ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
همیشه کار کردن برایم همینطوری عذاب آور بوده است خود کار اصلا سخت نیست بالاخره با کمی ور رفتن مشکلاتش حل میشود ولی امان از روزی که بخواهی آدمها را به مسیر کاری خودت بیاوری و باهاشان تیم ببندی. ادامه مطلب ...
تنبلی اجتماعی در یک تعریف ساده، تنبلی آدمها در انجام کارهای خود در قالب جمعی است. یک تیم توانمند را در نظر بگیرید که تک تک افراد آن تواناییهای زیادی در رابطه با ماموریتی که قرار است انجام بشود، دارند. این افراد ممکن است با همهی این توانمندیها و تواناییها، در اولین فرصت شروع به زیر در رویی از کار، فرافکنی مسئولیتها و به طور کلی ایجاد اختلال در امور بنمایند. به عبارت بهتر و عامیانهتر، افراد دچار تنبلی اجتماعی با این عبارت به تمام مخاصمهها و دلایل پایان میدهند:
چرا فلانی انجام نمیدهد و من انجام بدهم. ادامه مطلب ...
هدف از مصاحبهی حاضر ایجاد انگیزههای تحصیلی و کاری برای افراد در زمینههایی است که MBA خوانده ها عموما درآن درگیر هستند، میباشد. مخاطبان کتاب دسته افراد زیر را تشکیل می دهند:
الف- علاقهمندان به شرکت در دورههای MBA
ب- دانشجویان در حال تحصیل در این رشته
ج- فارغالتحصیلان این رشته که ممکن است قصد ادامه تحصیل در ایران و یا خارج از کشور را داشته باشند.
1- در ابتدا خود را معرفی بفرمایید. تحصیلات و گرایش خود را به همراه شغل کنونی خود بفرمایید.
ادامه مطلب ...یاس و ناامیدی بیشتر از 240 برابر نسبت به خوشی دوام دارد. پس به شدت ازش فرار کنید. همیشه به خاطر داشته باشید بعد از پدر سوختگی بدترین نوع سوختگی اشتباه گرفتن آب سرد و گرم توی هر نوع توالتی است.
سخت کار کنید تا مردم به شما احترام بگذارند. احترام یکی از مهمترین قدمهای رسیدن به خواستههایتان است. که البته معلوم است توی جامعه ی ما هنوز به صورت قطعی به ارزش تبدیل نشده است. اصولا احترام به دلیلی زنانگی و قدمتش هنوز مورد اقبال عمومی نیست پس راحت به مسیر دو دره بازی خود ادامه بدهید.
ادامه مطلب ...وقتی تراژدی شروع مدیریت و علم مدیریت و تاسیس رشتهی مدیریت و موج مهم و جدید MBA توی ایران مصادف شد با مشاوران مدیریت نسل اول. همانهایی که حسابی ذوق و شوق داشتند و توی تمام زمینههای جدید مدیریت انگشت میکردند ما هم رفتیم توی چند تا از تیمهای تازه تاسیس مدیریتی توی کشور تا از غافله عقب نباشیم. ارشمیدسهای کوچولویی بودیم که در کسوت مشاور مدیر میرفتیم سراغ مدیر و با بدن برهنه فریاد میزدیم اورکا اورکا. الان فهمیدم مثلا سازمانی که داریم مطالعه میکنیم یا موضوعی که حسابی گیرکرده است کجایش ایراد دارد و به قولی راه برون رفت ازش چیست. یک جور فیلسوف قارهی مدیریت در ایران به حساب میآمدیم و در انزوایی که برای خودمان اختراع کرده بودیم از نردبان مفاهیم جدید بالا میرفتیم. الان اما اوضاع عوض شده است. مشاوران مدیران موی دماغهایی محسوب میشوند
ادامه مطلب ...