ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
خوب تا آنجا که در قسمتهای اول و دوم گفتیم بماند.
رسیدیم به جایی که افراسیاب داشت ... واقعا اگر فردوسی خبر دار می شد جماعت کتابفروش این همه بابت شاهنامه در می آورند هر جور شده خودش را می رساند به امروز و شاید مافیای نفتی می شد و اصلا یک فصل کشف نفت در شاهنامه می نهاد:
بنا کردم از نفت شاخص بلند / که در هیچ بورسی نیابد گزند
و اما ادامه ماجرای طی طریق در نمایشگاه کتاب سال 91 و درسهای آموخته ی اینجانب:
به هرصورت انواع محتوای سرنوشت ساز به اشکال زیر در معرض علاقه مندان و بالعکس بود:
البته آنهایی هم که به روشهای تولید ترشی علاقه نداشتند می توانستند نادر شاه را بکنند توی انواع قوطی فلزی
و یا بروند ترشی سازی را از جای دیگری یاد بگیرند
ولی هر چه بود به پای بعضی ناشرهای پولدار و کاپیتال به نرخ روز خور نبود که بتوانسته باشند قیمت های عوام فریبانه روی کتاب بگذارند. (کتاب استاد زرویی را جدا از ماجرا بدانید)
اما تمام اینها در سایه ی مدیرتهای موفق فرهنگی علمی تاریخی سیاسی اجتماعی انتظامی است. این مدیران درست بلدند فیل را نیز قورت دهند، وزن ایده آل داشته باشند و همزمان مردی مریخی یا حتی زنی ونوسی باشند و شمابگید؟ - ذهنی معجزه گر را چیز کنند- داشته باشند.
اما باید دانست انتهای همه چیز مرگ است
و ما همه در این دنیا رهگذریم
و از یک هزارتوی خسته ی نمایشگاهی می گذریم
چه فرق می کند ایرانی باشیم و خلیج فارس داشته باشیم
و یا خلیج فارس نداشته باشیم(من هر چه تعمق کردم اینقدر نور زیاد بود که درست نفهمیدم از کی خلیج فارس داشتیم و یا نداشتیم )
و یا اصلا اهل اروپا باشیم
دقیقتر اینکه آلمانی باشیم(سلام اشمیت آقا)
یا کلا سخت کوش و تاجیکی باشیم
حتی افغانی با سوادو خوش تیپ به نظر بیاییم
حتی بتوانیم در نمایشگاه کتاب، دوچرخه سواری را تبلیغ کنیم
اصلا اهل کشور هفتاد و ملت و مردمانی سخت کوش از شبه قاره باشیم.
(تقویم هندی رویت شده در نمایشگاه )
به یاد داشته باشیم که هیچگاه مسایل کوچک را بزرگ نکنیم
و به زبانی صحبت نکنیم تا دیگران ما را درک نکنند
هرگز با قصه های زندگیمان بازی نکنیم
و اصولا راهی هموار را طی کنیم
که متنهی به دعوا و مرافعه نشود. به هر حال یکی از بزرگترین ارزشهای ما ایرانیها مردمداری، سردمداری، تیولداری و کلا داشتن است. پس قدر این علاقه و تمایل را بدانید.
اصولا اگر این مسایل را رعایت نکنید به صورت غیر مترقبه ای در دام بی تفاوتی نسبت به همه چیز می افتید
اصلا موضوع به همین جا ممکن است ختم نشود. دام بیگانگان یکی از این دامها و مهمترینش است
حتی ممکن است به وادیهایی بیفتید که نامتان را از دست بدهید و با هویت ملی خود بیگانه شوید و در یک کلام - بی وطن - شوید
اما در چنین موقعیتهایی نیز اصلا وحشت نکنید
از پا ننشینید و به رصد کردن ادامه دهید
به سلطنتهای تو خالی اهمیت ندهید
صحنه را هیچگاه خالی نگذارید و گاهی خودتان را در آن پر کنید
با امید بیشتر و با اشراف کامل به مسایل جستجو کنید
در موقعیتهای اشتباه قرار نگیرید
تا بیهوده رنگی نشوید
همه جا زین موفقیت را دودستی بچسبید و رها نکنید
به توصیه های بزرگان به دقت و با شور و شوق گوش فرادهید و همه جا شرکت کننده باشید
(عذاب وجدان عکاس از حضور بی موقع در سخنرانی و بیدار شدن حاضرین که به درستی جای خواب خوب جمعه خود را به ضرب و زور زن و بچه از دست داده بودند: نازی! بگیر بخواب)
با تمامی ملتهای دنیا دوست و برادر باشیم
همچنین بخوانید :