خیلی آدم بزرگ و موثری نبودیم ولی به عنوان کارشناس در دوره ی 8 ساله ی دکتر زیاد این طرف و آن طرف کار کردیم. دوست دارم یک دل سیر از عدم کارشناسی ها، مدیریتهای دسته سوم و نابالغ تصمیم گیری مدیرهای دولت دکتر احمدی نژاد بنویسم.
توی این پست بخشی از تجربه ام در بخش مسکن را خواهم نوشت.
یک زمانی جلسات کارگروه مسکن را می رفتیم که در آن تمام نهادهای تاثیر گذار در حوزه مسکن شرکت داشتند. مثل خیلی از جاهای دیگر، آقای دکتر به روش هیاتی یک بنده خدایی را به عنوان نماینده در این کارگروه، مدیر کرده بودند. باقی قصه به طور خلاصه این بود که برخوردها تند و دستوری و بی قاعده و گاهی وقتها با دادن امتیاز به صاحبان مجموعه ی موثر بود. یعنی لابی سطح بالایی که اصلا به ذینفع، یعنی خریدار مسکن ربطی پیدا نمی کرد.
به عنوان نمونه یک جلسه برای قیمت گذاری ملک در استان تهران و با استفاده از آیتمهای سازمان مالیاتی قرار شده بود یک راهکار ارائه شود. بنده راهکاری را که آماده کرده بودم به صورت پرزنتیشنی برای جلسه بردم کارگروه مسکن. رییس اتحادیه مشاورین املاک، نماینده سازمان مالیاتی، نماینده وزارت بازرگانی و ما و یک سری در حدود 10 نفری بودیم.
ادامه مطلب ...
این روزها بحث زیادی سر این موضوع هست که کار روحانی سخت است یا غیر ممکن و تقریبا وزن امیدواری و ناامیدی در بین نمونه های اطرافم مساوی است.
یکی از بارزترین افتضاحات جناب دکتر در زمینه افزایش نقدینگی به میزان 4 و نیم برابر در سالهای اخیر و کاهش سود بانکی، به شکل موجود باعث شده است تا جذابیت سرمایه گذاری به سمت خرید و فروش دلار، سکه طلا، بورس و در یک کلمه سفته بازی بسیار بیشتر شود. به همین دلیل ایشان با افتخار افزایش 7 برابری بازار سرمایه را به عنوان نقطه قوت دولت سابق می داند...
این حرفها بماند ولی مهمترین چیزی که برای روحانی سخت است، تغییر فرهنگ کسب و کار و در حقیقت رشد بخش بزرگی از جمعیت کشور در فضای 8 سال تولید منفعل در دوره احمدی نژاد است. به نظر بنده آثار جبران ناپذیر عدم گرایش به فعالیتهای تولیدی، مهمترین مانع برای حسن روحانی در مدیریت اقتصادی کشور خواهد بود. واقعا اوضاع به این سرعت قابل تغییر به سمت تولید نیست. بستر تولید یک پیله ی ابریشمی ظریف است که ریشه های مشخص و معلومی در هر فرهنگ کسب و کاری باید داشته باشد.
به عنوان نمونه عملی هنوز باور نمی کنم کسی که طعم انواع بن کارمندی و وقت آزاد و جلسه های متوالی دولتی را چشیده باشد به همین راحتی در صف توابین قرار بگیرد، توطئه گری و رانت و لابی و دو رویی متکثر و عمیق را فراموش کند و فرهنگ موثرتری از جنس ایجاد ارزش افزوده را حاصل نماید.
امیدوارم دولتمردان این کابینه بتوانند از تجربه های گذشته ای که دارند، کشوری با بلوغ 35 سالگی را به آنچه در شان ایرانی است برسانند.
یکی از نظریه های مهم که به نظرم به شدت موارد متعدد کاربردی آنرا دیده اید. بالغ نبودن کارمندان دولت است. قاعدتا چنین مواردی به طور بدیهی استثناء دارد- روی گل همکاران سابقم را در کلیه نقاط و اجناس- می بوسم.
یک تعبیر سردستی این حرف، وجود همه چیز آماده برای یک زندگی کم فراز و نشیب تر از لحاظ مالی برای کارمندها و در مقایسه با کاسب و بازاری و افرادی است که در بخش خصوصی مشغول کارند.
این نکته شاید تکراری باشد. ولی به نظرم موضوع بالغ نبودن روحیات کارمند دولتی یک پارادایم به شدت نسلی نیز هست. بدین معنی که شرکتهای خصوصی نیز بنا به درک مدیر عامل محترم و یا در حالت کلی تر ساختار مدیریتی مجموعه دارای دو دسته ی کاملا - از دولتی بدتر - و از - دولتی بهتر- هستند.
1- قسمت زیادی از مشکلات مربوط به آموزشهای فرهنگی و هنجاری لازم است که به طور کلی متناسب با زندگی تا زیر گردن Under ground ملت ما نیست. زمانی که دو جنس متفاوت نتوانند تصویر روشنی از ارتباط در حالت کلی داشته باشند. در حالت نه چندان جرئی تر همکاری نیز نمی توانند مسیر درستی را طی کنند. یا به تعبیر عامیانه خیلی پسرخاله و رفیق می شوند و یا تا آنجا که ممکن است از هم پرهیز می کنند.
2- به خاطر نبودن موضوع مهمی به نام اعتماد در کلیه ی سطوح اجتماعی، شما هر رفتاری که جامد و قابل اتکا بودنش منوط به داشتن اعتماد است را در نظر بگیرید. به همین سادگی تمام ارتباطهای ممکن در این زمینه تبدیل به ارتباطی ظاهری خواهد شد که فقط چشم بصیرت بین آدمهای تیز هوش می تواند نا بسامانیهای ممکن را برطرف نماید.
راهکار قابل تامل:
تیترش خیلی جدی و بزرگ است ولی برای اینکه دوستان ما no picture حساب نکنند، به نظرم از این مسایل به سادگی نباید گذشت. چون این موارد خیلی وقتها زیر بنای دو اثر در شرکتها می شود:
1- بد سلیقگیهای مدیریتی در ایجاد تفریح و سرگرمی های آنچنانی مثل استخر و شام و دیگر مزایا که کیسه کارمند پروری را پر می کند و به نوعی صورت مساله را در اغلب موارد پاک می کند.
2- اختلافات جدی و موضع گیری های اساسی تر برپایه ی نداشتن بستر مناسب گفتگو
و اما به نظر و تجربه بنده ساده ترین راه گفتگوی کوتاه و موثر و بدون دخالت در حوزه های خیلی فردی کارکنان است. که به نوعی قرار است اختلافات هنوز سامان نیافته را پیشگیری نماید.
شرکتهای حرفه ای معمولا برای جلوگیری از بروز چنین اتفاقاتی سعی می کنند برنامه آشناسازی پرسنل را برای کارکنان در نظر بگیرند که برنامه ای بسیار جدی و به ظاهر ساده است. به عنوان مثال بنده در شرکتی چنین برنامه ای را از سر گذراندم. آن موقع فکر می کردم خنده دار است که تلفن زدن توی شرکت را از روی جزوه و چک لیست یاد بگیرم ولی الان که پیرتر شده ام احساس می کنم وجود این قالب جمع و جور از برنامه ها در شرکتها باعث می شود، با کمترین دخالت مدیریت، فضای دولتی از سر کارمندهایی که چند صباحی کار دولتی کرده اند، بیرون برود و همه در یک سرنوشت با هم شریک شوند.
پ.ن: اخیرا بعد از مدتی که کار تمام وقت نمی کردم. در شرکتی مشغول شده ام. شرکت کوچکی است. از مشکلات عمده ی شرکت نبودن فضای تعامل حرفه ای است. ساده ترین دلیل این امر سابقه ی برخی از بچه ها در یک سازمان دولتی است. سابقه ای مبنی بر مبارزه ی دائمی برای خنثی کردن انواع توطئه های دشمن.
به همین دلیل یکی از بزرگترین کابوسهایی که همیشه همراهم بود دوباره سر باز کرده و بدترین قسمت ماجرا این است که قسمت زیادی از این عدم بلوغ رفتاری، روی سنگ قبر نسل حاضر حجاری شده است. تبارک الله
جملات قصار مدیریتی
1- . یک مرد تا زمانی که صحبتهایش را انکار نکنید حرفی نمیزند!
2- روش جوک گفتن من این است که واقعیت را بگویم. واقعیت خندهدارترین لطیفه دنیا است.
3- وقتی که انسان بخواهد ببری را بکشد اسمش را ورزش میگذارد اما اگر ببر بخواهد او را بکشد اسمش درنده خویی است.
4- عده کمی از مردم بیش از یک یا دو بار در سال فکر میکنند. من با یکی - دو بار فکر کردن در هفته برای خودم شهرتی دست و پا کردم.
5- مرد خردمند سعی میکند خودش را با دنیا سازگار کند و مرد نابخرد اصرار دارد که دنیا را با خودش سازگار کند. بنابراین کلیه پیشرفتها بستگی به تلاشهای مرد نابخرد دارد.
6- ما از تجربه کردن میآموزیم که انسان هیچگاه از تجربه کردن چیزی نمیآموزد.
7- اگر وقت کافی باشد هر چیزی برای هر کسی دیر یا زود اتفاق میافتد.
8- اگر در موزه ملی آتش سوزی شود، کدام نقاشی را نجات خواهم داد؟ البته آن را که به در خروجی نزدیکتر است.
9- تنها کسی که با من درست رفتار میکند خیاطم است که هر بار که مرا میبیند، اندازههای جدیدم را میگیرد؛ بقیه به همان اندازه قبلی چسبیدهاند و توقع دارند من خودم را با آنها جور کنم.
10- در زندگی دو تراژدی وجود دارد: اینکه به آنچه قلبت میخواهد نرسی و اینکه برسی!
11- انسانهای خوشبین و بدبین هردو برای جامعه مفید هستند، خوشبین هواپیما را اختراع میکند و بدبین چتر نجات!! 12. وقتی چیزی خندهدار است با دقت در آن حقیقتی پنهان را جست و جو کنید!
چرا سایت داشته باشیم؟
1) سایت کارت ویزیت الکترونیک افراد است.
معایب بروشور و کاتالوگ نسبت به داشتن سایت چیست؟
2) کاتالوگ و بروشور ها یکبار اتفاق میافتند ولی داشتن سایت یک اتفاق دائمی است که با شارژ سالیانه ناچیز- در حدود 100 هزار تومان در سال- اتفاق می افتد.
3) کاتالوگ و بروشوربه دست افرادی میرسد که اغلب به آن احتیاج ندارند. یا حداقل در زمان توزیع به آن احتیاج ندارند. اغلب افراد برای پیدا کردن کارت ویزیت افراد و یا کاتالوگ و بروشور شرکتها دچار مشکل هستند و به نظر وسیلهای برای جستجوی خدمات و کالا و قیمت آنها نمی یابند.
ما که کسب و کار کوچکی داریم و الان به نظر داشتن سایت ضروری نیست.
4) هر چقدر یک سایت قدیمی تر باشد، رتبه آن بالاتر خواهد رفت.
5) هزینه های داشتن یک سایت به همراه دفتر در نقطهای دور افتاده و یا سرپایی، خیلی کمتر از داشتن دفتری در نقطهای خوب از شهر است. این نکته حتی در شهرستانها نیز به درستی صدق میکند. هر چقدر دفترتان دور از فضای کسب و کار و راستهی بازار باشد، شما با داشتن سایت میتوانید به راستهی مجازی بازار خود نزدیکتر شوید. البته این موضوع به آن شرط است که سایت شما قابلیت به روز شدن و یا قابلیت انحصاری در زمینهی کالا و خدماتی خاص را داشته باشد این اتفاق با سرعت بیشتری حادث خواهد شد. مثلا شما ممکن است یک شرکت پخش در طبقهی چندم یک پاساژ کم رونق باشید. اما بتوانید با داشتن سایت مشتریان خود را چند برابر کنید.
آیا تمام مشتریان ما یا بخش قابل توجهی از آنها از اینترنت استفاده میکنند؟
6) شاید باور نکنید ولی در خیلی از زمینهها که این روزها هر کسی برای خرید کالا و یا دریافت خدمات به تهران مسافرت میکند، بی تردید با جستجوهای اینترنتی در ابتدا بخش سرگل بازار مجازی را مشاهده نموده و با کسب اطلاعات راجع به قیمتها و یا مشخصات فنی کالا و خدمات – جزئیات نحوه ارائه خدمات- اقدام به مراجعه به چنین مراکزی میکند. بنابراین شما که دارای هر نوع کسب و کاری، چه بزرگ و چه کوچک هستید نباید از چنین مشتریانی که به شکل فرا استانی در حال جستجو برای یافتن خدمات و کالا هستند، غافل نمانید.
7) داشتن سایت بهترین تبلیغ برای کسب و کارهای در حال راه اندازی – Start up – خواهد بود.
8) سایت کسب و کار شما را فرا استانی و حتی بین المللی خواهد نمود.
9) سایت دست واسطهها را کوتاه مینماید. یعنی افراد با جستجوی خدمات و کالای مورد نظر مستقیما شما را پیدا خواهند نمود.
10) سایت وسیلهای قوی برای عضویت در بانکهای اطلاعاتی کسب و کارها در هر زمینهای است. اگر در یک صنعت فعالیت میکنید واقعا در خیلی از مواقع برای عضویت در گروههای مرتبط صنفی که اغلب خدماتی هم به اعضا ارائه نمیکنند باید پول گزافی پرداخت کنید. اما اگر سایت شرکت خودتان حاوی مشخصات کالا و یک نمونه از قیمت، به همراه تلفنهای تماس داشته باشید، برای ثبت شدن در لیستهای بانکهای اطلاعاتی که در حال حاضر منبع درآمد خیلی از شرکتها شده است، به رایگان ثبت میشوید. داشتن یک سایت ساده نیز میتواند کسب و کار شما را در چنین لیستهایی ثبت کند.
آیا سایت میتواند به جای فروشگاه بهکار رود؟
11) ما اهل شعار نیستیم. واقعیت این است که هنوز فروشگاههای الکترونیکی در ایران به صورت جدی نتوانستهاند اعتماد سازی لازم را برای مشتریان ایجاد نمایند. اما داشتن سایتی حاوی تلفنهای تماس شرکت شما و وجود یک مشاور مجازی برای ارائه اطلاعات و مشخصههای فنی به مشتریان شما، باعث خواهد شد تا در وقت کارشناسان فروش شما صرفه جویی شده و مشاورههای اولیه برای مشتری، به دور از مشکلات تمام وقت نبودن و یا بی انگیزگی و در موقع مناسب نبودن فروشندههایتان، به صورت 24 ساعته و هفت روز هفته در خدمت مشتریان قرار بگیرد. البته بسته به نوع کسب و کار شما سایت می تواند یک مدیر فروش کامل و یا یک کارمند فروش هر روز توسعه یابنده باشد.
11) سایت به نوعی به خدمت گرفتن زمان برای تجارت است
شما تاجر گرامی بهتر میدانید که برای داشتن کسب و کار موفق لازم است که زمان در خدمت شما باشد. یعنی با گذشت زمان بتوانید کسب و کار خود را باصرف کمترین تلاش و هزینهای گسترش دهید. به نظر داشتن یک سایت دقیقا مثل یک کارمند فروش قوی، منظم و 24 ساعته برایتان عمل خواهد کرد. هر روز که از ورود این کارمند به مجموعه شما میگذرد، شما رشد بیشتری برای او مشاهده خواهید نمود.
آیا هزینههای داشتن یک سایت زیاد است؟
12) ما برای داشتن یک خط موبایل همراه اول سالیانه به طور متوسط مبلغی به عنوان حداقل یک میلیون تومان هزینه میکنیم. در حالی که داشتن یک سایت با اینکه شما آدرس آن را به کسی نداده اید – برخلاف تلفن که بیهوده زنگ نمیخورد- می تواند سالی در حدود 100 هزار تومان هزینه داشته باشد.
چرا طراحی سایت در برخی موارد ناموفق بوده است؟
1- شرکتهای نرم افزاری - مثل همیشه که بدها در اقلیت هستند- وجود دارند که بدون توجه به نیاز توسعه بازار برای مشتری اقدام به طراحی سایت می کنند و اغلب مشتری را در ابتدای راه که نیاز دارد تا سایتش پخته شود رها می کنند.
2- عده قلیلی از شرکتهای نرم افزاری - مثل همان نکته ی بالا - فقط به جنبه های فنی سایت مثل امکانات، سئو - بهنیه سازی سایت برای موتور های جستجو و مواردی از این دست توجه می کنند و به نیازهای توسعه بازار برای مشتری به اندازه ی چند دقیقه هم فکر نمی کنند.
3- کارفرمای طراحی سایت یعنی کسی که صاحب کسب و کار است، توقعات فضایی از سایت طلب می کند و اغلب به اندازه کافی برای افزایش رتبه ی سایت صبور نیست.
پ.ن:
بنده به دلیل اینکه دز زمینه ی کسب و کار و مشاوره بازاریابی در خدمت تیمی از بهترینهای ایران هستم، توانسته ام با رویکرد بازاریابی اقدام به ارائه خدمات طراحی سایت برای کسب و کارهای حوزه های مورد علاقه ام نمایم.
نمونه ای از سایتهای طراحی شده توسط اینجانب:
سایت هادی مسیح خواه
نمونه سایت شخصی هنری در حال تکمیل :
سایت شرکت رویین پاد
عمار پورصادق - 2975 497 0912
poursadegh.a at Gmail.com
یکی از اتفاقهای جالب کشف کردن نوع تفکر آنهاست که در تمام زمینههای ممکن زندگیشان نمودهای مشترکی دارد. مثلا کسانی که شماره های رند موبایل خرید و فروش میکنند به نظر اگر کمی از فضای آی تی یا همان کامپیوتر سر دربیاورند، میروند سراغ خرید و فروش نام دامنههای روند. البته این مورد را بنده دیدهام. یا مثلا کسانی که اهل شروع کردن یک کسب و کار پر سر و صدا و رقابتی هستند، ماشین زیر پایشان نیز به همان شکل خواهد بود.
اگر شما بتوانید این موارد مشترک را در اطرافیانتان طبقه بندی کنید و یا در گشت و گزار در بازار، نه به صورت مجازی بلکه واقعا این جور خصیصههای آدمها را بتوانید لیست کنید، حتما میتوانید بازایاب خوبی باشید. بازاریابی به معنی دستمالی شده و ویزیتوری آن که بیشتر غیر تخصصی و کلاس پایین به نظر میرسد، منظورم نیست. بازاریابی به معنی مشاوره دادن به مشتری با دانستن شناخت او مد نظر است. مثلا چیزی که در بالا مطرح شد به نظر به بخشی از دانش بازاریابی یعنی – تحلیل رفتار مصرف کننده مربوط است.
امیدوارم در آیندهای نزدیک مطلب بهتری خدمت علاقهمندان به بحث بازاریابی تقدیم کنم.