360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره
360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره

خرگوش نامه ی جدید

گاهی از هول حلیم می افتم توی دیگ، تبدیل میشم به یه آدم جمع آوری کننده. اگر توی ایران سرعت اینترنت درست بود کمتر هی جمع آوری می کردیم. این دوره منقرض بشه خیلی منظم میشم. فقط شاهکارها رو تعقیب خواهم کرد. اما بعد از چند روز زندگی اینطوری بازهم دلم برای شنا کردن توی ناکجا آباد تنگ میشه.   چند وقت پیش ررفتم مرکز تبادل کتاب، کتاب کف بینی خریدم. برای یک لحظه دوست داشتم توی بیراهه قد بزنم ببینم اوضاع چطوره. یک کتاب خریدم انسان و پیرامونش مال سال 47 که درباره ی بشر و پیشرفتهای علمیشه. اصلا جایی همراه نویسنده که معلوم نیست کجاست؟ فیزیکه؟ فلسفه است؟ روان شناسیه یا هر چیزی. بیشتر شبیه منبرهای ملاهاست و به شدت نامعین و جذاب و خاصه. مثلا چی شد که یکی توی یک نیمه شب تاریک شروع به نوشتن کتاب غریبی با عنوان خرگوش نامه کرد. خرگوش نامه و یا سندبادنامه اولین قدمهای بشر برای غرابت جویی و ناکجا آبادی بود.  اما خرگوش نامه ی امروزی، مال قصه هایی است که انتهای درست و حسابی ندارند. ابترند. از پرونده ی مذاکرات بگیر تا هر چیزی که باعث می شود آدمها توی 15 سال اخیر به روزمرگی بروند. 15 سال عدد کمی نیست. یعنی یک عده از بیخ بیخ روزمره به دنیا آمده اند. محض هدفمندیهای و سرمای زمستانی یارانه ها، به جمعیت ما اضافه شده اند .  یک زمانی  توی مجله ی دانشمند می خواندم که این پاکستانیها و هندیها چقدر آدمهای سطح پایینی هستند که با میز غذا توی سمینارهایی که شرکت می کنند عکس میگیرند، شاید توی رمانهای جومپالاهیری هم دیده باشید. ولی به هر حال قسمت عوض شد. الان نوبت ماست که با ظرف غذا و هزارتا چیز دیگر عکس بگیریم.  یکی  همین دو روز پیش بهم گفت که تو میخوای مردم مث تو فکر کنن. نمیدونم درست گفته یا نه. ولی به نظرم ترویج بی تفاوتی هم یه جور بیا مث من بی تفاوت باشه. اصلا این دری وریهایی که قضاوت نکنیم و این حرفها همه از یک جنس خود فریبی هستند که فقط باعث شدند نقد در فضای جامعه ی ما از بین بره. بعدش هم جامعه از بین بره. والا حیوانات هم برای خودشون یه تعریفی از جامعه دارن که در وضعیت کنونی این حرف و قضاوتها باعث شده ما بین تجزیه ی اتمی کامل و یا جامعه ی در سطح حیوانی نوسان کنیم و من ا... التوفیق.