به نظر داوری آکادمی
گوگوش و اصلا آکادمی
گوگوش و خود خانم گوگوش نماینده طبقه ی اکثریت ما ایرانیها هستند.
زن بدون همراه است. می رود. از استرس داشتنش سوال می شود و حتی از اینکه توی اولین کتابی که باز کرده جمله ای از فروغ است درباره پرواز، شاید اگر سازش تار بود رویش نوشته بود، در زندگی زخمهایی هست که ...
خلاصه به اندازه کافی فرصت برای آن زن تنها هست.
به اندازه کافی دختر برای داور یا داورها هست.
به اندازه کافی قرار است گوگوش روی خط تولید بشود.
آقای خلعتبری همه را قبول بفرما. ایرانیها حسابی خسته اند و تیمارشان همین است و لاغیر!
آقای خلعتبری اصلا فکر بودجه را نکن، صدا و سیمای ما هست و دلش برای تک تک ایرانیهای دل زخمی برنامه ی _ فاز دوم هدفمندی سیزده به در _ را در نظر دارد.
آقای خلعتبری عزیز حتی بزرگتر از این حرفها به نظرم شما باید در قبال آخرین سنگرهای زبان فارسی هم به اندازه کافی دقت و همت به خرج بدهید و کمتر درباره اهل پارتی بودن دخترهای صادراتی ایرانی که از اولین جای دوبی تهیه می شوند، جلوی دوربین کنجکاوی کنید.
چقد کنایه آمیز! تقریبا هیچی از منظورت نفهمیدم!
ایشون (اشارهام به گوگوش هست) بیشتر از سه دهه است که نماد سانتیمانتالیسم اجتماعی ایرانی هستند، در هر سطحی و مؤلفهای ردی هست ازشون اما عمق با هزار ارفاق و به زور چند میلیمتر ـ اصن یه وضعی