360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره
360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره

مریم میرزاخانی طلای همیشه جهانی

خدا رحمتش کنه. من افتخار این رو داشتم که یه درس اختیاری با ایشون هم کلاس بودم. ایشون و رویا بهشتی که اون موقع پسوند زواره رو داشت. مریم میرزا خانی خیلی شوخ و شنگ و معمولی به نظر میرسید. البته کلکسیون افتخارتش رو خیلی زود پر کرد. یادمه یک سال فرق داشتیم و من سال قبل مصاحبه های اونها رو از مجله بریده بودم و برای خودم نگه می داشتم. خدایش بیامرزد. چون المپیادی و فول مارک جهانی بود خیلی توی چشم بود. جزو معدود دخترهایی بود که آن موقع آرایش میکرد. ساده و صمیمی و فوق العاده بود. 

ادامه مطلب ...

در رعایت ادب

روزی شیخ در جمعی از بزرگان صنعت آی تی و حتی حضور یکی از ویزیتور (گیر فروش ) های صنعت مبلمان اداری نشسته بود و سنگ ادب بر میز رفاقت می ساییدی. هر دم ساغری از عقیق چشم دوستان زدندی و آبشخور منکر، به پشت دست هموار نمودندی که دوست - گیر فروش - ندا در داد: 
این دوست شما حرف هم بلده بزنه؟ چقدر ساکته! 
این شد که آنچه نباید می شد. ساغر ادب شکسته شد و کوچه ی رفاقت را فراگرفت...
از آنجایی که پایان حکایت معلوم خواص و ملموس حاضران است از تکرار پرهیز نموده و با این نیمه پایان می بریم:
من پشت میز جمع و دلم جای دیگر است 
ورنه سزای گیر فروش پرسَخُن اعمال ساغر است