360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره
360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره

عصر ایران از گرانی خیار تا چالش ندا یاسی

 1- خیار این قدر گرون شده، ارزش داره مسافری قاچاق بشه از خارج بیاد؟ پارسال همین موقع بادمجون از بین دراز سانان اعلام پادشاهی کرد. الان بین خیار بیست تومنی و موز شصت تومنی رقابت شدید هست که کدوم پادشاهه. با صدای علیرضا افتخاری: واقعا صحیحه؟ یه مسافر چقدر میتونه خیار بیاره؟ مردم عراق چرا اینقدر توی فصل زمستون آب دوغ خیار مصرف می کنن؟
2- ای کاش می‌شد آدمی هر کجا که میرود موطنش را با خودش ببرد. خلاصه میدونم خیلی تکراریه ولی #ریحانه_پارسا هر روز که پایین لباسش رو بیشتر قیچی می‌کنه، جمهوری اسلامی ممنوع الخروجی بیشتری به مادرش اعمال می‌کنه. الان طوری شده که مادرش حتی توی پارکینگ خونه هم نمی‌تونه تردد کنه.
3- طرف رفته از کالیفرنیا ویدئو می‌ذاره اینقدر که اگر ایران بود نهایتا در سواحل بابلسر، پلاژ کرایه می‌داد. حالا چه اصراریه که از کالیفرنیا به ما ایرانیهای زیر فشار گرونی، فشار بیاره با اون ریش و پشم داعشی، خدا عالمه.
4- واقعا راهی برای توقف چالش ندایاسی و صدف بیوتی و تتلو نیست؟ قباحت که بریزه جاش صفا و صمیمیت و گفتگوی عقلایی سطح بالا بین والدین و فرزندان وجود داره؟ ما که خیلی نگرانیم.
5- هنوز دارید می‌گردید که چه کسی مرد و صدا از کسی در نیامد ولی سر وفات علی انصاریان چه غوغایی به پا شد؟
6- امسال زیارت مکه تعطیل شد ولی جشنواره ی فیلم فجر همین طور اُس وقُوس دار، داره اجرا میشه؟

راز و نیاز دایم با خداوند چرا تمامی ندارد ؟

اینکه من دایم با خداوند و کائنات صحبت می‌کنم اولین بارازدرس پرسیدن معلم ها شروع شد. یعنی بیخود و بی‌جهت آدم راوادار می‌کردند تا ارواح طبیعت را احضار کنیم مگر بشود معلم دل پیچه بگیرد.دستش بشکند و یا مریض شود. ولی هیچ وقت هیچ اتفاقی نمی‌افتاد جز اینکه از ما درس نپرسد. حتی وقتی که درس بلد بودیم هم به چشم کسی نمی‌آمدیم. اینطوری راحت راحت دیپلم گرفتیم و رفتیم دانشگاه ولی آنجا دیگر جای دیده شدن بود. برای دیده شدن زیاد تلاش کردیم. من بعد از مدتی متوجه شدم همکلاسیهای خیلی باهوشی دارم برای همین ته کلاس پفک می‌خوردم تا دیده شوم. گاهی هم پشت و رو پوشیدن کاپشن می‌توانست تاثیر بهتری بگذارد ولی از یک بار بیشتر نشد چون واقعا بچه‌ها سنگین رنگین‌تر از این حرفها بودند. یک بار هم استاد ده دقیقه بعد از پفک خوردن ما یکهو گفتند: شما سه تا که یکیتون ده دقیقه پیش بیرون رفت، بفرمایید بیرون! معلوم بود که ما بدون هیچ مقاومتی بیرون رفتیم. استاد ما خانم سنگین و رنگینی بود که گوش ندادن درسش بی کلاسی محض بود. واقعا چرا کائنات آن موقع باماصحبت نکرده بودتاکارهای باکلاس‌تر و جذاب‌تری بکنیم؟البته همه چیز جهان غیرخلاقانه و افتضاح نیست.به نظرم اگر ما توی دبیرستان درس زیست شناسی خوانده بودیم یابهتربگویم بیشترازعلوم پنجم دبستان، درگیر زیست شناسی شده بودیم لابدخیلی چیزهاتوی دانشگاه برایمان عادی‌تر به نظر می‌رسیدوهیچگاه صحبت کردن با جنس مخالف برایمان آبِ سخت از گلو پایین دادن به نظر نمی‌رسید.