من فرزند اول خانواده هستم. فرزند اول یعنی هراس. مثل کلبهای که بالای بلندی درست شده ولی تماما توسط دشمن محاصره شده است. دشمنی از جنس ایران عزیز. صبح تا شب و شب تا صبح فرقی ندارد. هر آن ممکن است، همان لحظه که قهوهی جدید، از فلان جای ارامنه به دستت رسید و داری تست میکنی. با اسنایپرشان مغزت را هدف گرفته باشند. فرزند اول یعنی ما تصمیم گرفتیم از خودمان نسلی باقی بگذاریم ولی هنوز هم مطمئن نیستیم. لطفا زیر دکتر هلاکویی را خاموش کنید چون اینجا اصلا به او مربوط نیست. پدر که میشوی تازه معلوم میشود فرزند اول یعنی واسطهی بین پدر و مادرها با همهی دوریهایشان. پدرها تردید ندارند چون مطمئن هستند پدرهای بدی هستند ولی ما پسرها مطمئن هستیم پدرها همه جورشان خوبند. این ظریفترین نوع تعارف در میان نوع آدمیزاد است که اصلا از بیخ، بی تعارفترین حقیقت روزگار ماست. پدرها و مادرها واسطهی ما و جهان هستی هستند که به لطف تار مویشان میشود متصل و بر قرار بود.