ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
مکتب خونه یکی از رشته های خوبی است که آدمی مثل من می تواند با این دنیا داشته باشد. چه کار کنم که اهل تکنولوژی و لوس بازیهایش نیستم. گاهی وقتها نه به خاطر فسفر اضافی بلکه به خاطر اینکه از روزمرگی خلاص شوم میروم سراغ بعضی چیزهای جذاب علمی. یک همسایه داشتیم که معلم شیمی خیلی خوبی بود. یادم هست تمام مجلات فیزیک و ریاضی نشر دانشگاهی را که زمانی برای لیسانسههای این رشتههای علوم پایه هم سخت و دیر یاب بود داشت و میخواند.
دوره ی فسلفه کوانتمی دکتر گلشنی هم عالی است. کیهان شناسی را هم حتما ببینید. کاربرد کامپیوتر در فیزیک چقدر جذاب و صمیمی برگزار شده است.
با یک پزشک چند سال بزرگتر از خودم صحبت می کردم جزو اولین المپیادیهای مرحله اولی بود. امتحان علوم پایه را از سر گذرانده بود. اعتراف کرد که هنوز دارد با ریاضیات حال می کند. ازش پرسیدم چجوری. گفت که هنوز می خواند و مساله حل می کند. برایم جالب بود که این جریان برای خیلی ها جهانی است و تمامی ندارد. آدمهایی که شاید هزار صفحه از یک جلد کتاب - سخنرانی های فاینمن درباره ی فیزیک را بخوانند و هنوز لذت ببرند.
2- این گریههای ناشر و کتاب فروش را که تمام سال به راه است مخصوصا موقع نمایشگاه نمیفهمم. یکی مثل نشر نیلوفر تمام کتابهایش خوب است و این همه زحمت کشیده و سالها کتاب خوب و با کیفیت به بازار داده و دستش از کپی کنندههای کتابهایش کوتاه است این قدر هم ناله نمیکند و راه خودش را میرود. یک ناشرهای کوچکتر یا کتابفروشیهای دو نبش که خوشگل خوشگل مخ دختر و پسرهای عشق کتاب را با افست فلان رمان و کپی فلان مجموعه داستان میزنند، دو آتشه تر از آن اصلیها هستند. گریههای اینطوری وقت نمایشگاه کتاب بیشتر میشود. جالب بود درد دلهای پیمان خاکسار مترجم کتاب کندی تولز، اتحادیه ابلهان و دیوید سداریس و خیلی کتابهای دیگر که ذائقه عوض کنتر از خیلی کارهای قدیمی و به درد نخور هستند. پیمان در مصاحبه اش به وضوح گفته بود که بجنبید و محتوای خوب تولید کنید که بازهم همهی راهها را به روم برد. فیلمنامهی خوب، نقاشی خوب و خیلی از آثار هنری دیگری که قرار است خوب شوند حمایت دولتی و خصوصی مناسب و رفتار مناسب با هنرمند و نویسنده میخواهد که زیاد ازش حرف شده است. جهان وطن زندگی کردن برای نویسندهی توی ترافیک مانده در تهران که رویاست ولی شاید توی نسل دهه هفتادیها و بهتر از ان دهه هشتادیهای نسل باب اسفنجی، حادث شود.