360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره
360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره

درباره کتاب مفاهیم نقد فیلم مجید اسلامی - تحلیل نئوفرمالیستی

کتاب مفاهیم نقد فیلم مجید اسلامی  یک گرد آوری بسیار مهم از منتقد فیلمی است که سالیانی را در این راه سپری کرده است. بخش اول کتاب شامل ترجمه ای از کتاب شکستن حفاظ شیشه ای - کریستین تامپسن است که مفاهیم کلی در زمینه نقد نئوفرمالیستی فیلمهای سینمایی را شامل می شود، مفاهیمی از قبیل اینکه چرا فیلم می بینیم، ماهیت اثر هنری و مخصوصا فیلم چیست؟ و اصلا چه ابزارهایی برای نقد فیلم در اختیار داریم. 

در بخش بعدی برشی از کتاب هنر فیلم - دیوید بوردول - کریستین تامپسن آورده شده است که متمرکز بر روی بحث فرم در سینماست. در بخش بعدی نقدهای نمونه ای از مجلات سینمایی دهه 60 ایران آورده شده است. به علاوه مجید اسلامی در یک بخش مجزای دیگر تمام نقدهایی را که خود در آن سالها نوشته است را آورده است. در فصل بعدی به بررسی آثار 5 تا از بزرگان سینمای دنیا آنتونیونی، تارکوفسکی، کیشلوفسکی، آکر من و لارنس اولیویه پرداخته است. مجید اسلامی کتاب غنی و جذاب خود را با مقالات پراکنده درباره سینما به پایان رسانده است. 

علاقه مندان نقد فیلم می توانند این کتاب را که توسط نشر نی منتشر شده است از کلیه ی کتاب فروشیها و بلکه کتابخانه ها تهیه نمایند. 

درباره مجید اسلامی : 

مجید اسلامی (زادهٔ ۱۳۴۲ خورشیدی) روزنامه‌نگار، منتقد سینمایی، منتقد ادبی، مترجم وورزشی‌نویس اهل ایران است.

مجید اسلامی در سال ۱۳۴۲ به دنیا آمد. در رشتهٔ کارگردانی سینما از دانشگاه هنر تهران تحصیل کرد. از سال ۱۳۶۹ تا سال ۱۳۸۰ درمجلهٔ فیلم به عنوان منتقد فیلم فعالیت داشت که از این میان پنج سالش را دبیر بخش نقد بود. در همان ایام همکاری‌اش را با نشر نیآغاز کرد: چهار فیلم‌نامه ترجمه کرد، از جمله مرد سوم نوشتهٔ گراهام گرین و اورفه نوشتهٔ ژان کوکتورمان «در هزارتو» اثر آلن روب‌گری‌یهرا ترجمه کرد. مجموعه نقدهایش را در کتابی به نام «مفاهیم نقد فیلم» به چاپ رساند و بیست عنوان کتاب از مجموعهٔ «صد سال سینما، صد فیلم‌نامه» را سرپرستی کرد. از سال ۱۳۸۲ سردبیری مجلهٔ ادبی-هنری «هفت» را به عهده داشت که در آخر سال ۱۳۸۶ انتشارش متوقف شد. وی از سال ۱۳۸۷ تا ابتدای ۱۳۹۱ مسؤولیت مدیریت انتشارات منظومهٔ خرد را بر عهده داشت، که کتاب‌هایی در زمینه‌های آموزشی و غیرآموزشی منتشر می‌کرد.[۱]زندگی‌نامه [ویرایش]

آثار [ویرایش]

تألیف [ویرایش]

ترجمه [ویرایش]

سینمایی
داستانی

پی‌نوشت [ویرایش]

  1.  اسلامی، «نوشتن در دنیای مجازی»، انشاء و نویسندگی، ۱۱.
  2.  اسلامی، مجید. «مفاهیم نقد فیلم: تحلیل نئوفرمالیستی و مقالات دیگر». تهران: نشر نی، ۱۳۸۲.
  3.  کوکتو، ژان. «اورفه». مجید اسلامی. تهران: نشر نی، ۱۳۷۶.
  4.  گرین، گراهام. «مرد سوم». مجید اسلامی. تهران: نشر نی، ۱۳۷۷.
  5.  لینچ، دیوید. «بزرگراه گم‌شده». مجید اسلامی. تهران: نشر نی، ۱۳۷۹.
  6.  ریچی، دانلد. «فیلم‌های آکیرا کوروساوا». ترجمهٔ مجید اسلامی، حمیدرضا منتظری. تهران: نشر نی، ۱۳۷۹.
  7.  هارتلی، هال. «آماتور و اشتیاق ماندگار». مجید اسلامی. تهران: نشر نی، ۱۳۸۰.
  8.  تارکوفسکی، آندری. «پنج فیلم‌نامه: کودکی ایوان، سولاریس، استاکر، نوستالگیا، ایثار». مجید اسلامی (و دیگران). تهران: نشر نی، ۱۳۸۲.
  9.  کاوارد، نوئل و دیوید لین. «برخورد کوتاه». مجید اسلامی. تهران: نشر نی، ۱۳۸۴.
  10.  روب‌گری‌یه، آلن. «در هزارتو». مجید اسلامی. تهران: نشر نی، ۱۳۸۰.
  11.  وولف، ویرجینیا. «لحظه‌های بودن: اتوبیوگرافی». مجید اسلامی. تهران: انتشارات منظومهٔ خرد، ۱۳۹۰.
  12.  جویس، جیمز و هاروکی موراکامی (و دیگران). «فواره‌ها در باران: مجموعه داستان از...». مجید اسلامی. تهران: انتشارات منظومهٔ خرد، ۱۳۹۰.

منابع [ویرایش]

  • اسلامی، مجید. «نوشتن در دنیای مجازی». فصلنامهٔ انشاء و نویسندگی سال دوم، ش. ۶ (دی ۱۳۸۹). ISSN ۲۸۰۰-۵۵۳۹.

پیوند به بیرون [ویرایش]

فیلم 12 مرد عصبانی - سیدنی لومت

شاهکاری از سیدنی لومت محصول 1957 آمریکا که در دوره ی جذابیت بالای تلویزیونی و بر اساس یک داستان تلویزیونی تهیه شده است. به وعی تله تئاتری است که تقریبا میزانسن مهمی ندارد. اصلا ابعاد اتاق هیات ژوری به اندازه ای است که بایستی همه چیز برپایه ی دیالوگ پیش برود. یک کار خوب برای کسانی که علاقه مند به کلاسیکهای دیالوگ نویسی هستند. تعلیقی کاملا کلاسیک و دوست داشتنی که هنوز این فیلم را در بالای جدول  imdb  نگاه داشته است. همیشه یک قضاوت می تواند به لایه های مختلف روان شناسانه ای ختم شود که نمود آنرا در آدمهای موافق و مخالف اعدام پسر گناهکار فیلم می بینیم. به نظر این کار بایستی الگویی برای چند اثر مهم دیگر باشد. آثاری که از همین فرم بتواند شگفتی تله تئاتری بیافریند.  سیدنی لومت دیده ها می دانند که این فیلمساز توانست مانند بیلی وایدلر و برخی انگشت شمار دیگر از فیلمسازان آن سالهای آمریکا، از هیچ فیلم خلق کند. جایی که مخاطب با شروع قصه ممکن است بگوید این فیلم سرانجامی جز ملال ندارد ولی هر سکانس بهتر و جذاب تر از قبل دنیای فیلم را خلق نماید. 

    فیلم چهارشنبه سوری اصغر فرهادی

    توانایی بالای قصه پردازی کارگردانها بزرگ است که سینمای متفاوتی از آنچه دیده ایم ساخته است. اصغر فرهادی از آن دسته آدمهاست. در این فیلم دیگر خبری از آن دختر مغرور دوم خردادی و ایده آلیست - هدیه تهرانی نمی بینیم. زنی هست که در کشاکش یک مثلث عشقی گیر کرده است. مادری عصبی که در این انتهای سال به دنبال کشف سر نخی درباره خیانت همسرش - حمید فرخ نژاد - است. داستان آدمهای بالا شهری که بلد نیستند عشقهای ساده و پر اعتماد پایین شهریها را دریافت کنند.

     صد البته شخصیت تازه به دوران رسیده ای که حمید فرخ نژاد با لهجه شهرستانی در فیلم ایفا نموده است، نیازمند زنی مادر گونه است. این موضوع را درباره ی زندگی شلخته اش که حتی برای روشن کردن سیگار، فندک کافی ندارد نیز صادق است. سرنوشتی که حمید دارد همان است که همسر سابق زن آرایشگر - پانته آ بهرام دارد. این موضوع از تصویر سایه ای حمید بر روی شیشه ماشینش قابل دریافت است. اصغر فرهادی در این فیلم دو روایت حاضر از آدمهای بالا شهری، پایین شهری را با یک روایت مرده از زندگی زن آرایشگری که طلاق گرفته است ترکیب کرده تا بتواند قصه ای شهری، نا آرام و تامل برانگیز از چیزی بسازد که خیلی از آدمها درزندگی روزمره بارها شنیده ایم ولی به این عمق و دقت، دریافت ننموده ایم : قصه ی زناشویی شهری و تهدیدهای سوزاننده اش. فیلم‌های هدیه تهرانی

    درباره فیلم سعادت آباد- مازیار میری

    به نظرم سلیقه ی فیلمسازی به غیر از دوستانی که هنوز سینمای بهروز وثوقی می سازند، به عنوان کف قابل قبول فیلمسازی به سعادت آباد رسیده است. فیلم کاملا اصول ساده را رعایت کرده است و صد البته با گرد آوردن تمام هنرپیشه های خوب توانسته است ویترین خوبی بسازد. 

    قصه بی تعارف و خوب به پیش می رود. ولی یکی از مهترین چیزهایی که باید در این باره دانست. نداشتن عمق کافی و سطحی بودن رابطه های به قدای قصه گویی فیلم است. به نظر این فیلم دقیقا از نوع داستان آدمهای مدرن در جامعه ماست که دارد لبه های بازتری از خط قرمز سانسور را تجربه می کند و  صد البته هنوز با واقعیتهای اجتماعی ما فاصله دارد. هنوز تمام قصه ها قابل پیش بینی است و نقاط عطف آنچنانی که در یک سینمای نخبه گرا و یا معناگرا می بینیم در این بسته وجود ندارد. البته این بدان معنی است که سینمای غیر از این نوع و  دهه 60 ای آنطور که خیلی ها در آن مانده اند برای همیشه مرده است. به همین دلیل اگر ژآنر ابسورد با عبدالرضا کاهانی شکل گرفته است، مازیار میری نیز می تواند با این محصول ژانر خانوادگی مدرن را مال خود نماید.


    فیلم اینجا بدون من - بهرام توکلی

    فیلم اینجا بدون من اقتباسی از نمایشنامه ی زیبای تنسی ویلیامز به نام باغ وحش شیشه ای است. 

    البته قصه دستکاری رمانتیکی شده است. نماشنامه را قبلا خوانده بودم و همچنین صوتی اش را شنیده بودم. اما فیلم از بازی زیبای فاطمه معتمد آریا، صابر ابر مثل همیشه و نگار جواهریان عزیز رنگین شده است. خانه ی انتخاب شده کاملا متفاوت و غیر تلخ است. یعنی باید به هوشمندی کارگردان که تقریبا از نماهای محدود برای خانه و مخصوصا محل کار استفاده کرده است، تبریک گفت. کاری که واقعا زیباست و دلنشین. 

    البته قصه ی دستکاری شده دارد نوع جدیدی از پایان بندی را نشان می دهد که با همه ی ضعفهایش در کل روایت زیبایی است که به نظر کمتر در سینمای ما وجود دارد. به نظر این نوع پایان بندی ترجمه ای خواهد توانست مخاطبهای هوشمند و تحصیل کرده ای را که کم نیستند، بر انگیزد. مخاطبی که با آخرین تیکهای صورت صابر ابر پایان تلخ ماجرا را دوباره دریافته است ولی احتیاج به استراحت و فانتزی فکری دارد. خانه ای که با یک کاناپه ی نو، به یادمان می آورد که یافتن همسر مناسب دیگر به همین سرعت با سنت کشی و پس زدن انتخاب مادر و خاله اتفاق می افتد. باید منتظر اتفاقهای بهتری از این نوع تازه متولد شده بود.