360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره
360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره

رادیو گاهشنود قاصدک و عامیانه نویسی در روز زن

1- بعضی عادتهای زندگی همیشه قابل احیاست. مثلا رادیو گوش کردن. هر وقتی یک رادیویی پیدایش می‌شود و بعد از مدتی ناپدید می‌شود ولی جمع رادیوهای به در بخور موجود همیشه بیشتر از سلیقه‌ی ماهاست. مثلا قبل‌تر‌ها رادیو چهرازی  که سبک و سیاق انتقادی با پرش‌های متنی فراوان مخصوص به خودش را داشت. یک چند وقتی هم هست که ایرانیهای مقیم ادمونتون کانادا یک رادیوی جمع و جور در حد بضاعت خودشان دارند به نام : گاه شنود قاصدک-  

  

  انگار هسته‌ی اصلی‌شان دانشجوهای دکتری روانپزشکی و روانشناسی هستند- بسیار دقت کنید که وقتی از روان پزشکی صحبت می‌کنید همین روانپزشکی باشد و اگر از روانشانسی صحبت می‌کنید، آن هم همین روانشاسی باشد، حتی برای دقت بالاتر در این مساله، تلفظ‌های خودتان را نیز چک کنید.

گاه شنود قاصدک یک بخش خوب دارد که زیاد به روز نشده است. سفرنامه‌های پادکستی که در آن یکی مثلا دانشجویی که در ژاپن درس می‌خواند در چند قسمت از فرهنگ و زبان و تفریحات و خلق و خوی ژاپنی‌ها می‌گوید که خودش کوهی به اندازه‌ی کوه فوجی – فوجی یاما- مطلب جذاب و قابل شنیدن دارد. البته بخش داستانها خیلی فعال نیست و اصولا هزارتا سایت کپی و  چسباندنی برای کتابهای صوتی هست که این بخش هم روش. شاید به زعم گردانندگان سایت، بخش گفتگو درباره ی مسایلی مانند مهاجرت، ارتباط جنسی، تنهایی و خیلی از مسایلی که از دسته‌ی تشنگی اساسی جوانها و مخصوصا جوانهای مهاجر ایرانی را پوشش می‌دهد، بخش اصلی این – گاه شنود- باشد. به هر روی هر چه باشد، اگر رادیو بازهستید این یکی را گوش کنید. 


2- امروز داشتم راجع به حرف یک همکار قدیمی فکر می‌کردم. عامیانه نویسی. رسما به بنده می‌گفت تو عامیانه می‌نویسی. به نظرم تعریفش از نوشتن خیلی سخت‌تر از این حرفهاست و الان من همیشه شنیده‌ام که این چیزهایی که نوشته‌ای پیچده‌است و چنین و چنان. نمی‌دانم - عامیانه‌ی پچیده- یک جور ترکیب مانند – کچل موفرفری – به نظر می‌رسد. خودم سعی نکرده ام در وبلاگ نویسی و یا اصولا زندگی، خیلی از کسی تقلید کنم. اخیرا دوباره برخی از وبلاگهایی که بیشتر دیده ام به فید inoreader  ام اضافه کرده ام و کلا به یک فرآیند مقدس وبلاگ نویسی و وبلاگ خوانی روی آورده ام. مثلا یک زمانی زلفی گره زدیم با یک سرخ پوست خوب که در اصل سرخپوست مرده است و بعد گاهی این برادر خرس را خواندم. آیدای پیاده رو هم بد نیست ولی بیشتر اهل سواره روهای لاکچری است. چندین و چندتای دیگر هم هست که واقعا مدتهاست چیزی منتشر نکرده اند. ولی از بین نویسنده ها علی چنگیزی و  مرتضی کربلایی را می خوانم. بقیه هم سایت ادبی و گردشهایی که هر کدام از شما بهتر از بنده انجام می دهید. ولی به نظر خودم بهترین سایت ادبی فعلا همان سایت آوانگارد است که مقاله های ترجمه ای خوبی درباره ی ادبیات داستانی دارد. 

به تازگی علی گنجه ای   با عنوان نوشته های بی خواننده و گاهی از بین دخترها گیس طلا و اخیرا جنگل خواب را  نگاه می کنم. گیس طلای عزیز که بیشتر از دو جمله به زور دارد ولی عصاره ی روزش است... اسامی ای که اینجا گفتم نظم و ترتیب خاصی نداشت ولی اصولا آدمهای اهل فکر وعمق و غیر لاکچری برایم دلپذیرتر هستند. برخی لاگهای تخصصی توی مدیریت و اقتصاد هم هست که قبلا شاید درباره اش گفته باشم. به هر روی هر گلی یک بویی دارد و همه ی اینها که اسمشان آمد و نیامد، درایه  های ارزشمندی  از ماتریس بزرگ وبلاگ نویسهای ایرانی را ساخته اند. شب عید را با اینها سر می کنم. 

اصولا وبلاگ خوانی برایم یک جور تماشا کردن از پنجره ی خانه است و برای همین بسیار نا همگون و پراکنده است. آدم سیاستمداری هم نیستم و برای همین هم اینها را بدون ویرایش خاصی آورده ام اینجا ولی حس می کنم انرژی مجموعی که  در وبلاگ نویسی و وبلاگ خوانی وجود دارد به قول یک استاتوس توئیتری، سک سی ترین بخش زندگی  بی رنگ و خاصیت توی تهران است. 

3- آقا یکی بیاید و این اختلافات و شبهات ما با مناسبتهای –جهانی – را رفع کند و یا حداقل تحویل بگیرد. چون مدت زیادی است که این مشکل همچنان پابرجاست عرض می‌کنم. حالا بگیرید ملت با چنین عقبه‌ی آریایی‌ای- درود به شرف آریاییت- بتواند برای هر روز تقویمی یک روز آریایی هم در نظر بگیرد.  روز زن، روز زن جهانی، روز زن آریایی بر همه‌علاقه مندان و دنبال کنندگان آن مبارک باشد.

این تنوع روزها مخصوصا درباره‌ی زنان، عشق و بوی خوش را که می‌گویند، کبوتر دل  قدم می‌زند سمت – روزنامه- نگار- یعنی دوستان لطیفه‌ای که با نام نگاران روزنامه‌ای عجین  شده‌اند.


اگر برنامه ی رادیویی دوست دارید از صفحه ی پادکستهای 360 درجه هم بازدید فرمایید. 


پ.ن: به مناسبت روز جهانی زن 

مارا رها کنید در این خرج بی حساب

با جیب پاره پاره پاره و با مخرجی کباب


نخستین همایش ملی بزرگداشت شاعر عاشورایی، «میرزا محمود فدایی تلاوکی مازندرانی»