360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره
360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره

از دست رفتن پروژه‌ها از سر تنبلی و دوستیهای کلنگی در قید حیات



گاهی وقتها آدم خسته و شلوغ نمی‌رود و پروژه‌های خوبی را پیگیری نمی‌کند. از آنجایی که انسان کلا در خسران است، ما هم دچار همین موراد می‌شویم. زنگ می‌زنیم و بعد از مدتها بی خبری از دوستی، سراغ پروژه‌ای را می‌گیریم. خوب پروژه رفته است روی هوا. البته به دلیل ادب و احترام و تعارف یا بی تعارفی هم که شده دو خطی دری وری می‌گوییم که فلانی کم پیدایی و نیستی و او هم همینطور. انگار 200 کیلومتر فاصله‌ داشته باشیم یا آسمان تهران شده باشد آسمان مکزیکو سیتی که نتوان کسی را توی هوا آلوده و ریز ذرات پیدا کرد. به زور آدرس پاتوق همیشگی‌شان را دوباره قرقره می‌کنیم، محض رفاقت دور و ناپیدایی که بیشتر شبیه این حرفهاست:

چطوری؟ راستی تو هم بلند کننده‌ی قد مصرف می‌کنی؟ خوبه؟ تاثیر داره؟ قدت چرا بلند نشده پس باید  بیام ببینمت رفیق! شنیدم قد کشیدی! مکمل و تقویت کننده‌ مو چی مصرف می‌کنی؟

این قدر این سیم تلفن باید پیچ بخورد که برسی به این سوال: راستی شامپو چی؟ البته اینطوری کچلی بیشتر بهت می‌آد. 

همین‌هاست که ساده ساده شربت بیمزه‌ای از آب شدن یخها را توی سطل دوستی‌تان نشانه گذاری می‌کند و مجبوری برای رفع عطش  هم که شده بنوشی و پروژه‌های دوستی را همینطور کلنگ خورده و کلنگی نگاه داری. 

 مثل این خواننده مردمی ابی که توی شعرهایش، مثل این یکی : 

با تو انگار تو بهشتم 

باتو پر سعادتم من 

دیگه از مرگ نمی ترسم 

عاشق شهامتم من 


که برداشته از ادبیات دفاع مقدس است، جایگزین شهادت، شهامت را به کار برده است.

ما هم  دوستی را به جای هر چیزی شما بفرمایید! به کار می بریم. مفهومی کلنگی و غیر قابل توصیف.