شاید من برای پشت پا زدن به آدمها خلق شده باشم. البته یک واتیکان درونی دارم که شدیدا آدمها را به خودم جذب میکنم. ازم سیر نمیشوند. مثل سوسیس و کالباس هم مضر هستم و هم خوردنی. هم آدم میتواند تو مخی و توی اعصاب دیگران باشد و همینکه بیدار شود و منتظر باشند با چشمهای پف کرده، زیر پیراهن و پیجامه چه میگوید: هیچ وقت دقت کردین که فلان؟ البته هر روز که میگذرد متمدنتر میشوم. تمدن مثل گرد کردن یک سنگ تیز تازه جدا شده از یک صخره است. سنگها اینقدر توی مسیر رودخانه توی سر و کلهی هم میزنند تا جایی که گرد وقلنبه و چهل ساله به نظر بیایند. اینطوری برای تمام مشاهدهگران، نایس به نظر خواهند رسید. اگر گالیلئو گالیله میدانست که بخش قابل قبولی از دوستان دوران دبیرستانتان را یکهو و یکجا میتوانید پیدا کنید، از این موضوع میتوانست راحتتر کروی بودن زمین را نشان کلیسا بدهد.