میخواستم از هزار تومنی و دوهزار تومنی تشکر کنم، چون باهاش میشد نان خرید ولی حالا مثل اینکه اوضاع عوض شده است. ما توی صف نانوایی داشتیم از کلافگی میمردیم که طرف آمد. یک نگاه به ما کرد. یک نگاه به ردیف نانهای کنجد زده کرد و بعد گفت: من یه دونه کنجد زده میخوام. بعد دوباره به ما نگاه کرد و دلش رضا نداد برای همین ادامه داد. یه طرفش سبوس دار باشه. بعدش هم کمی گذشت و با نانی که یک طرفش کنجد زده و طرف دیگرش سبوس دار و همچنین سبزی دار شده بود داشت میرفت سر وقت ماشینش. چقدر دنیا حقیر است و چرا نانها اینقدر دو رو هستند؟
نان باید بیشتر از دو رو داشته باشد تا تمام منویات نوع بشر را در خود جای دهد. یعنی شما توی یک وجه سبزی، توی وجهی کرم کارامل و در وجوه داخلی انواع پنیرهای مختلف را جای بدهید. نان حتی باید بتواند تمام خاطرههای سخت کودکی را هم مثل بخشهای سوختهاش طوری آماده نگه دارد تا اینکه با یک تلگنر بزنیم و دور بریزیمشان.