360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره
360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره

بهارستان در زمستان: مجلس گفتن از انتخابات مجلس و تی وی پلاس و لیاخوف روسی

 جواد خیابانی کاندیدای بلند قامت مجلس تهران در حال وزیدن به فضای انتخابات است. ایشان در اولین اظهار نظر درباره ی اقتصاد همین امروز سوال طرح کرد و جواب داد: اقتصاد دولتی یا خصوصی؟ هیچ کدام. به نظر می رسد گزینه ی هیچ کدام سالهاست حتی از تستهای کنکور هم حذف شده باشد.  

 البته ایشان پاسخ منتقدان را داد و گفت البته توی مجلس چرت نخواهم زد. با نشاط باشید با کاندیداهای مجلس امسال. اما نظر شخصی خودم اینه که به نظرم ادبیات جواد خیابانی متفاوته نه اینکه بد باشه. سوژه کردن در فرهنگ ما خیلی ریشه داره نگاه کنید به ریشه ی : کلاهش پس معرکه است. دست انداختن آدمهای متفاوت یه اتفاق قدیمیه . اما همه جای دنیا برای گرم کردن انتخابات از هنرمندها و ورزشکارها استفاده می کنند. ما هم داریم روشهای قدیمی دول مترقیه رو استفاده می کنیم خدا رو شکر.

2- مصاحبه ی  حاج آقای شجونی توی آپارات نظیر نداشت یعنی تا به حال چنین صراحتی توی فضای رسانه ای آن هم به شکل تصویری وجودنداشت. خاطرات صیغه بازی ایام گذشته و اینکه ساواک از رختخواب آقا فیلم تهیه کرده بود و االبته مرحوم واعظ مشهور  فلسفی. خودتون هم الان برید سراغ سخنرانیهای مرحوم فلسفی به نتیجه گیری بنده میر سید که همه شون صیغه باز بودند و به نظرشون حلال و شیرین می رسید کمااینکه هنوز هم در طیف بزرگی از آخوندها چنین رفتاری کاملا شرعی و موجه و در عرف ایشان درسته. به هر روی یک زمانی مرحوم واعظ شهیر جناب فلسفی می فرمودند : مورچه ها شاه دارند ما چرا نباید داشته باشیم. اینطور وابستگی هایی اصلا عجیب و غریب نیست و شاید خیلی از نسل امروزی نسبت بهش غریبه.  کمااینکه تعابیر سکولار از  دین و روحانی ها از زمانهای خیلی قدیم وجود داشته. یعنی به صراحت و بسیار نرمال علامه باقر مجلسی میره مجلس تاجگذاری ناصر الدین شاه و البته ی بقیه ی بزرگان دینی با همین قرائت رفتار می کردند. شاه قاجار اون موقع  ضل الله نامگذاری شده بود یعنی  سایه ی خدا و تقسیم بندی کاملی بین شاه و علمای مذهبی وجود داشت. بدین ترتیب که شاه مسئول دنیای مردم و علما مسئول آخرت مردم بودند. برای غور بیشتر در این معنی مراجعه کنید به کتاب سنت و مدرنیته ی   دکتر صادق زیبا کلام.  و دیگر مقالاتی که ایشون درباره ی سنت و مدرنیته به منصه ی ظهور رسونده است. 

3- تی وی پلاس رو برای چند  روز و پشت هم دید زدم. برنامه های زرد و حاشیه ای و دری وری هایی در باب جامعه، هنرپیشه ها و ورزشکارها و پاتوقها. یه شخص و یا گروهی علاقه داره کار رسانه ای بکنه. سایت بزنه و ترافیک بالای مخاطب بیچاره رو به مصرف برسونه. اول از معرفی پاتوقها و لاکچری بازی و اینها شروع کرد. حالا هم بدون هیچ هدف خاصی. دقیقا بدون هیچ هدفی با چند نفر بچه محصل شروع کردند به برنامه سازی کم سلیقه و بد سلیقه ای که کپی دست چندم  آدمهای دیگه و حتی جوکهای اینترنتیه. همه هم می دونیم جوکهای اینترنتی خودشون اصل نیستند و کپی دست چندم جوکهای گودری و بعدها توئیتری هستند. مثلا شما به سایت چیزنا نگاهی بیاندازید. در اونجا هنر قالیبافی ایرانی به منصه ی ظهور رسیده. یعنی بچه های محترم و خوش ذوق نویسنده تمام استاتوسها و جوکهای توئیتری رو مثل امیر مهدی ژوله با مهارت خاصی به هم می بافند و در معرض دید علاقه مندان قرار می دن. ولی در عین حال سایت با کیفیتی شده و در عین حال باید گفت: زمستون جوکا سرده دمش گرم. این یعنی یک چند سالی هست که جوک به واقع تمیز منتشر نشده است. یه جفت یزد طایر لاستیک جلو بهم بدید من باهاش سر به بیابون بذارم. 

4-اما امروز یاد ولادمیر افتادم این ولادمیر آن یکی معاصرش نیست بلکه یکی دیگر است. ولادمیر لیاخف که در فارسی آن موقع قاجار،  ولد میر لیاخف تلفظ می شده است سرگذشت غمگینی دارد. او در ابتدا  لیلا بود و در روسیه ی تزاری توی مغازه ی لیکورجات پدرش پیش خدمت بود. لیلای آن روزگار بسیار و بسیار مورد تعرض مشتریهای کافه شان  که اغلب از نواحی فومن و لاهیجان و دیگر بخشهای شمالی ایران آمده بودند قرار می گرفت. همین موضوع باعث شد. بعدها در اثر یک کشف تاریخی به جنس مذکر تغییر جنسیت دهد. او بلافاصله  بعد از عمل جراحی به ارتش روسیه ی تزاری پیوست. سالها تلاش کرد تا به مقام کلنلی ارتش روسیه رسید. پس از آن در وقت مناسب و به دستور شاه قاجار به ایران آمد و شعله های انتقام در اوبار دیگر افروخته شد. لیاخوف ، همان لیلای خوف در زبان فارسی آن روز قاجار، توانست با به توپ بستن مجلس آبی بر آتشش بریزد. اما تاریخ مملو از تعبیرات جانسوز و قضاوتهای بی رحمانی است که حتی وخیم ترین حکمرانان نیز از پرتوی آن در امان نیستند. بعدها در کوچه و بازار تهرون این نغمه بر زبانها افتاد: 

ممدلی شاه قرت کو

توپ شرنپل ات کو

لیاخوف خوشگلت کو

شاپشال قصابت کو

شست تو بده به یپرم

دست تو بده به یپرم

بد کردی و بد کردی

مشروطه را رد کردی

 

ممدلی شاه دیوس

رفتی سفارت روس

عجب ادایی داشتی

عجب جفایی داشتی

مشروطه خواهو تو کشتی

گه خوردی و گه خوردی

بد کردی و بد کردی

مشروطه را رد کردی

 

ای شاه بی عدالت

عین الدوله بی غیرت

تو موندی و بی ریشت

با روس و قوم و خویشت

.....

........

بد کردی و بد کردی

مشروطه را رد کردی