ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
دیده اید یک مدت طولانی یک اکبر آقایی به فرض توی انتخابات شورای شهر ورامین به فرض تلاش می کند. در و همسایه داری می کند، حتی خواهر و مادر بعضی ها را نوازش می کند و کلا یک جور حب و بغضی بین جالیزها پراکنده می کند؟ یک جور گربه سگ، دموکرات دیکتاتور؟
یک جور مردمدار و سردمدار؟ هر وقت شب هر کسی می تواند برود در خانه اش و مشکل آسفالت کوچه بن بستشان یا اجاره نامه تقلبی برای مدرسه پسرشان را بگوید؟
او هم به کمک علی بابا و چهل دزد بغداد که دمی در این مملکت افسانه پرور استراحت نمی کنند، مشکلات را حل کند؟
تازه ماجرا از وقتی شروع می شود که اکبر آقا واقعا عضو شورای شهر شده و دیگر رویه های سابق را ندارد. از یک زمانی به جای ریش سفیدی ویرش می گیرد که سبیل گردی کند و تنبان گرد و خاکی ها و کولیهای تازه مهاجر را بکشد سرشان. یک جور دوستانه ای بهشان حالی کند که با عاطفه و خیر خواهانه دارد این طوری حواله شان می دهد و اصلا با کسی بد نیست و خیر همه را می خواهد.
اینطوری که نگاه می کنم، اکبر آقا مثل قسمت زیادی از دوستان اهل فرهنگ و ادب و هنر و غیره ی ما، شیعه پرورهای ضعیفتری هستند. یعنی مثالی زدم که خودم در پر رنگ بودن این مقایسه ماندم ولی به حق این مخاطب پروری و در حالت ضعیفترش نوچه پروری، مثل حرف دهان کسی گذاشتن دماغمان را باد کرده است.
مثل اینکه چهارتا نجات غریق به جای نجات افراد به فکر انتخاب نجات غریق بهتر باشند.
خواهشمند است برای استقلال رای هم که شده این پلورالیسم - ما خیلی مستقلیم و متاثر فکری کسی بودن - را تا یک دوره ی کوتاه همراه خود ببرید و اینقدر قربانت بروم های اینطوری را به چیزی به اسم ادبیات و هنر متصل نکنید. اینطور اتصالات خام به نظر اتصال کوتاه است و عواقبش روشن!
با تشکر