خلاصه کتاب قدرت سکوت | اثر سوزان کین
برای شروع، اجازه بدهید ابتدا به بررسی عمیقتری از هر کدام از بخشهای اصلی کتاب بپردازیم و جزئیات بیشتری را از متن خود...
اثر پنهان فشار خون بر روی بچه ها
درسته من پزشک نیستم ولی به بچه ها خیلی علاقه مندم. بچه هایی که به دست بزرگترها به کلی فراموش شده اند. این روزها مورد...
چرا کتابهای روانشناسی نخوانیم ؟
کتابهای روان شناسی یعنی بخش بزرگی از چیزی که ما به عنوان -کتاب- توی بازار، توی بساط دست فروشها و هر جایی پیدا میکنیم....
روانشناسی مقابله ای چیست ؟
روانشناسی مقابله ای از سالهای 1970 در آمریکا و بقیه ی جاهای دنیا به وجود آمد. اصول و مفاهیم کلیدی روانشناسی مقابله ای...
نظر ژان ژاک روسو درباره تنبیه کودک
ژان ژاک روسو جزو اولین افرادی بود که به اثرات سوء تنبیه در کودکان پی برد. 1. تنبیه جسورانه و سخت میتواند اثرات منفی بر...
آزاده نامداری خانومی که تو باشی
گاهی وقتها جرات نوشتن ندارم. وقتی توی شبکههای اجتماعی میگردم، زرد میشوم. زرد میشویم. زردک برای سوی چشمهای ما خوب...
مزخرفات و تفریحات - خشت آدمی چیست؟
آدمیزاد دایره المعارف مزخرفات و تفریحات است. همهاش از آب و سرگرمی تشکیل شده است. آیندهای که خودش را با آن سرگرم...
چرا دکتر انوشه را تعیقب نمیکنم.
چند تا چیز است که باید با شما خوبان در میان بگذارم. 1- دکتر انوشه و آدمهای مثل ایشان، خیلی خشک و سرد هستند. زندگی بدون...
تنوع فرهنگی یا توهم فرهنگی ؟
گاهی وقتها مجریهای تلویزیونی حسب اینکه حقوق خودشان را به موقع دریافت کنند و مثل آقای حیاتی مجبور نشوند به خاطر چندر غاز...
پدر گل باز حرفهای است یعنی طوری طرحهای خلاقانه برای همان باغچهاش صادر میکند که به اندازهی یک باغ پر و پیمان عواید دارد. اولین کاری که کرد این بود که شروع کرد به در آوردن موزاییکهای کف حیاط. بدون قلم، با چکش و یک پیچ گوشتی که قبلترها درخیارشورهای حلبی را باهاش باز میکرد، افتاد به جان حیاط. این کار یکی دو روز طول کشید. موزاییکهایی که جا به جا از حیاط درآورد طرح شطرنجی زیبایی را برای ما به ارمغان آورد. گل تاج خروسی که از خاک زیر موزاییک درآمد، پر پشت ترین گل تاج خروس خانه شد و بهترین عکس اول مهری که کنار این گل گرفتم بهترین عکس شروع سال تحصیلی. اول از همه این بود که عکسها با دوربین مامیای ژاپنی که کاملا اتوماتیک بود گرفته شدند. حتی هر کسی توی فامیل نزدیک قرار بود عکس بگیرد، اول گل و گیاهش را پیدا میکرد بعد مادر را خبر میکرد تا برود ازش عکس بگیرد. پدر که کارمند دولت بود و کلی ساعت مشکی ژاپنی خریده بود تا یکی یدکی دیگری باشد و هیچ وقت دیر نرسد. پدر هیچ وقت به ادارهاش دیر نرسید.
اما آن روز توی مدرسه هادی را دیدم. هادی سرابی چاخان بود. عینک جدید گرفته بود. به بچه ها گفت: این عینکم دودی است. ازش پرسیدم: دودی یعنی چی؟ خودش انگار اولین بار است این سوال را شنیده است. گفت: دودی یعنی اینکه وقتی بشکنه دود میکنه. /بقیه در کامنت #مدرسه#انیمیشن#خاطره
nhs
زنگ خورد. برای خانه رفتن خیلی خسته بودیم. کیفهایمان را تکان تکان میدادیم و پرت میکردیم چند قدم جلوتر. بعد میرفتیم میگرفتیم. همین ماجرا هزار بار تکرار میشد تا برسیم خانه.
خیلی خوب یادم هست : پدر هادی، آقای سرابی را توی کوچه میبینم. دارد بهم نزدیک میشود. باید خودم را گم و گور کنم. یک معلم بازنشستهی بد اخلاق است. فرصت نمیشود. پیر مرد تند و تیز با یک نایلون مشکی میرسد. لبخند میزند: بابا خونه است؟
نفسم را حبس میکنم وزیر لب جواب میدهم: نه بیرون رفته. - خوب اینو بده بهش.
نایلون مشکی را میگیرم. بهم چشمک میزند. دارم لمسش میکنم که میگوید: نه دیگه. فشارش نده. گل خراب میشه. میروم توی حیاط. یک تکه خاک نرم و مرطوب است به همراه پیازی که جوانه زده است. از گل خبری نیست. پدر نیم ساعت دیگر میرسد. این نیم ساعت اینقدر ورجه وورجه میکنم که اصلا به چشم نمیآید. میگویم: اینو آقای سرابی داد. میگه گله ولی فکر کنم چاخان کرده. پیازه. پدر اخمهایش میرود توی هم: این چه طرز صحبته؟ آقای سرابی معلم مرد محترمیه. برای چی باید دروغ بگه؟
پدر آستینهایش را بالا میزند: دستش درد نکنه. این پیازه. بعد میرود پیج گوشتی مستعمل را میگیرد توی دستش و تکان میدهد. میگوید: ببین من اون موزاییک 2تا مونده به آخر از اون سمت دیوار هم یکی مونده به آخر رو دربیارم به نظرت زیرش سیم برق رد شده؟ من هم مثل کارشناسهای حرفهای میروم نزدیک تا همینطوری توی هوا یک نظری بدهم.
عکس کار خانم شیرین سوهانی انیماتور خوب ایرانی است.