360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره
360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره

مشکلات استاتوسهای فیس بوکی- social bookmarking - جامعه مجازی

یکی از مهمترین کاربردهای فضای اینترنت بر خلاف آن مناهی بلند بالا در سالهای کمی دور درباره چت کردن،  همانا کاربرد تفریحی برای این ابزار قوی به عنوان  قویترین و فراگیر ترین ابزار توسعه‌ی ارتباطی جغرافیای ما با آن سمت دیواریهاست.

 بر کسی پوشیده نیست که علاوه بر آدمهای عادی، کسانی که مشاغل روشن فکری دارند، مثلا روزنامه‌نگار هستند، تمایلی به مطالعه ندارند. به نظر حجم زیادی از مطالعه‌های افراد مرور لینکهای خبری و خواندن استاتوسهای منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی است. به عنوان مثال فیس بوک به عنوان فراگیر ترین آنها، حاوی چنین بیماری مهلکیست. یعنی درست زمانی که مطالعه کردن و در نوردیدن دنیای تاریکی به سمت روشنایی در تمام آیینهای دینی و کهن و یا آموزه‌های مدرن و پست مدرن بشری  به شدت مورد تاکید و توصیه قرار گرفته است، ما هنوز مطالعه‌هایمان محدود به همین‌هاست. انتشار احوالات ساده دلانه‌ای که بسیار شبیه شوخیهای تلویزیونی نیز به نظر می‌رسد. حتی شعر و ادبیات نیز از این حیث حسابی تخته بند همین رفتار است. به نظر استاتوسهای فیس بوکی روندی را دنبال نمی‌کنند. بیشتر شهر ایرانی فیس بوک را شبیه یک سری تظاهرکننده های عمومی با در دست داشتن پلاکاردهای جملات بزرگان، نموده است. این گونه، هر گونه حقیقتی به مجاز جملات شیک و قصاری که مانند بمبهای ضد نفر کار می‌کنند، عمل می‌کند. بیانیه‌هایی دست خواننده می‌دهد که او را نیمه شب تشنه و بیدار نگاه می‌دارد. دریغ از چیزی که بیش از یک شروع طوفانی برای یاد گیری و تحلیل و مفهوم سازی باشد. 

شاید بگویید مشکل از استاتوسهای فیس بوکی نیست. ولی به نظر ایجاد چنین فضای مطالعاتی برای نخبه‌ها و روشنفکرهای موجود، یک تغییر غیر واقعی به سمت کمتر خواندن و بیشتر در معرض فوبیای اطلاعاتی قرار گرفتن است. در نظر بگیرید یکی از مهمترین کاربردهای یک شبکه اجتماعی، social bookmarking یا به اشتراک گذاری لینک و مطالب مفید بر اساس سلیقه‌های افراد است که متولی اصلی آن سایتهایی مانند dig و delicious هستند که در آنجا کاربر بخشی از متن دلخواه خود را از یک سایت انتخاب می‌کند وبا ابزارهای متنوعی برای دوستانش به اشتراک می‌گذارد. کاربران در این نوع سایتهای از آرشیو مطالب و همچنین دسته بندی آنها برای مراجعات آینده استفاده می کنند.اما حیف که فیس بوک خوانی، سرابی بیش نیست. 

این کاربرد- social bookmarking-  به نظر خیلی فراگیر‌تر و حرفه‌ای تر باید اتفاق می‌افتاد که متاسفانه بعد از دوره‌ای که اوج وبلاگستان بود، چنین اتفاقی در فضای روشنفکرها و کاربران نخبه‌گرای اینترنتی در ایران اتفاق نیفتاد. 

فیس بوک ایرانی چیست؟

نوشته حاضر در بحث با دوست عزیزم امید مجابی حاصل شده است: 
به نظر یکی از نهادهای اجتماعی در ایران که به شکل مجازی دارد کارکردی حقیقی از خود نشان می‌دهد را فیس بوک نامیده ایم.   
اما تند نرویم. فیس بوک واقعا چیست؟ 
یکی از مهترین کارکردهای جهانی فیس بوک همانا ابزاری عمومی برای پیگیری حال و روز دوستان و آشناهاست. البته این شبکه اجتماعی علاوه بر این به طور عجولانه‌ای در کار ایجاد کارکرد سطح بالاتری به نام اطلاع رسانی خبری نیز وارد شده‌اند. نمونه ملاکی که این بزرگترین کشور مجازی با جمعیتی حدود 900 میلیون نفر را به نقد می‌کشد، نبودن رفتار مشتری مداری در ارائه خدمات جدید مانند تایم لاین و همچنین سیاستهای Governmental در جهت اعمال تفکر – دنیا دیگر جایی خصوصی نیست- می‌باشد. این شبکه‌ی اجتماعی به طریق به نظر اشتباه، مجری سیاستهای فضای مجازی غیر سالمی از این جهت است و به نظر می‌رسد به زودی با دنبال کردن روال کنونی، نخبه‌های جوامع مختلف را از خود به راند. فیس بوک به تمامی محیطی برای بازرگانی و فروش اطلاعات افراد است که متاسفانه مقادیر زیادی از بار پدیده‌هایی مثل وبلاگ  و سایت را نتوانسته‌است پوشش بدهد. به عنوان نمونه دارای آرشیو و دسته بندی مطالب در زمینه‌های مختلف نیست و اصلا بجز استاتوس نویسی و گذر جریان رودخانه‌ای مجازی بیشتر به جایی برای در آب انداختن و فراموش کردن تبدیل شده است. 

روزنامه خورشید و حکایت 12 مرد عصبانی

1- یه زمانی به ریاضی دانها می گفتند که همش دارن نشون می دن چی با خودش مساویه 
شاعرهای سابق انگار فقط تناقضها رو تعقیب میکنند و قشنگ میبینند. 
تصور میکنم می خواستم لباس بپوشم با تفکرات شاعرانه. چه پر تناقض و با کنتراست بالا در میومد.

2-من اگر دختر بودم جسیتم رو عوض نمی کردم، عقلانیتم رو تغییر می دادم. نه اینکه بد می بود، با منطقهای این دنیا سازگار نبود. با کل دنیا که نمیشه جنگید.

3- روزنامه وزینی از سوی قاضی مرتضوی عزیز تر از جان تاسیس شده تا در سراشیبی پایان دولت کمک کار و غمکار دولت باشه. ایشان به علاوه توانسته اند با در اختیار گرفتن برج ساختمان سرمایه گذاری بورس تامین اجتماعی صاحبت یک روزنامه به اندازه کافی بزرگ با اتاقهای فراوان بشوند. طوری که روزنامه همشهری حتما به حسادت بیفتد. اصلا طوری پیش آمده است که حتی سردبیر آتشینی هم در اختیارشان هست که می تواند هر جنبنده ای را با همان مقاله ی پر از غلط و غلوط سردبیری روی آتشش کباب کوفته درست کند و بعد او را از همان بالا قل بدهد پایین تا تمام سرازیری میدان آرژانتین به پایین را بیاید پایین. 

یک روزنامه ای که مجمع الیادداشت به صورت کپی از اینترنت و نوشته های بی نام هست. البته به زودی تلفنهای روزنامه محترم را وصل نموده و در جهت مصاحبه با دوستان فرهنگی ورزشی و خواننده های برج میلاد اقدام خواهند نمود. امیدوارم به همین سرعت بشود به تکنولوژی پرینتر دست یافت. چرا که این جانب در مراجعه به دفتر روزنامه وزینشان، وسط دعوای مدیر مالی با یکی از -بچه های روزنامه - درباره آفتابه ی دسته قرمز یا مشکی رسیدم و به سلامتی ایشان برای حتی صفحه بندی هم که شده از بنده خواستند تا به جای تحویل فایل، پرینت را برای لمس بهتر و کمتر مکروه دسته آفتابه، خدمتشان تقدیم نمایم. باشد که بقیه ی بخشها و مدیران از این مکتب درسهای 24 ساعته و 7 روز هفته ای بگیرند. 

استند آپ کمدی- حمید ماهی صفت-Jerry Seinfeld

جری سینفیلد  کمدین آمریکایی است که مجموعه ای به همین نام و قبل از سریال تلویزیونی فرندز دارد.  

ادامه مطلب ...

سیاستهای معکوس در تبلیغات تجاری صدا وسیما- پتینه کاری روحی

پزشکان گرامی انواع و اقسام برنامه های را برای تحریم محصولات دست ساز تلویزیونهای 24 ساعته  و فارسی وان و جم کلاسیک و غیره راه انداخته اند که پوست و مو و دیگر اندامهای داخلی مردم شریف را از خطرات احتمالی و قیمتهای عجیب و غریب چنین داروهایی بر حذر دارند. 


به نوعی همین کانال، طرف دیگر اعتماد پروری برای مشتری داخلی این پزشکان عزیز را تقویت می کند. که اصلا از قدیم هم زدن به نعل همسایه در کسب و کار فراوان توصیه شده است و امیدواریم کسی گوش شیطان کرد جای دیگری به همچین میخی نکوبد. 

اما مشکل پزشکان - با گروه خونی و نژادی متفاوت بادیگر اقشار و لایه ها و رسوبات جامعه- تا اینجا به نوعی حل شده است. مثلا هر کسی می تواند با تلویزیون ایران کار کند ویا با کمی وطن فروشی بیشتر برود سراغ تلویزیونهای 24ساعته و با آن دکتر بداخلاقی که علاقه ی اصلی اش اصطبل داری و اینهاست، همکار بشود و توی قوطی های بدون برچسب و استاندارد شده در هواپیما، محصول بفرستد ایران. 

ولی این سناریو برای فاطی قصه ی ما که سالهاست با ترزیق پیامهای بازرگانی به لایه های مختلف روح مردم بیچاره که دیده و ندیده، قبض مربوطه را هم پرداخت می کنند، تنبان خوبی نمی شود. 

یعنی به نظر مدیر کل بازرگانی صدا و سیما که سالهاست دیگر -سیما چوب- ش نم کشیده و با این کرباس هیچ مرده ای را چال نمی کند، باید با خروج از روح و روان و اعصاب ملت شریف و قهرمان، یک joint venture اساسی بزند با این دکترهای ماهواره ای و همه با هم میهن خویش را آباد کنند. یعنی بروند سراغ محصولات نیرو بخش و توان افزای قابل عرضه از طریق تلویزیون، تا کسی به این قصد ماهواره  نبیند، بازرگانی با دو دست - که صدا هم دارد- انجام شود- دست روشن داخلی و دست تاریک خارجی - محصولات میهنی بیشتری در این زمینه تولید شود، اشتغال زایی هم که قدیمی شده است، ولی هر چه باشد، خراشیدن و ..ییدن اعصاب مردم خیلی جانفزا تر از چند تا لک و پیس و جوش بر روی پوستی است که همین طوری دارد توسط ریز ذره ها و دیگر موارد معلق در هوا و فضای تهران، بر آدمی ایجاد می شود.