ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
گراهام گرین با اینکه یک بریتانیایی اصیل بود بعد از سالهای زندگی اش سر انجام در سوییس آرام ترین کشور دنیا مرد. زندگی پر فراز و نشیب اصلی پذیرفته شده برای نویسنده شدن است او نیز از این قاعده به دور نبود. دو تا از معروف ترین کارهایش وزارت ترس و آمریکایی آرام است. تلخی سالیانی که نویسنده یعنی مستر گرین را نیز از آن مبرا نمی کند، به قلم او نیز سرایت کرد. بخشهایی از کتاب آمریکایی آرام را که برای خودم جذاب بوده است بدون هیچ اضافه ای آورده ام. اگر فرصت کردید این کتاب حکمت آموز را مرور نمایید:
مرگ خودپسندی و غرور را زائل میکند حتی غرور مردی که به او خیانت شده و دردش باید پنهان بماند.
وقتی آدم در جایی زیاد میماند، دیگر در موردش زیاد نمیخواند.
بالاخانه ای که انسان در کودکی می کوشد به آن نزدیک نشود.
با توجه ب وضع بشر بگذار جنگ کنند عاشق شوند و بکشند اصلا به من مربوط نیست.
مثل آدمی که میداند دوستش را از دست نخواهد داد چون به عطری که زیر بغلش میزند اطمینان دارد.
بهم زل زد مثل برادری که از روز ازل سر از کار برادر بزرگترش درنیاورده ا ست.
معصومیت به طور غیر ارادی آدم را دعوت به مراقبت میکند در صورتی که عاقلانه تر آن است که آدم در مقابل آدمهای معصوم بیشتر از خودش مراقبت کند.
تنها کاری که میشد کرد این بود که از سختی آینده کاست و هنگامی که آینده رسید ملایمتر آنرا خبر داد. ارزش افیون در همین بود.