360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره
360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره

آموزش دروغ گفتن در منزل - آقا کجا بودن؟- قسمت اول

خیلی از اوقات خانمها به سادگی از آقایان و یا همان همسر گرامی سوال می‌کنند تا سوء تفاهمات عمیق‌تر و عمیق‌تر بشود. از این رو برخی از این جوابهای احتمالی آقایان را  آورده‌ایم: 

1- بابات یه چکی داشت باس نقد می‌شد، رفته بودم کمک کنم نقد بشه  

ادامه مطلب ...

تحلیل دکتر رنانی از اقتصاد سیاسی ایران

این بار در اقتصاد آنلاین سخنرانی دکتر رنانی در اصفهان را منتشر کرده بودند. متن سخن رانی زیبا و راهگشای دکتر رنانی درباره تحلیل وضعیت اقتصادی ایران می توانید از اینجا بخوانید. 

بند بند این یادداشت برای خیلی از مدیران ما آموزنده و تامل برانگیز است.  بنده وقتی این یادداشت را دیدم یاد درد خودمان در دنیای ادبیات افتادم. 

 

ادامه مطلب ...

تحلیل رفتار مصرف کننده

یکی از اتفاقهای جالب کشف کردن نوع تفکر آنهاست که در تمام زمینه‌های ممکن زندگیشان نمودهای مشترکی دارد. مثلا کسانی که شماره های رند موبایل خرید و فروش می‌کنند به نظر اگر کمی از فضای آی تی یا همان کامپیوتر سر دربیاورند، می‌روند سراغ خرید و فروش نام دامنه‌‌های روند. البته این مورد را بنده دیده‌ام. یا مثلا کسانی که اهل شروع کردن یک کسب و کار پر سر و صدا و رقابتی هستند، ماشین زیر پایشان نیز به همان شکل خواهد بود. 

اگر شما بتوانید این موارد مشترک را در اطرافیانتان طبقه بندی کنید و یا در گشت و گزار در بازار، نه به صورت مجازی بلکه واقعا این جور خصیصه‌های آدمها را بتوانید لیست کنید، حتما می‌توانید بازایاب خوبی باشید. بازاریابی به معنی دستمالی شده و ویزیتوری آن که بیشتر غیر تخصصی و کلاس پایین به نظر می‌رسد، منظورم نیست. بازاریابی به معنی  مشاوره دادن به مشتری با دانستن شناخت او مد نظر است. مثلا چیزی که در بالا مطرح شد به نظر به بخشی از دانش بازاریابی یعنی – تحلیل رفتار مصرف کننده مربوط است. 

امیدوارم در آینده‌ای نزدیک مطلب بهتری خدمت علاقه‌مندان به بحث بازاریابی تقدیم کنم.  


مفاهیم پایه حسابداری آسان

ما در یکی از این نهادهای خیلی مهم دولتی که داشتند در راستای اصل 44 و خصوصی سازی گام بر می داشتند کار می کردیم. 

به نظر ایشان یک وقتی لازم شد حسابداری یاد بگیریم. تا اینجای مطلب خیلی مهم نیست. 

ولی مهمتر از این موضوع آن بود که ایشان خودشان درک درستی از حسابداری نداشتند و برخلاف ادعایی که 10 سالی در کانادا کار کرده اند و همانجا MBA خوانده اند، حسابداری دوبل یعنی همان حسابداری متداولی که در ایران و پیش از دوره engineering auditing یا حسابرسی مهندسی که این روزها در آمریکا متدوال است، را دریافت نکرده بودن:)


به همین دلیل سعی کرده ام چند کلمه ابتدایی درباره حسابداری بنویسم. شاید به درد دوستان خواننده بخورد. 

به هر صورت حسابداری  دوبل یک معادله حسابداری دارد : 

دارایی = بدهی + سرمایه 


که تمام ثبتهای حسابداری با استفاده از این اصل انجام می شود. 

مفهوم بدهکار  و بستانکار در حسابداری : 


وقتی یک اتفاق در حسابداری را ثبت می کنیم. در حقیقت همیشه به دو گروه نه چندان خیالی از ذیفنعان شرکت پاسخ می گوییم. 

به همین دلیل ثبت بدهکار آن گروهی از موجودیتها هستند که در قبال فلان مبلغ باید به شرکت مبلغ را  پرداخت نمایند و بستانکار ثبتی است که پرداخت مبلغ به ایشان بایستی انجام شود. این نکته گاهی عاملی است که ممکن است فرد را در ثبتهای حسابداری دچار سول نماید که به نظر همه چیز دارد برعکس اتفاق می افتد. اگر توضیح بنده روشن نیست در ادامه حتما شفاف تر خواهد شد. 


نکته مهم این است که تمام ثبت ها دوبل هستند. یعنی اگر به فرض شما در شرکت سرمایه گذاری کردید حتما دو تا ثبت برای آن می زنید:

بانک   xx

سرمایه     xx

این نشان می دهد بانک خود را بدهکار نموده اید و سرمایه خود را بستانکار 


کلا قاعده ی تشخصیص بدهکار و بستانکار به شکل زیر است: 



دارایی: 


افزایش -> بدهکار 

کاهش -> بستانکار 



اما در طرف دیگر معادله تمام پدیده ها عکس هستند. یعنی  


سرمایه: 

 افزایش -> بستانکار 

کاهش -> بدهکار 



و همین طور برای  


بدهی: 


افزایش -> بستانکار 

کاهش - > بدهکار 


فلسفه بدهکار و بستانکار نیز به این صورت است که وقتی مبلغی را در بستانکار ثبت می کنیم به طور ساده به حساب بستانکاران شرکت پاسخگو هستیم و برای حضور چنین مبلغی داریم جواب می دهیم. 


خوب اگر تا اینجا مشخص و واضح بود، می رویم سراغ زیر پدیده هایی که از سرمایه مشتق شده اند. این پدیده ها به شرح زیر هستند: 


درآمد 

هزینه 

برداشت 



در آمد: 


افزایش -> بستانکار 

کاهش -> بدهکار 



به طبع در آمد پدیده ای است که همانطور که از اسمش پیداست همراستا با سرمایه است و باید جهت بدهکار و بستانکارش همان باشد که برای سرمایه بود. 

اما جهت پدیده های هزینه و برداشت خلاف جهت سرمایه است. 


هزینه : 


افزایش -> بد هکار 

کاهش -> بستانکار 



برداشت: 


افزایش->  بدهکار 

کاهش -> بستانکار 


حالا می رسیم به ثبتهای مهم که از اتفاقات حسابداری روزمره می توان در دفتر روزنامه انجام داد. این روزها دفتر روزنامه به شکل نمادینی همان دفتر قابل استفاده برای امورمالیاتی، یک فایل اکسل و یا نرم افزاری است که مهمترین آن در ایران در بخش خصوصی نسخه های مختلف نرم افزار هلو است. 

اما نرم افزار حسابداری در بخش دولتی به طور عمده محصول همکاران سیستم است. 

این نکته ها بماند


ثبتهای مهم حسابداری : 

برای ستون نزدیک به ثبت یادتان باشد که منظورمان ثبت به شکل بدهکار و برای درج مبلغ در جایی دورتر از عنوان ثبت، بخش بستانکار را مد نظر قرار داده ایم. 


ادامه در مطلب بعد 



مشکلات وبلاگهای مدیریتی- ارزیابی 360 درجه

تا چند وقت پیش یعنی تا آنجایی که دیگر چشم کار نمیکند بلکه خاطره های نشخوار شده یاری می کند، وبلاگهای مدیریتی پر محتوا و توانمند بودند. متنوع و کاربردی و نزدیک به ادبیات بومی مدیریتی به نظر می رسیدند. 

ماشاء الله به این روزها که خشم و خشونت عمومی، خویشش را فرو کرده توی این بیابان و دارد شخم می زند. 

نوشته ها فقط شده اند توصیه های اخلاقی - Moral - ساده که بشود با آن تلقینات مرده ای خندان و امیدوار به فردا را برای ترفندهای جدید کاری، آماده کرد. 

خیلی از این نوشته ها فقط همان یک دو سه های مدیریتی هستند که به لفظ به فارسی ترجمه شده اند ولی حتی خیلی وقتها برای مترجم نیز عمق و معنا پیدا نکرده اند. اصلا خیلی از این بسته های مفهومی مدیریتی در دنیای پست مدرن دارد کاملا عوض می شود. آن وقت ما فوق لیسانس و دکتراهای مدیریتی داریم که دارند نظریات قرن 10 امی را تحت لینوکس مطالعه می کنند. 

به قول خیلی ها - مثلا همین آقای خشایار دیهیمی- دلیل ناتوانی مدیرها و مشاوره های مدیریتی به صورت اکثریت - بی سوادی ایشان و تجربی برخورد کردن است. سهم عمده ای که از این قشر طلب می شود پاسخ گویی به نیازهای فلسفه اخلاقی به معنی واقعی کلمه است. این نیاز مخصوصا برای جامعه ای که با یک اکثریت معقولی - از لحاظ کمی- به مباحث دینی فرصت استراحت داده و تنها توصیه های سعدی و حافظ و نور دور دستی از مدرنیته ی اخلاقی را در دوست مشاهده می کند، یک مساله حیاتی است. باید بعضی حداقلهای فلسفه اخلاق به نوعی مطرح و بحث بشود. مواردی کاملا پایه و بدون طیف که کمک بکنند افراد در زندگی روزمره شان خیلی سقراطی تکه های بحث  اخلاق را مدیریت کنند. و بعد این یافته ها یک پیش زمینه ای خواهد شد برای برپا کردن هر نوع تفکر منطقی از جمله اسلامیات و غیره. به نوعی که فقاهت زدگی معکوسی که بدون تحلیل و تهی باشد به نوعی برداشت طالبانی از قضیه در اکثریت منجر می شود که برای تفکر اسلامی مطلوب نیز خطرناک است. این حاشیه ها بماند برای بعد...

اما مشاوران مدیریت ما به طور عمومی از جریانهای پست مدرن فلسفی که تاثیر و امضایش را در خیلی از زمینه های مدیریتی مثل بازاریابی می شود دید، فاصله ی اساسی دارد. 

بله سطح بحث گاهی در سطح  اساتید حوزه های مدیریتی در یک کنفرانس آموزشی شاید این باشد که من پاور پویینت به کسی نمی دهم، خوب نهایت آدمی که از زیر دست چنین آدمی بر می خیزد همان می شود که مدیریت مثل یک سخنرانی دنباله دار چندین سال یک سمتی را در جایی خواهد داشت. 

 حق هم دارند. در سرزمینی رشد کرده اند که مصداق جدایی دانش آکادمیک از زندگی بارها بزرگتر از توهماتی مثل جدایی دین از سیاست و دیگر افاده و ادعای مربوطه ی آدمهاست. جایی که به راحتی می شود بی سوادی و تیز بازی را گرفت و رفت بهترین ها را، تحصیلات، کار، پول، اغلب شانیتهای اجتماعی و غیره را به صورت حریصانه و ناامن تعقیب می نمایند. 

به همین مناسبت این روزها خیلی سخت می روم یک وبلاگ مدیریتی را باز می کنم که مطالب پلو خورشتی در دلش نباشد. البته از دل خون خیلی از این دوستان خبر دارم. آدم اگر همیشه عرصه ی روح متعالی بود که اصلا آدم نبود. یک قسمت زیادی از روح و جسم ما توی جایی مثل اینجا گیر کرده است که توصیفش از بدیهیات گفتن است و عقلا مکروه است. 

باقی بقایتان. اینها را گفتیم تا وزنه سنگین نوشتن در این زمینه ها را تکانی داده باشیم و به قول دوستان از فاز صفر ماجرا کمی راه افتاده باشیم. 


پ.ن: 

این نوشته به معنی نفی معدود وبلاگهایی که نگارنده های آنها با تمام سختی کار و مسئولیت و زندگیشان، واقعا برای پیشبرد فضای مشاوره تلاش می کنند، نیست.