بحث این روزها شادی و غمگین بودن مردم ایران است.
فیلم آرامش در حضور دیگران به نظر خیلی غمگین میرسد ولی واقعا رد پای قلم جادویی غلامحسین
ساعدی برای تکرار تاریخی روزمرگی ما در همه جای فیلم وجود دارد. یک جراح ادبیات که بلد است تا کجا را بشکافد و بگذارد زخم آدم هوا بخود و بعد بدوزد و بیاورد سر جای اولش. این طور قصههاست که نویسنده، زیرکانه، همه را به خیال اینکه قصهی خودشان را دارد میگوید میکشاند پای کار. کار که میگویم در حقیقت فیلم آرامش در حضور دیگران ناصر تقوایی است. فضا بر خلاف دههی شصت در ایران، آنقدر مربوط به همان سال 50-51 شمسی است که اصلا به نظر لوس و سانتی مانتال نمیرسد.
فیلم آرامش در حضور دیگران داستان یک سرهنگ بازنشسته و زن مرده است که مدتی شهرستان زندگی کرده، زن گرفته و چارهاش نشده است تا اینکه در این برش خاص که تماشاچی دارد مشاهده میکند، با دخترها و سبک و سیاقشان و سناریوهای مختلف زندگی آدمهای دیگر آشنا میشویم. در برشی دیگر غلامحسین ساعدی توانسته است با چرخش درست روایت، خانهی امراض آدمهای مشابه جناب سرهنگ فیلم را بهتر و پرتعداد تر ببینیم. یکی از دخترهای جناب سرهنگ، زنش، یکی از مهمانها که اتفاقا مانند خود غلامحسین ساعدی، پزشکی سرگشته است که دربارهی معنی زندگی، بدون لفاظی و شلوغ بازیهای روشنفکری تامل میکند. یکی از برجستگیهای فیلم آرامش در حضور دیگران همانا آزادی غبطه بر انگیز فیلم در پردازش درخشان قصه است. آرامشی که این روزها به دلیل تعدد حضور دیگران در سینما و ادبیات ایران، به خطر جدی افتاده است. آرامش در حضور دیگران، مثل خیلی از فیلمهای ایرانی دیگر، با صدای سرد و عمیق دوبلور مربوطه شکل گرفته است. شبی وسط مهمانی این دنیا لازم داریم تا سرمای شنا کردن در آب تیره ی کنار اسکله را نیز تجربه کنیم.
اما آرامش در حضور دیگران، به درستی میتواند نشان دهد که تناقض بزرگ آرامش و حضور دیگران تناقضی این دنیایی است و آن که از این قاعده تخطی نماید، سر از خلوت گاههای روانی در خواهد آورد. آرامش در حضور دیگران به تجربهی شخصی نگارنده، به جهت ویژگیهای بومی آن، تاثیرات عمیقی بر نگاهتان نسبت به خلوت یا حضور دیگران خواهد گذاشت. امتحان نمایید.
پ.ن: باز هم عده ای هستند که ناصر تقوایی را کمونیست و فیلان می دانند. طرف حرف که می زد هی می گفت نصف رفقام هنرمند هستند و چنین و چنان و روزی کمتر از ده تا آقای محترم بهش تلفن نمی زدند. روزی هم چند تا از متنهای عاشقانه ی وایبری به زور هم شده می خواند، بعد یک روز خیلی جدی برگشت گفت: آقای محترم چرا این فیلم آرامش در حضور دیگران رو بهم دادی؟ منظورت چی بود؟
و او خیلی عصبانی بود که دارم تورش می زنم چون این فیلم صحنه دار است. لابد دار قالی وجود ایشان را که بر پا می کرده اند از فیلم تایتانیک مدد گرفتند که صحنه دار بودنش قابل تامل و تحمل بوده است و الا همه ی هنرمندان منحرف و مزخرف تشریف دارند.