ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
1- مهم نیست چقدر اسم برندتان زشت و به درد نخور به نظر می رسد، همینکه به عنوان - شرکت نشان طلایی- مجری انحصاری تبلیغات توی مترو باشید تقریبا یک جور واسطه ی کلام بین تولید کننده ی خدمات و کالا با مردم هستید و همه چیزش خوب است. مثل واحد مالی که ختم الدیسیپلین واحدهای سازمانی است.
2- صاحب مغازه ای را گفتم آقا این طور که تخفیف نمی دی حتما 10 روز اول اجاره مغازه را گذاشتید کنار. فرمودند: ما را به اجاره حاجتی نیست. و من در دم بمردم که به چه روی درس خوانده ایم و خطای دوم اینکه به چه روی این همه کارمند مردم بوده ایم.
3- یک بار برای یکی از اساتید شریف رزومه فرستادیم به قصد شکار پروژه ای، تقریبا یک سالی است تنها چیزی که شکار نموده ایم: ایمیل جالب است که گر و گر از سوی ایشان به ما لطف می شود.