داستان کوتاه و رمان - جامعه شناسی -فلسفه -معرفی کتاب - نقد فیلم
داستان کوتاه و رمان - جامعه شناسی -فلسفه -معرفی کتاب - نقد فیلم
رنج در دوران ما خیلی عوض شده است. ما دیگر رنج جنگیدن در مقابل دشمن را نداریم. ما رنج مردن برای حفظ خاک را نداریم چون آقا زاده نیستیم. حظی از این خاک نبردهایم. وطن برای ما یک اسم است که میشود پشتت بگذاری و بروی جای دیگری از دنیا. میگویند زمین مال کسانی است که آباداش کردهاند. حداقل ما میتوانیم از همان سهم کوچک 10 ساعت کار مفید در هفته بگذریم و برویم یک جای دیگر. رنج ما رنج لاغر کردن و رژیمهای غذایی سنگین است. رنج ما همیشه اصلاح کردن، اطو کردن لباسها، بهتر تملق گفتن، نزدیک شدن به آدمها برای اینکه توی دلشان خیمه بزنیم و بی خیال بودن در هر شرایطی است. رنج ما دیگر کپسول گاز نیست. رنج ما فرار کردن از زباله های تولید شده توسط تلویزیون و دستگاههای خبری است. رنج ما تحمل یقه اسکی مادرپوش در فصل زمستان نیست. رنج ما تشخیص قیمت واقعی و کیفیت واقعی از میان هزاران دم و دستگاه کلاهبرداری از بیمارستانها تا هتلهای ارزان توی مشهد مقدس است. رنج ما تحمل فشار برای جا شدن در میان پنل سخنرانان همایش دستهای خالی پیش به سوی بازاریابی و کارآفرینی است. رنج ما این پا و آن پا کردن برای پیشنهاد رشوه به عالیجناب است. #داستان_ایرانی #داستان#شرح_زندگانی #عمار_پورصادق