360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره
360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره

مافیا چیست؟

1- مافیا منفی است. اگر در دنیای قدیم یعنی چند قرن پیش بعضی افسانه‌ها راوی این قصه بود که فلان بنا از ترکیب سرهای برید و ساروج بالا رفته است. اگر این قصه به اندازه کافی مشمئز کننده است، حداقل نیم قرن صبر کنید تا مافیا به عنوان سنگ بناهای مهم از بین برود. 

مافیا  بستری است که وجود ندارد. برای همین یک عده در بهترین حالت عیارانی شده‌اند که مثلا روزنامه، مجله، گالری، دفتر ودکه راه راه انداخته‌اند. مافیا متاسفانه از همان اول بد خیم است و اصلا مافیای خوش خیم نداریم. یاد حرف آن مدیرهایی می‌افتم که ما از ایده‌های جدید استقبال می‌کنیم. بعدش می‌بینم به عنوان یکی از شرکتهای بزرگ ایران، مثلا همین ایرانسل عزیز حداقل پروپوزال خودمان را با شرافت تمام زردشان، هاپولی نموده‌اند، اینطوری دقیقا می‌فهمم بهترین روش بیرونی اداره مافیا را از متون قدیمی مثل – فیه ما فیا- استخراج نموده‌‌اند که حاوی ایده‌های جمع آوری شده است. 

2- مافیا شامل بخشهای دولتی که کاملا در کتابهای درسی و بعد از قضیه‌ی فیثاغورث مطرح شده و اصلا ما هم کتاب کمک آموزشی نیستیم. اما مافیای خصوصی یعنی این تفکر ریشه‌ای ستوده شده توسط آدمهای حرفه‌ای، به نظر ایشان بهترین روش حفظ منافع است. اما این داستان از آنجا شکل گرفته‌است که هیچ صنفی به معنی واقعی کلمه در ایران نمی‌تواند آن دو هدف بزرگ یک صنف، که منجر به تصفیه و ته نشین شدن آب گل آلود فضای کاری مربوطه می‌شود، را تامین نمایند. یکی خدماتی که صنف خاصی به جامعه می‌دهد و دیگری قیمت گذاری و چانه زنی مناسب یک صنف درمقابل باد و طوفانهای خارجی حتی دولتی. به همین راحتی چنین تفکری به شکل زیر زمینی به جای صنف و به صورت خیلی موضعی و کوچک و شخص محور تشکیل می‌شود که مثل تله موش قادر به جذب منابع برای تیم خود می‌باشد. چنین نهادی به شدت به جابجایی افراد در خود حساس است و در حقیقت تابع هیچ موضوعیتی که نامش گفتمان باشد حتی به شکل داخلی خود نیست. 

3- نتایج و آثار چیزی به نام مافیا در عرصه فرهنگ، حاشیه‌ی ظریفی است که فضای فرهنگی ما را در یک نگاه کلی و نه لزوما همه گیر، شبیه تئاتری رو حوضی نموده است که شاهزاده‌ای قجری آن را راه انداخته و علاوه بر حظ و کیف شخصی خود و همکارانش، بازار چندان موفقی را در حداقل عرصه‌ی کتاب و مطبوعات حاصل ننموده است. 


4- مافیا بودن در فضای خصوصی به نظر بعضی انجام دهنده ها و معتقدین به آن در عرصه فرهنگ و هنر، کاری بسیار کریه است. طوری که کرده ها و داشته های خود در این زمینه را انکار می کنند. برخی هم به همان سادگی که باشگاه ورزشی می روند و پشت بازو و جلو سینه را با پوشیدن لباسهای چسبان، نشان این و آن می دهند، از مقوله ی ما می توانیم استفاده نموده و مافیایی به همان شکل و شمایل دارند و به انتقادها جوابی مثل: تو نمی توانی، پس داری فحش می دهی، حواله می دهند.  


5- مافیای خصوصی به غیر از آنها که واقعا واحدهای اقماری و خصوصی شده ی دولت هستند،  بیشتر در توهم قدرتمندی و شوالیه گری است که متاسفانه آنچه آرزویش را دارند، هنوز محقق ننموده و یک دست و یک پا در گوشه ی فضای فرهنگ و هنر داخلی ایستاده است- لطفا حساب گالری دارهای هنری را جدا کنید. 


6- بر خلاف آنها که درباره مافیا و و جود و الزام آن بر اساس موقعیت شخصی خودشان فکر می کنند، مافیا از همان اسمش مشخصا منفی و مخرب است. در سایه ی مافیا آثار هنری در یک بستری منطقی و نسبتا مساوی رشد نمی کنند. این مهمترین دلیل کیفیت پایین آثار هنری اعم از ادبیات است.  بنده با نظر آن عده که همیشه صحبت از آثار نخبه گرایی می کنند که در هر صورت هیچ وقت پشت ابر نمی ماند، مشکل اساسی دارم. این تفکر همان است که یک عده را در ایران المپیادی کرده است. اما سطح عمومی تعلیمات فاصله ی معنا داری با یک سری از دوستان دارد که توانسته اند از سکوی پرتابی مثل دانشگاه شریف یا تهران و امیر کبیر، به عنوان سر گل های آموزشی به کشورهای دیگر پرتاب شوند. در زمینه هنر نیز چنین تفکر نخبه گرایی بدون قایل بودن به بستر و دفتر و دکه و مدرسه در این زمینه، به شدت منجر به ایجاد قطب دائمی بدنه و سر و خیلی حرفهای عوام و خواص می شود که اصلا و ابدا توجیه کم کاری، تنبلی، تنگ نظری و بی همتی دوستان در کلیه ی بخشهاست.