360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره
360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره

رادیو موفقیت آلوئه ورایی - عمار پورصادق

#آلوئه_ورا، اسمش عجیب و غریب بود و اصلا شهرستانی و لهجه دار محسوب می‌شد و در حقیقت از پشت کوه آمده بود. به خاطر همین اصلا کسی بهش توجهی نمی‌کرد. هر روز عصر می‌رسید خانه و پدرش بهش می‌گفت: اشکال نداره یره. تو بالاخره موفق می‌شی. امروز دیدم که توی #کنسرت #سلامت آمد و گفت: باید دو کلمه تشکر کنم از ننه آلوئه و بابا ورا که روزها و شبها منو تشویق کردن و حتی الان که این جام از ماورای کوه ها دارن بهم عشق می‌دن. بعد اشک آلوئه ورا سرازیر شد و مردم هم برای خیس شدن سِن، حسابی کف زدند. اینطوری بود که من برای همیشه الگوی آدم موفق توی ذهنم میخ شد و البته می‌دانید الگوی موفق دائمی یعنی همان آلوئه ورا که سوار دوچرخه دارد از لانگ شات رکاب می‌زند و سوت زنان دور می‌شود تا در انتهای کادر راز مثلث برمودا را به کهنه‌ترین شکل ممکن همان جا روی دوچرخه درگوش کسی بگوید تاطرف یادداشت نماید. #موفقیت #روانشناسی

بهارستان در زمستان: مجلس گفتن از انتخابات مجلس و تی وی پلاس و لیاخوف روسی

 جواد خیابانی کاندیدای بلند قامت مجلس تهران در حال وزیدن به فضای انتخابات است. ایشان در اولین اظهار نظر درباره ی اقتصاد همین امروز سوال طرح کرد و جواب داد: اقتصاد دولتی یا خصوصی؟ هیچ کدام. به نظر می رسد گزینه ی هیچ کدام سالهاست حتی از تستهای کنکور هم حذف شده باشد.  

ادامه مطلب ...

انتخابات- روحانی- ونک- ولی عصر - هفت تیر - کار من امیدوار بودن است

 روحانی کاندیدای منتخب خاتمی و هاشمی، مشاور ارشد آقای هاشمی در طول سالیان، دقیقا چه کسی است؟ ولی به راحتی  می شود تحقیق کرد. امروز برایم جالب و کمی نگران کننده بود. جالب از اینکه به هر صورت سبد امیدواری ما خالی نیست. من تا چند صباح پیش جزو تحریمی ها بودم. ولی برای زنده بودن حتی اگر مجبور به خرید شب عید و سفره هفت سین باشید، هر چند آدمهای عزاداری به نظر برسید، حزب سیاسی نداشته باشید. هیچ اتفاق غیر هیجانی و دقیقه ی نودی شما را راضی نکند. به عنوان یک آدم محصور و مجبور و دائم العذاب زندگی کنید، یک سوال را نمی توانید به همین راحتی ازش بگذرید؟ 


دوره ی خاتمی با دوره ی احمدی نژاد فرق داشت؟ 

اگر جوابتان مثبت است، روحانی تنها گزینه ی موجود برای هر اتفاقی است.  

 

 

پ.ن: 

امروز ولی عصر و ونک و جردن و میرداماد و هفت تیر را گشتم. 

خانمها لاک بنفش و همین رنگ شال چقدر خوب است. 

جوانی تمام دو دست را مچ بند بنفش بسته و دارد می رود: دل من قفل شده ...

سر جردن یک داف نیمه وحشی با تلفن : نادر این نوشته که خاتمی بهش رای میده، منم می خوام بهش رای بدم. نادر ازت جدا نمی شم. 

توی میرداماد یک عده تراکت و پوستر تبلیغاتی را روی نیمکت رها کرده و رفته اند تا هر کسی خواست بردارد. 


نزدیک ونک : خانمی خندان: آقا ونک از این وره؟ 

ونک: طرفدارهای بنفش پوش در سوت و کف و هورا دور میدانند. یکی از دوستان می آید جلو  و روبوسی می کنیم. می گوید من از حزب لواشک هستم و دوباره لواشکش را گاز می زند - آقا برو رای بده عزیزم! 


دوباره میدان ولی عصر تا چهار راه بند آمده است. بوی کاغذ نو. جوانها وسط خیابان. از سر فتحی شقاقی به پایین در حال شادی خیابانی. 

دختری دوست پسرش را می بوسد- از لب نبود- پسر پاسخش را همانطور می دهد. هر دو اهل عدالت و امید هستند. انواع مچ بند با کلید در دم و دستگاه جوانها هست. برچسبهای تبلیغ روحانی بر روی لبها، پیشانی و هر کجای دیگری دیده می شود. 

کار من به نظرم امیدوار بودن است. 

مقام معظم رهبری امروز حرف غریبی زده اند: آنهایی که به نظام اسلامی علاقه ای ندارند، برای کشورشان شده است، در انتخابات شرکت کنند. 

تا اینجا امیدوارم