زنهایی که قبلترها بی پناه و مظلوم بودند و الان عصبانی و بی پناه و مظلوم هستند. وکیل مدافع قهرمان که قرار است بخش بزرگی از بیانیههای فیلم را بگوید. دنیای زنانه را ترسیم میکند، آدامس نعنایی، پاستیل و غیره... شاید هم کلیدی برای بخشهای بعدی فیلم بدهد.
روایت کلاسیکی که فیلمساز یعنی خانم پوران درخشنده ماموریت دارد تا وقتی مساله ی اجتماعی اش حل نشده است دست از آن بر ندارد. زن، نابهنجاریهای رفتاری در مورد راننده سرویس و رابطه نامشروع. زن به هویت زن بودنش اهل راه حل فیلمساز است. در سکوت انتقام می گیرد.
اما فیلم یک تلخی بی پایان و صدای بلند کارگردان برای گرفتن انتقام است. انتقامی که تنها راه حل دنیای بی ملاحظه نسبت به زنان است.
به نظر هنوز خیلی از بیانیه های اجتماعی اهل این هستن که خلق و خوی بی طرفانه ی هنر را کنار بگذارند.
قاعدتا جای این نوع فیلمهای تلخ و فرساینده، دنیای سینمای مستند و گزارشاتی است که سازنده لابد به آن دسترسی ندارد.
حیف از اینکه چنین فیلمهایی مخاطبش انگار چیزی به نام مسئولین است و اصولا جز بیان تلخی، هنری در بیان معنی و تحول آدمها یا جامعه اطراف در آن دیده نمی شود. نوعی از فیلم که جزو جعبه ابزار تطهیر اجتماعی باید شوکران آن جلوی چشم مخاطبان فیلمساز باشد؟
این روزها انگار تمام فیلم ها و فیلمسازها عصبانی باشند ولی به روش خودشان فریاد بزنند!
به نظرم که فیلم خوبی بوده!