360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره
360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره

شرکت ما و شرکت آنها –بخش دوم

اما بشنوید از شرکت ما: وقتی که آخر سال می‌شود بهمان کلی کتاب هدیه می‌دهد. مدیر عامل: خانم منشی به بچه ها اعلام کنید pdf های توی شبکه رو به عنوان هدیه برای پرسنل در نظر داریم.

منشی با لحن مخصوص شب عید: وا؟ فقط همین؟

مدیر عامل: نه خوب یه بادیه مسی کوچیک هست.

وضعیت شرکت ما -مدل کسب و کاری -مدیریت
وضعیت شرکت ما -مدل کسب و کاری -مدیریت


- چرا کوچیک؟

- برای اینکه به پرسنل یادآوری کنیم: آب هست ولی کم هست. مخصوصا برای حمام.

-تاس خالی بد نیست؟ نمیشه مثلا وسایل شستشو بهشون بدیم؟

-فکر خوبیه. شامپو تخمه مرغی پاوه رو هم به بسته‌ی پیشنهادی ما اضافه کنید. البته مدیر پروژه ها یکی یک دونه لیف هم اضافه می‌گیرن.

پس از آن، آقای مدیر عامل در سخنرانی خود اذعان داشت که ما امسال سال پاکیزگی شغلی خواهیم داشت. بعد از ماه دوم سال یعنی اردوی بهشت متوجه شدیم این موضوع به شکل تعدیلهای جدید، رخ نموده است. برای همین شرکت ما برای اولین بار در خاورمیانه برای پرسنل خود- جشن تعدیل- برگزار نمود. بدین ترتیب که برای گفتن : تعدیل شدی عزیزم.

اتاق ویژه‌ای به شکل زیر طراحی نمودند. اتاقی بدون پنجره. با دیوارهای ضربه گیر. به همراه یک میز و صندلی با قابلیت تحمل ضربات بسیار. توجه داشته باشید که صندلی با ضربات بسیار از ضرب عوامل اول دیوار و میز و اتاق و پرسنل و ک م م فیش حقوقی پرسنل با ب م م اقساط باقیمانده ‌از وامهای قدیمی بانکی به دست می‌آید و اصلا ربطی به کتک کاری با صندلی بعد از شنیدن عزیزم تعدیل شدی ندارد. روی میز یک قوطی شربت آبلیموی رقیق هست که می‌تواند به فشار افتاده به هر کجا، کمک نماید. یک قوطی روغن زیتون بودار قدیمی هم هست که از ابتدای تاسیس شرکت روی همین میز هست. اگر شما احتمالا بعد از شنیدن چنین خبری، دچار مشکلاتی شدید، نامبرده می‌تواند درجا کمکتان نماید و سوگند که این یک قوطی آب معدنی نیم وجبی چنین توانایی زیادی در اجابت مزاج آدمی بازی خواهد نمود. طراحی این اتاق از سوی مدیر عامل ما همین امسال توی جشنواره‌ی مدیریت خوارزمی جایزه‌ی اول – مدیریت منابع انسانی- را کسب نمود. مدیر عامل ما هم آن کت و شلوار قشنگه را پوشید و رفت گفت: ما اعتقاد نداریم شرکت ما منابع انسانی دارد. ما چیزی به نام سرمایه‌های انسانی داریم. بعد یکی از میان جمعیت فریاد زد. تلنت پولtalent pool. که معلوم شد دفعه‌ی دوم انگلیسی‌اش را فریاد زده است. پس از آن همه او را شناختیم. او کامران پاچه، مربی بدن سازی شرکت بود که این بار در تی شرت صورتی‌اش ایفای نقش می‌کرد. مدیر عامل ادامه داد: بعله استخر سرمایه‌های انسانی داریم و حاضران کلی کف زدند و گفته‌های مدیر عامل را به غایبان رسانیدند. شرکت ما در پایان سال پسر از ارسال یک عدد کارت تبریک الکترونیک در آن سال به کار خود پایان داد.