ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
یک حرف معروفی هست که با کمی اغراق دارد می گوید که هر گاه قصه ای را که خیلی هم دوست داشته اید ولی نمی توانید برای دیگران تعریف کنید، آن وقت به طور قطع یک شاهکار از زیر دستتان عبور کرده است. خوب همیشه هم عقل سلیم کمک می کند تا به درستی بفهمیم که هر اثر گنگ و در خود تنیده ای نمی تواند زیبا و شاهکار باشد. به طور سر دستی چند تا ملاک مشخص وجود دارد که یکی از مهمترین آنها این است:
به نظر خواندن یک کتاب خوب تجربه ی مشترک بین آدمهاست. بنابراین به طور مشخصی هرگاه در مجموعه آدمهایی که سلیقه شان را قبول دارید، می توانید مثل یک جور انتخاب مرجع دینی - و یا انتخاب نکردن آن- عمل کنید. تجربه ی زیبایی شناسی ادبی به نظر بسیار شبیه تجربه ی دینی است. آدمهای مختلف با زبانهای مختلف اینطور چیزها را به طور مشترک دریافت می کنند و با آن به هیجان می آیند و لذت می برند.
اما بعد از این مقدمه طولانی درباره کتاب دوبلینی ها :
این کتاب مجموعه داستانی است که موضوع واحد آن دلزدگی آدمها در برش زیبایی از دوبلین -ایرلند-است که جیمز جویس توانسته است تجربه ی ماندگاری از آن به دیگران منتقل نماید. گواه این موضوع جشنی است که هر ساله به بزرگداشت این نویسنده و این کتاب در دوبلین و توسط دوبلینی ها برگذار می شود.
جشنی که نا خودآگاه تصویب شده و بیرون ریخته و دستمالی شده ای را فقط محض اطلاع در بین دوبلینی ها پخش می کند: ببینید ما در آن روزگار چطور بودیم؟
به نظر تنها نبوغ این نویسنده برای ساختن چنین مجموعه ای کافی نیست. جسارت آقای جویس در پرداختن قصه ها به این شکل برای نویسنده های تازه کار حتما هراس انگیز و دور از دست خواهد بود.
فضاهایی که تازگی و بدیع بودنش نسبت به نویسنده های دیگر دنیا، در اثر ماندگار جویس فریبنده است. گاهی عمق اثر باعث می شود خواننده، خود تمام خاطرات مربوط به چنین تجربه هایی را در ذهن بارگذاری کند و حتی از خواندن باز بماند.
این موضوع نه فقط تجربه ی شخصی بنده است، که بعضی دوستان هم دقیقا چنین تجربه ی مشابهی را در خواندن این اثر داشته اند.
لازم است یاد آوری کنم برخی از داستانهای غریب این مجموعه توسط آقای گلشیری در کتابی مجزا منتشر شده اند.
نکته ی جالب متن داستانها این بود که گاهی بر خلاف تصور امروزی از داستان، جویس از جملات و عبارات به نسبت فنی در حوزه اندیشه را مستقیم در متن استفاده کرده است. مثلا:
دید که طبیعت اخلاقیاش نابود میشود.
یکی از آن آفت زده ها که تمدن بر پایهی آنها بنا شده است.
و یا در جایی تنهایی بی علاج روح به شکل صدای فردی شنیده می شود
جویسی که ما می شناسیم در جای دیگری دقیقا نظریه ی زیبایی شناسی توماس آکویناس - نوعی عرفان مسیحی - را در رمان چهره مرد هنرمند در جوانی، به کار برده است.
برای مطالعه در این زمینه لینک زیر را نگاه کنید:
بخشی از بخشهای جذاب و فراوان مجموعه دوبلینی ها :
خانم از او پرسید :چرا افکار خود را منتشر نمی کند؟ آقای دافی گفت: چرا منتشر کند؟ برای اینکه با جمله پردازهایی که قدرت شصت ثانیه فکر کردن ندارد مقابله کند؟ برای اینکه خود را مورد انتقاد طبقه متوسطی کند ذهنی قرار دهد که اداره اعتقادات اخلاقی خود را به اختیار پلیس گذاشته و هنرهای دستی و موسیقی را به صاحبان تماشاخانه سپرده است؟ واقعه ی جانگداز - دوبلینی ها