360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره
360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره

وای وای مهدی معمولی

دور میدان هفت حوض هستم ماراتن تا خانه رفتن از بین جمعیت مشتاق و علاقه‌مند به تعطیلات طولانی عید شروع می‌شود. جلوی شهر کتاب میز گذاشته‌اند. هنوز برای سمنو زود است ولی لیستهای 30 به اضافه‌ی 16 را دارند پخش می‌کنند. هر کدامشان هم مردم و واکنشهایشان را نگاه می‌کنند.  انتخابات یکی از بزرگترین تفریحات تمام مردم ایران است مثل بازار رفتن است. 
ادامه مطلب ...

غلظت به وقت روشنایی روز

اینقدر زیادیم که همه‌ی چیزهای غلیظ دیده می‌شوند. اگر توی ایران مخصوصا تهران که انگار بقیه‌اش ایران نیست، ادکلن غلیظ نزنید کسی توجهش جلب نمی‌شود. یا مثلا اگر متنی تند و سانتی‌مانتال ننویسید طرف می‌خواند و به تلف شدن وقتش بیشتر فکر می‌کند. اگر توی یک اعتراض ساده‌ی درون شرکتی، یکهو از واژگان سیاسی کمپین استفاده نکنید به اجاق کور بودن شما بیشتر ظنین می‌شوند.  

ادامه مطلب ...

یلدای بدون برف به چه ماند؟

ما از اول توقعی نداشتیم قبل از یلدا کلی آجیل و پاستیل و پرتقال داشتیم توی شرکت بعد از یلدا هم برگشتیم پشت همو میز بدون آجیل و پاستیل و پرتقال. آلودگی هوا به درجه‌ی اشباع رسیده یعنی طوری شده که وقتی سیگار می‌کشی درست پایین نمیره. وقتی مدیرهای دهه‌ی شصتی تلویزیون رو می‌بینی درجه‌ی آلودگیت زیاد میشه. تازه ایشون می‌فرمان که ما خیلی جلوی تیغ و دشنه‌ها رو گرفتیم ولی هنوز دهنشون بوی همون قدیمی‌ها رو می‌ده. بالاخره معلوم نیست مهران مدیری دکون باز کرده یا همه  به غیر از مهران مدیری اینطوری هستند. 

ادامه مطلب ...

نرم افزارهای سرگرم کننده بیرون از اینستاگرام

ما توی ایران هزاران سازمان داریم که چیز عجیبی نیست چون به هر حال پول یامفت باید برود توی بغل کسی. اما اینکه من تا به حال فکر می‌کردم – اسرا- یک ارتباطهایی با جاهای دیگری دارد ولی حالا دریافتم اسرا – سازمان رده‌بندی نرم افزارهای سرگرم کننده است کمی مو بر تنم سیخ شد. چطوری می‌شود نرم افزارهای سرگرم کننده لزوما بازی نباشند؟ مثلا اگر شما روزگاری با نرم افزاری مثل اتوکد توانستید سرگرم بشوید باید فوری به اسرا اطلاع رسانی کنید؟ 
ادامه مطلب ...

مفت آباد میدان فوزیه میدان خراسان

مصاحبه‌ی حمید لولایی را توی برنامه‌ی گلخانه دیدم. چقدر پوچ گرایی بزرگی  را توی سکناتش می‌شد یافت. تلخ و همانطور اهل مفت آباد. آدمی که از اول هم تحویل گرفته نشد و حالا هم به همان بداخلاقی تحویل گرفته نشدن بازگشته است. مثل کیمیایی که احساس تنهایی شدیدی می‌کند از اینکه هنر را بخشی از زندگی می‌داند  

ادامه مطلب ...