360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره
360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره

مسابقه ی طراحی پوستر در حال انتخابات

1- مسابقه طراحی پوستر دیده شده با موضوع دیوار برلین با موزیک د وال پینک فلوید 
مردم دنیا دارن میرن کره ی ماه ما هنوز داریم سر همون یه دونه آجر اضافی توی دیوار با هم چونه میزنیم. الان دیگه معلم ها با مدیر و ناظم هم می خونن : هی تیچر ما بچه ها رو اذیت نکن 
وایسا دنیا میخوام با لنین خداحافظی کنم لدفن 
2- تا به حال کادوی تولد کسی را برگشت زده‌اید؟ 
ادامه مطلب ...

بهارستان در زمستان: مجلس گفتن از انتخابات مجلس و تی وی پلاس و لیاخوف روسی

 جواد خیابانی کاندیدای بلند قامت مجلس تهران در حال وزیدن به فضای انتخابات است. ایشان در اولین اظهار نظر درباره ی اقتصاد همین امروز سوال طرح کرد و جواب داد: اقتصاد دولتی یا خصوصی؟ هیچ کدام. به نظر می رسد گزینه ی هیچ کدام سالهاست حتی از تستهای کنکور هم حذف شده باشد.  

ادامه مطلب ...

گروه تلگرامی اشتباهی

1- یکی از آقایون آشنا رفته توی گروه تلگرامی – لاغری در 60 روز –عضو شده. شهلا جون پست می‌ذاره: عکس غذای رژیمی امروزم، بدون گوشت- خوب حالا نه میتونه‌‌ عکس از غذای واقعی خودش رو بگذاره و نه اصلا کسی رو در این راه تشویق کنه. دقیقا مثل مردی که وسط یک جلسه‌ی دورهمی زنانه، زیر تخت قایم شده و بیرون نمی‌تونه بیاد چون به هر حال معلوم میشه کی leave  کرده. به هر حال تکنولوژی باعث میشه شما فتیله‌ی چراغ رو نتونی بیاری پایین تا این شیرمرد از زیر پایه‌ی تخت بیاد بیرون.  

ادامه مطلب ...

آمریکایی آسان، ایتالیایی سخت، دیپلماسی پینگ پنگ

باید بدهم دور بازویم را خالکوبی کنم. چند قلو بزایید، دومی و سومی را رایگان ببرید. اصلا این از باب هزینه‌های پرداخت شده بابت بچه‌ی اول و لباس، اسباب بازی کهنه‌های ایشان که به طور رایگان به بچه‌های  بعدی منتقل می‌شود هم نیست.   

  به نظرم اینقدر موضوع بی بچه‌ماندن و جفت گیری به شکل درختان، در بین جوانهای روی لبه‌ی باروری، مهم شده است که تمام نهادهای خیزنده باید به پا خیزند و اولین گامهای مثبت در این زمینه را بردارند. مهم نیست شاید هم رفتم و دور این یکی را نوشتم: روح منی رونی کلمن. اینطوری برای مقام معنوی بدنساز مهم و با پشتکاری مثل رونی کلمن هم ارزش قایل شده‌ام. تازه امروز هم دیدم که یک ایتالیایی که احتمالا از اقوام هیز مارکوپولو بوده است، حسابی برای دخترهای دودگرفته و افسرده‌ی تهران، نقشه دارد. عکسی از پل طبیعت یا همان پل ارتباطی آب و آتش به پارک طالقانی،  انداخته و با هیز بازی تمام، جاذبه‌‌های  گردشگری تهران را دانه به دانه هدف قرار داده است. سالها پیش از این یک مساله‌ی معروف نیوتنی در علوم سیاسی، هیات اعزامی پینگ پونگ بین چین و  آمریکا بود. حالا باید اینجا بنشینیم ببینیم پارک لاله را که خود تهرانی‌ها نمی‌روند مگر بخواهند مواد بخرند، چطور آمریکایی‌ها فلزیاب زده‌اند و کشف کرده‌اند. حتی خرده شطرنج بازهای نزدیک فرهنسگرای محترم بهمن هم جرات نمی‌کنند روز روشن یا با آتیش روشن به چنین مواضعی گشت و گذار کنند ولی الان وزارت خارجه‌ی جمهوری اسلامی محترم سعی دارد هر جای تهران و ایران که شد یکی دو تا عروسک آمریکایی طور بگذارد تا یک جور فوتومونتاژ کرده باشد. برای همین فردا اگر دیدی روی برج شهیاد هم دو تا آمریکایی هست تعجب نکنید و به همین دعوا و ترافیک و عصبیت خودتان ادامه بدهید چون اصلا ربطی به ما ندارد. البته در اینگونه موارد هم ممکن است یکهو حلیم سید مهدی تجریش را قرق اعلام کنند و حلیم و سرپل تجریش و کوه مقابلش تا آنجا که چراغ دارد را یکهو قرق بفرمایند تا یک جفت جهانگرد، بدن ساز آمریکایی با ایرانیهایی که آن تو گیر افتاده‌اند، آش بازی کنند: بیگیرم برات. بعد عکس آقای آمریکایی مهربانی را منتشر کنند که یک جفت ژتون سبز بابت آش رشته‌ی مهدی را دارد جلوی دوربین به هم می‌سابد. آخ بیا و ببین روابط ایران و آمریکا چقدر چرب و خوب شده است. به امید آن روز. یک زمانی یک جماعتی به نام انجمن دوستی جوانان ایران و آمریکا وجود داشت. که بعد از تعطیلی سالیان، تبدیل شد به همان فقره‌ی کانون زبان ایران یا به قول دختر خاله‌ی کوچکترمان، ILI . به همین ترتیب الان که اوضاع دور بازوی ما نشان می‌دهد، می‌شود دوباره راهکارهای جفت یابی و باروری مناسب و متناسب با شان ایرانی را از جوانان آمریکایی نوش کنیم  و سر عافیت در پای رشادت افکنیم که این وضع یک 69 کامل در ارادت به روشهای نوین و ساختار شکنانه باشد. حال معین نیست که جوانان ایتالیایی زودتر تهران را فتح خواهند نمود یا گره کار به همان وضعیت فوق الذکر، از دست توانای جوانان آمریکایی صادر خواهد شد. 

دیپلماسی محترم شرکت محترم ما در زمینه ی برخورد با اولیور توییست(اولیور پیچاننده ) در جهت کنترل مصرف موز و دیگر وسایل باروری 
به زودی بر روی درب دستشویی: 
همکار گرامی، سهمیه هر نفر دو برگ دستمال کاغذی وجه رایج مملکت برای شستشو است. لطفا رعایت فرمایید. 


اختراع شیر سماور و اگزوز خاور برای داور بازی- مسی امیر داعش

شیر سماور مهمترین اختراع معاصر ایرانی است. این وسیله علاوه بر خنک کردن دل ملت ایران و عقده گشایی‌های وسیع در زمینه‌های ورزشی و دیگر زمینه‌های دیپلماتیک کاربردهای ناقص‌تری نیز دارد. اگر اختراع شیر سماور و متعلقات جانبی آن مال خود روس‌ها باشد، قطعا اگزوز خاور از شرق میانه سربرآورده است. ما ملت همیشه قهرمان دوست داریم برای احقاق حقوق خودمان به سبکهای بهروز وثوقی و همچنین روشهای خفت بار دیگری اقدام کنیم.  
فوتبال ما اسیر و زمین گیر رانت است. مردانی که این همه از پول ملت خورده‌اند و حالا نای برخواستن ندارند. مگر بابک زنجانی ها قهرمان ما نیستند؟ پس جای تعجب ندارد که بازی خوب، پول خوب و در نتیجه دعای یک ملت قهرمان همیشه همراهتان باد. 
مثال این قضیه را در جاهای دیگری از این مرز پر گهر نیز می‌توان یافت. مثلا تربیت المپیادی‌های مختلف در طول سالیان چقدر نشان‌دهنده‌ی سطح علمی دانشگاه‌های ماست؟ دانشگاهی المپیادی دارد و دانشگاه‌های دیگری توانسته‌اند بهترین شهر بازیهای منطقه‌ی خاور میانه را با امکانات کافی در اختیار توریسم دانشگاهی بگذارند. در جای دیگر صنایع فضایی، مهندسی ژنتیک و دیگر  پدیده‌های تکنولوژیکی که ویترین سیاسی ما شده‌اند. دریغ و درد که جنس ویترین فروشی نیست و این حرکت همواره و قهرمانانه بر روی لبه‌های تکنولوژی، علم و ورزش توانسته‌است بهترین روش دستچین مغزها را در اختیار  بزرگان دنیا قرار دهد. مهمتر از این حرفها این است که ما هنوز نمی‌توانیم یک ساختمان 6 واحدی را از لحاظ دفع و تحویل زباله به شهرداری، مدیریت کنیم ولی همواره غرور و هویت و پر گهر بودن خودمان را جلوتر از خودمان در میهمانی‌ها راه می‌دهیم.  

پ.ن: 
ایرانی قهرمان باز هم توانست خودی نشان بدهد. ایرانیان یک شبه صفحه ای علیه داور آرژانتینی تدارک دیدند، و صفحه ی فیس بوک داور بازی را با دستاوردها و اختراعات شیرسماوری و اگزوز خاوری خود مغشوش کردند. لئونل مسی، این بازیکن مودب و متین، را - امیر داعش- نامیدند.  و باز هم ستایش های این چنینی خود را علیه دشمن خارجی ادامه خواهند داد. 

به نظر می رسد قسمت زیادی از اروپایی ها در سالهای 20 و 39 نیز گرفتار چنین تحقیرهایی بوده اند. خودشان را باهوش می دانستند ولی نبودند و هزاران گرفتاری دیگر که روشنفکرهایشان با صریح ترین لهجه ها به نفی این اخلاق پرداختند. مثلا آثار اوژن یونسکو را نگاه کنید. امیدوارم سالها بعد از این ما هم از این مسیر سنگلاخ فرهنگی عبور کنیم.