360 درجه

360 درجه

داستان کوتاه و رمان - جامعه شناسی -فلسفه -معرفی کتاب - نقد فیلم
360 درجه

360 درجه

داستان کوتاه و رمان - جامعه شناسی -فلسفه -معرفی کتاب - نقد فیلم

تاریخچه تقریبا همه چیز - قسمت سوم: به لاستیکی پسرم!

بخشهای دیگر  تاریخچه تقریبا همه چیز: بخش اول - بخش دوم -بخش چهارم 

1- از یک زمانی دیگر زن گرفتن شبیه خارج رفتن آن روزهای قدیمی خیلی عجیب غریب و پیچیده شد. برای همین هم یکی یک قسم به لاستیکی پسرشان داده اند تا ثابت شود:  جمع پدرهای بالفعل و بالقوه در طول تاریخ ایران از مشروطه تا پژوهشکده رویان- خواستید این یکی را آینده بگیرید- ثابت است. برای همین حکایت اول این شکلی است: 


 از صفحه ی پادکست های 360 درجه بشنوید 

 

 

 یکی از بزرگان روزگار برای استخدام به شرکت معظمی مراجعه نموده بود و یا شرکت معظم این کار را کرده بود دقیق معلوم نیست و اصلا روی زمین هیچ سند و مدرکی ندارد ولی همین قدر کتابت شده به این شرح" شبی به ماه بانو می گفتیم: عیال طفلان دیگر ظرف طاقت را سر ریز نموده بودند که تو با این حسنات که در دارالفنون اکتساب کردی، طبابت مورچگان و گربه افلیج ها را هم شایسته نیستی؟ ما در جوار و جواب ایشان عرض کردیم: حسنک سلامت باد. بگذارید به لطف چین و واچین مژگان سیاهتان، قدر همان مورچه  که صغر مخلوقات عالم است، حکایتی تقدیم نماییم. گفتند: بگو! مختصر نور ماهی افتاده بود به پرده توری شب بند که قرص ماه مکرری این چنین اجازه ی تشویش  خاطر به ما داده و فی الحال گفتیم: از اخبار فیوضات ما به صاحب بلدیه چیزی رسیده بود که فلانی از اطباء دارالفنون است و به شیوه ی فرنگی واقف به استمالت مریض و حذاقت وی بر امتناع ابواب مترقیه مشهود است که این دفتر ورقش جز به کتابت چنین طبیبی بر نگردد و نکاح علم و تجربه در دفترشان نگاشته شده است. به همین روی ارباب بلدیه‌ی یزد و اصفهان و کرمان خواسته‌اند قدم رنجه کنید و چندی در طریق شفای کلهم اقدام کنید که راه از باب المومنین شهر تا بلدیه که فی الحال عمارت رنجوران است، مفروش است به قالی کرمان و اصفهان و یزد و حوالی. ما امتناع فرمودیم که: این طهران در حال، جمع الاضداد امراض است و پای سلامت ملت در چاه و چاله‌ی ناسوری و رنجوری، به هفت زنجیراست و چراغی حرام بر مسجد می‌خواهید که آستین میر غضب بر اوراق رفت و تمام پاتیل معرفتش به باد نخوت بلدیه‌گری، برگشت و گفتند: به لاستیکی پسرم. به همین روی ما ماه مکرری چون شما را نیمه شبی از لیالی  الربیع در عیونمان نقش الدوام خواهیم داشت. دیدم غضب کرد و روی برگرداند. ماهم در دل عرض کردیم همان اوراد را و باطل خوابیدیم. "


ادامه دارد ... 



نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد