های دیگری که در تئاتردرمانی استفاده می شود می توان به موارد زیر اشاره کرد که هر کدام را مختصراً توضیح خواهم داد:

خودگویی:حالتی که شخص اول در حال قدم زدن در طول صحنه گفت و گو با خود به روشن تر شدن احساسات و افکارش کمک و پس از آن با یاور مضاعف گفت و گو می کند.


روش فاصله تمثیلی (نمادین):در این روش شخص اول نخست در نقش هایی بسیار متفاوت تر از آنچه که خودش هست ظاهر می شود و به تدریج نقش خود را اجرا می کند.

شکوفایی عواطف نهفته:در تئاتر درمانی شخص اول فقط به آنچه که در واقعیت اتفاق افتاده است توجه نمی کند، بلکه به جنبه های مهمتری که هیچگاه اتفاق نیفتاده و فقط در تخیل او بوده است نیز می پردازد. یکی از نتایج مهم در تئاتردرمانی آشکارسازی ترس ها، انتظارات، خشم های نهفته، فرافکنی ها، درون فکنی ها، نگرش و قضاوت های شخص اول نمایشی است و تئاتر درمانی به شخص اول یاری می دهد که این احساسات را تخلیه و پالایش کند.

منظور از اجرا در تئاتردرمانی تحقق خواسته ها و نیازهای فردی است عمل اجرا نیاز فرد برای تحقق امیال و خواسته های وی است که در مرکزیت عواطف او قرار دارند، کارگردان باید برای ارضای نمادین این نیاز به شخص اول کمک کند.

مشارکت یکی دیگر از فرایندهای عمل در روان نمایشگری است که عبارت است از بازگویی تجارب اعضایی از اجرا؛ پایه ی این مرحله همسان سازی هم ذات پنداری است. در این مرحله هر کدام از اعضای گروه را در جمع خویش پذیرفته و ضمن خارج کردن او از تنهایی، خود نیز از مزایای روان نمایشگری بهره می جویند)اوراهمی،2003(

در این مرحله کارگردان شخص اول و سایر اعضای گروه به صورت یک دایره گردهم می نشینند و تجربه های درونی خودشان را بازبینی و بررسی می کنند عنصر اصلی مرحله مشارکت، پدیده همسان سازی است که بر اساس آنها نیز به طور ناهشیار فرایندهای عاطفی شخص تا حدودی تجربه می کنند. مشارکت در واقع گروهی کردن یک رویداد فردی و انتقال مراجع از بیگانگان و انفکاک و تنهایی به درون فرایند حمایت گر گروه است.(پالوم،1975). اجرا در روی صحنه پایان کار جلسه روان نمایشگری نیست بلکه پس از اجرا دو گام دیگر باقی می ماند که هر کدام نقش اساسی در تکمیل وظایف روان نمایشگری محسوب می شود:

- 1مشارکت 2- پردازش

مشارکت عبارت است از بازگویی تجارب اعضای گروه پس از اجرا. پایه این مرحله همسان سازی یا هم ذات پنداری است. هدف اصلی مرحله مشارکت شکل گروهی دادن به یک تجربه فردی است. آنچه سبب می شود که روان نمایشگری از یک رهیافت فردی روان درمان گری به یک روش گروه درمانی تبدیل شود همین مشارکت است.پروتاگونیست (شخص اول) با حضور در جمع به واکنشهای سایر اعضا گروه نیز واقف می شود و از مزایای گروه بهره مند می گردد. سایرین نیز با بیان خویشتن یک سفر درونی را تجربه می کنند.

خاتمه دادن به کار گروه درمانی:

برای خاتمه دادن به کار گروه باید موارد زیر را در نظر گرفت:

تعمق

ارزیابی

اعلام خاتمه

در انتهای کار گروه می توان تعمق و ارزیابی را با استفاده از نمایش بحث یا ترکیبی از هر دو انجام داد. در بعضی از جلسات این کار جنبه رسمی به خود می گیرد و هر یک از افراد با توجه به تجربه ای که از تئاتردرمانی کسب کرده اند و بر اساس معیارهای مورد توافق اعضای گروه، به ارزیابی فرایند تئاتردرمانی می پردازند. ممکن است فرد اهدافی را برای خود مشخص کرده باشد تا از طریق تئاتردرمانی به آن ها دست یابد در جلسه اختتامیه اهداف مذکور در پرتو رویدادهای جلسات تئاتردرمانی، ارزیابی و تحلیل می شوند. گاهی هم نگاه به گذشته، به آینده و به چگونگی پایان دادن به تجربه تئاتردرمانی ممکن است ساختار محکم تری داشته باشد و موضوعات و موارد مطلوب از رل نمایشی بیرون بیایند و در همان لحظه هم مورد تعمق و ارزیابی قرار گیرند.

اما بهترین شیوه در تسهیل خاتمه جلسه، نظم بخشی به اعمال رفتاری مرحله ای اجراست این عمل به شخص اول کمک می کند تا آموخته های جلسه را به بیرون جلسه و زندگی عادی خویش انتقال دهد. بعد از تجربه اعمال جلسه، شخص می تواند با افراد مهم زندگی خویش خارج از گروه، آنها را به کار ببندد. اما در کل به نظر تمام تئاتر درمان ها بهتر است در جلسه آخر موضوع تازه ای مطرح نشود و در لحظه ای که اعضا از فکر در مورد آنچه در جلسه گذشته فارغ شده اند خاتمه یابد.

اصول و موارد خطا در تئاتر درمانی:

هنگامی که روش های تئاتردرمانی بدون درنظر گفتن جنبه های نظری آن به کار روند کارگردان در معرض خطاهای نسبتاً شایع قرار می گیرد. موارد خطا را می توان پیش بینی و از لغزش در آن ها جلوگیری کرد. چنانچه کارگردان به فرد اجازه دهد که خود در ارتباط متقابل و بدون خشونت برای مواجه سازی در تئاتر درمانی شرکت کند تا حد زیادی از لغزش به موارد خطا پیشگیری می شود. اصول نظری مکتب «مراجع–محوری» در این موراد کارایی زیادی دارد همچنین کارگردان باید از اشکالاتی که در جریان گروه درمانی پیش می آید، آگاهی داشته باشد همچنین باید به انتخاب افراد برای شرکت در تئاتردرمانی و پیگیری پس از خاتمه درمان نیز توجه خاص داشت. تمایل به تاکید بر یک روش خاص، و ایده آل جلوه دادن بی مورد آن و توانایی کارگردان در تحمل موارد ابهام انگیز از دیگر موضوع های بررسی شده در این فصل است.

...

منبع: سایت تئاتر درمانی 

شناخت درمانی اختلال دو قطبی - از حال بد به حال خوب -دیوید برنز

در قسمت اول کمی راجه به اختلال دو قطبی حرف زدیم.


از کتاب - از حال بد به حال خوب - دیوید برنز- بخشی را به شکل روایی خودمان اینجا صحبت خواهیم کرد: 


یک سری از خطاهای ذهنی برای آدمها هست که در این کتاب به عنوان - افکار خود آیند منفی - شناخته می شوند:  

1- ذهن خوانی: 

یعنی اینکه به شکلی منفی اتفاق بین یک دوستی را که در جمع به ما انتقاد کرده برای جلسه های بعدی پیشاپیش بخوانیم و به همین دلیل از رفتن به آن جلسه احساس ناتوانی نماییم. شاید این مثال و بعدی ها تعریف کاملی را به ما ندهند که توصیه می شود حتما کتاب را بخوانید. اما به طور خلاصه - ناتوانیهای اتوماتیک را باید شناخت و دوری کرد. 


2- پیش گویی: 

این هم مانند مورد قبلی مخرب هر نوع فعالیتی است. مثلا پیش گویی این موضوع که الان اگر با دوستانم بروم هواخوری حتما گشت ارشاد بهم گیر خواهد داد یا حسابی توی ترافیک خواهیم ماند. که به سرعت و اتوماتیک انجام شده و هنوز تحلیل شده نیست. 


3- بی توجهی به امر مثبت : 


تصور کنید امروز در یک مهمانی شرکت کرده اید. خیلی از دوستان قدیمی را که مدتها خبری نداشتید دوباره دیدید. کلی اتفاقهای خوب در مهمانی افتاد. ولی یکی از آدمهای مجلس آدم نرمالی نبود و جفتکی زد. این مبنای قضاوت آدمی قرار می گیرد که به امر منفی بی توجه است و امتیاز سرجمع مهمانی را منفی در نظر می گیرد و با خودش می گوید : از دماغمان در آمد! 


4- بزرگنمایی: 


به نظر شناخته شده تر است و شاید نیاز به توضیح خاصی ندارد. بزرگنمایی طبیعی ندیدن مشکل به قسمی است که انگار راه تنفس فرد را برای پذیرش هر نوع آسیبی می بندد. 

اغلب این موراد خطای اتوماتیک نیز که در اینجا مطرح شده شخص در مورد خود و امتیازات خودش در نظر می گیرد: به خود گرفتن 


5- استدلال احساسی : 

مثلا اینکه دوستی به تلفن شما جواب نداد و شما بلافاصله فکر می کنید که او دارد رفتار بدی از خودش بروز می دهد و خودش را می گیرد و البته وزن بسیار کمی به احتمال گرفتاری او نسبت می دهید. شما در اینجا دارید  خطای استدلال احساسی انجام می دهید. 


6- قانون همه یا هیچ : 


مثلا برای خودتان قانون می گذارید که اگر کسی جواب تلفنم را تا دوبار نداد بدون توجه به اینکه سابقه ی ارتباط شما و همچنین وزن این ارتباط چقدر است، قرار می گذارید تا او را از لیست دوستانتان کنار بگذارید. 


به طور طبیعی چنین قانونها و استانداردهایی خطرناک و اتوماتیک هستند.  


7- تعمیم مبالغه آمیز به خود:  


مثلا زمانی که در جمع خانواده هستید یکی از اقوام بدون در نظر گرفتن اینکه شما دانشجو هستید ممکن است گزاره ای را درباره دانشجوها بگوید: دانشجوهای این دوره و زمونه همه بی سوادن! 


منظور تصدیق این گفته نیست. از تعمیم مبالغه آمیز این حرف به خود بدون اینکه خواستگاه و نیت این حرف معلوم باشد به شکل اتوماتیک پرهیز کنید. سعی کنید در صورت امکان قضیه را علت یابی نمایید و اگر در شرایط و حال و هوای آن مهمانی چنین چیزی امکان ندارد با پیش فرضهای مثبت خود موضوع را به دانشجو بودن و سواد خود تعمیم ندهید. به یاد داشته باشید قانونهای - هرگز و همیشه - چیزی است که در سبک زندگی مدرن منسوخ شده است و در اغلب موارد برای بیان طنز یک مطلب به کار می رود نه قوانین زندگی ساز و جدی تر. 


8- استفاده از فیلتر های ذهنی 


شاید این مورد شامل تمام موارد فوق باشد. به نوعی آدمها بعد از مدتی که در شرایط خطاهای اتوماتیک بالا بودند، در این قضیه کاملا حرفه ای شده و سعی می کنند همه چیز را به شکل  فیلتر شده مشاهده کنند.


9- استفاده از عبارتهای باید دار 

من باید فلان کار را انجام دهم. این باید ها را با - بهتر است - جایگزین نمایید تا بار روانی کمتری را به دوش بکشید. 


10- برچسب زدن 


پدرم می بایست در فلان سال خانه مان را می فروخت تا وضعیت اقتصادی مان بهر از امروز  شود. 


چنین برچسب هایی مخرب هستند. چون ذهن به طور ناخود آگاه با این آسان سازی خطرناک می تواند سالها بدون ویرایش و به روز رسانی اعتبار واقعی این حرف، ایمانی قوی در درست بودن این برچسب درست نماید.



به نظر باید کتاب را خواند و دقیق تر و متمرکز تر استفاده کرد. منتظر نظرات شما هم هستم. 

دو قطبی های هنرمند - شناخت درمانی اختلال دو قطبی

درباره بیماری روانی دو قطبی شاید زیاد شنیده اید و شاید هم اصلا نشنیده باشید 

برای شروع لینکهای زیر را ببینید: 


اختلال دو قطبی 


درمان اختلال دو قطبی


به طور خلاصه بیماری دو قطبی که در اغلب موارد منبع ژنتیکی دارد فرد را به دو وضعیت بالا و پایین می برد. در وضعیت بالا خیلی سر حال و خلاق و با انرژی است. در وضعیت پایین که با کوچکترین بهانه ای فرد به این مرحله می رود، گاهی می شود که حتی نمی تواند حرف بزند و با دیگران ارتباط برقرار کند. البته پایین بودن در اغلب موارد به دو شکل است. یعنی هم فرد خیلی ساکت و انزوا طلب می شود و هم اینکه به همان شدت که خوش اخلاق است می تواند بد اخلاق، ستیزه جو و مخرب باشد. از معروفترین افرادی که این بیماری را داشته اند می شود : چرچیل و ویرجینیا ولف را نام برد. 

اما این موضوع به دنیای جملات قصار و مفاهیم هنر نیز رسیده است. طوری که گفته معروفی در باره هنرمند وجود دارد: 


هنرمند همیشه بین خودش و جامعه در حال نوسان است. 

ادامه مطلب ...

توسری از بالا و دروغ از پایین- قومیتهای تحقیر شده ایرانی

توسری از بالا و دروغ پردازی از پایین مربوط به  قومیتهای تحقیر شده ایرانی و یک نظر شخصی در مواجه با متنهایی است که این حقیر در ارتباط و مواجهه ی ملت ایران با مدرنیته از جمال زاده تا نراقی و زیبا کلام تجربه کرده ام. شاید با مدل توسری از بالا و دروغ از پایین از پایین موافق نباشید. 

نظام اجتماعی ما در ایران همان شبیه ارباب رعیتی کل تاریخمان است. توسری از بالا و دروغ از پایین که به نوعی در بعضی بخشهای ایران که از لحاظ تاریخی فرهنگش به کشاورزی نزدیک‌تر است،  به شدت احساس می‌شود. 

این نوع دینامیک رفتار بین طبقه‌های مختلف یک جور  خرده مکانیزم بین طبقه‌هاست. این خرده‌ مکانیزمها سرجمع مثل بخشهای مختلف خط تولید یک کارخانه توانسه است، کلی قومیت ایرانی تحقیر شده را بسازد که به ساده‌ترین شکل خود دچار هویت گریزی هستند.  

 

با یک توصیف ساده، هر چه آدمها در دوره‌ای رعیت توسری خورتر و به طبع آن دروغ پردازتری بوده باشند، پتانسیل بالاتری برای توسری زدن و از بالا دیدن آدمها، زمانی که فقط از رعیتی درآمده‌اند و می‌تواند خیلی چیزهای بهتری از ارباب‌های قرن نوزدهمی بشوند، دارند.

اینطور آدمها به جای پیدا کردن بهترین گزینه، می‌روند سراغ ارباب شدن  به شکل سنتی و بدون کارکردش. دور باطلی از روی  وصیت نامه‌های پدربزرگها. اینطوری بخشی از انتقام خود را به شکل‌های خودآگاه و ناخودآگاه و نیمه‌آگاه از جامعه بگیرند. در نتیجه به همین سادگی یک عده‌ی زیادی از آدمهای مهاجر، از هویت ایرانی خودشان فرار می‌کنند. به همین نسبت بخش بزرگی از قومیتهای ایرانی هم بعد از مهاجرت هویت شهر و منطقه‌ خودشان را مخفی نموده و دور می‌ریزند. به همین سادگی آدم مهاجر که اغلب حداقل 25 سالش است. تازه دچار بی هویتی شدید خواهد شد. به طور بدیهی این دوری ریختن هویت و احضار هویت جدید، بهترین اتفاق برای ورود به دنیای مدرن خواهد بود که در خیلی از موارد به سختی امکان پذیر  است و طبعات فراوان خود را به دنبال دارد. 

مکانیزم مطرح شده در بالا یکی از مهمترین  عوامل دروغ پردازی، دور ویی و ریاکاری در بین اقشار رعیت - پایین یا هر چی - در جامعه خواهد بود. بدین روی اکثریت آموزشهای اجتماعی که از قبل از مدرسه تا بعد از آن به صورت ضمنی، کودک، نوجوان و میان سال جامعه ای را می سازد، دچار یک نخ تسبیح بزرگ برای امر مقدس تعلیم و تربیت خواهد بود: هر چقدر هویت و درونیات خودتان را مخفی نگاه دارید، راحت تر، زنده تر، موفق تر و خوش تیپ ترید. اگر قومیت شما از نوع خرد آن است، در خیلی از موارد با خندیدن از کنار موضوع نمی توانید بگذرید چون خیلی به مذاق دیگران خوش نمی آید. تصور کنید یک پیک نیک که تمام شده و مادری از پسرش می پرسد: فلانی چقدر شیرین بود. چرا نمی ری بگیریش؟ 

پسر با صدای آرام  و در رخوت یک روز پیک نیک در دل طبیعت و با دوستان خانوادگی رو به مادر: 

ول کن مادر جان. بنده خدا شهرستانیه.


تقویت حافظه و افزایش میل حافظه ای با دارت

1- برای تقویت حافظه ؟ باور کردنش سخت است ولی دانشمندان جی شناس مثل جی 5 پنج و غیره به راستی دریافته اند که بازی دارت نقش زیادی در تقویت حافظه و افزایش طول حافظه خواهد داشت. مثلا همین که این کلمه ی عجیب و غریب خاطرتان مانده - قدم بزنید و با خود تکرار کنید دارت و اثر معجزه آسای این عبارت به ظاهر بی معنی را دریابید. 


 2- برای اینکه طول حافظه ی خود را به شکل بلند مدت و یا کوتاه مدت افزایش دهید بعد از هر بار بازی به یاد بسپارید که سوراخهایی که روی تخته دارت ایجاد کردی کجاها بوده و در مجموع چند امتیاز کسب کرده اید

3- یکی از بهترین موردکاویهای مرتبط با دارت را اینجا نقل می کنم. عاقلان به اندازه کافی از این قضیه درس خواهند گرفت: 

یک روز با دوستمان که دکترای مدیریت هم هستند رفتیم منزلشان. قرار تقویت هیچ چیزی را نداشتیم 

ولی بعد از بازی دارت به درستی دیدیم که سوراخهایی روی دیوار به جا مانده که درسهای آموخته از این مورد کاوی را به عهده خواننده خواهیم گذاشت. 


3- شاید تمام افسران ارتش آزادی بخش فرانسه یا ارتش سرخ روسیه یا یکی از همین ارتشها شبانه روز دارت بازی می کرده اند. به همین دلیل احتیاج به دعاهای پشت جبهه در هیچ مرحله ای احساس نمی شده است. 


4- برای برون رفت از وضعیتهایی مثل نوسان ارز، نوسان قیمت طلا، نوسانات فامیلی و دوستان لزوما می بایستی از چنین وسیله ای و گاهی با عکس طرف مقابل استفاده نمایید. 


5- به نظر دوره ی شعار و هر چه فریاد داشتن گذشته است. پس گوشه چشمتان را پاک نموده و شروع به دارت بازی نمایید. بدین گونه برای اولین بار در تاریختان مهمترین تجربه ی بزرگان سیاسی، اجتماعی، انتظامی را در خوهید یافت


6- دست دارت خوب یکی از شانسهای خوب زندگی از جانب خداوند است.  پس همواره به خاطر اینکه در این زمینه سرمایه گذاری نموده اید و تمام تخصص و دکترایان را در این راه به کار برده اید از خداوند بورس و فرابورس تشکر نمایید. 


7- آخرین نکته برای داشتن حافظه ای بلند و خوب این است که با دارت بازی بزرگترین دستاورد اجتماعی ایرانی را کسب کرده اید. شما توانسته اید تمام مسایل و مشکلات را دارت نمایید.