360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره
360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره

امت سازی در ادبیات داستانی

امت سازی در ادبیات داستانی و یا هر نوع مراد و مریدی در فرهنگ ما تنها روش موجود برای کسب فضیلتهای غیر دانشگاهی محسوب می شود. جامعه ایرانی همیشه این برخورد مهجور با پدیده های فرهنگی وارداتی را داشته است. هنوز در جامعه ما سلیقه ی معرفت شناختی افراد به شکل استاد و شاگردی و حوزوی و منبری وجود ریشه دار خود را حفظ می کند. البته مشکل از این روش نیست. روش امت سازی به عنوان روشی برای استاد نماها و شاگردهای غافل مورد توجه این یادداشت است. زمانی که استاد و شاگردی تبدیل به حجم سریع و گذرایی از کلمات قصار و جملات مینیمال منتشر شده از سوی استاد باشد، شاگردی که اهل عمق نیست و همیشه دست استاد را برای شنا کردن در دریای معرفت لازم دارد، تصمیم می گیرد امت درجه یک استاد  محسوب شود. البته استثناء همیشه جای تنفس بهتری برای چنین احکامی است. ولی کلیت ماجرای تلخ امت سازی در کلیه ی زمینه های فکری موجود در جامعه ما قصه ای پر آب چشم است. به طوری که اگر کسی از امت کسانی نباشد، بی هویت و بی اعتبار خواهد بود. این دقیقا تصویر یک فضای علوم انسانی سیلاب زده را همراه خود دارد که فردیت ها و در حالت منفی تر آن منیت های افراد بر دستاوردهای واقعی عرصه ی معنی چربس حسابی دارند. حاشیه ضخیم و ناسور طرح اصلی قالی را تحت الشعاع قرار داده و عابران برای قدم گذاشت روی قالی هم موقع آمدن و هم موقع رفتن زمین خواهند خورد. امت سازی ادبی معمولا دستاورد چندانی در زمینه های مالی هم نخواهد داشت کما اینکه ادبیات در ایران لااقل در این روزهای سرد زمستان سوخت هیچ تنوری را چندان فراهم نمی نماید. امت سازی همانطور که از نامش پیداست یک جور رفتار مصنوعی است و در تضاد با روحیه ی رهبری یک جریان فکری ادبی خاص است. یک جور مدرسه است که باد با خود خواهد برد. 

1- صفحه پادکست های 360 درجه را راه انداخته ام امیدوارم بهتر از متن خواندن با چشمهای خسته و آخر شبی باشد.


4- ذهن آدم تمایل دارد مثل آدمهای دیگر رفتار کند. این یک جور تمایل طبیعی است که هر چقدر آگاهانه جلویش را بگیریم، بخش بیشتری از این تمایل را در ناخودآگاه خودمان غوطه داده ایم و یک دفعه یک روزی از یک جایی این تمایل شدید برای رفتار جمعی می‌زند بیرون. یک روزی بلند می‌شوی و با خودت می‌گویی هیچ کس. هیچ کس رفیق آدم نیست. هر چقدر سالیانی خلاف جهت آب شنا کرده باشی. 


5- خیلی دوست دارم مثل گذشته بروم جلسه های ادبی ولی اصلا طاقت بی اخلاقی هایش را ندارم. 


6- تابناک یادداشتی دارد درباره herd mental که در شبکه های اجتماعی اتفاق می افتد. مثلا اگر فلان سوال را جواب ندادی شکل آواتار - profile picture - ات را به -زرافه- تغییر بده و خیلی حرفها... ناراحت کننده است. اما چه باید کردش همیشه سوال است. اکثر یادداشتهای روزنامه ها هیچ پیشنهادی تویش نیست. البته حق هم دارند. اینجا کسی روزنامه نمی خواند نه آدمهای عادی و نه مسئول ها 


7- به نظر باید یکی از این ویدئوهای آموزش الفبای مرحوم نیرزاده الگوی عاشقانه بودن برای ما باشد.  ما آدمها فقط با نور عشق فوتوسنتز می کنیم. بی عشق می شویم همین که دور و برمان در جامعه زیاد می بینیم.