ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
فرهنگ سازمانی در یک حالت ایده آل آن می تواند در سازمانی جدید تجربه شود. یکی از جذابترین اتفاقها این است که در ابتدای کار یک سازمان جدید با چنین مجموعه ای وارد کار بشوید. از طرفی یک مشکل اساسی هم برای پیشبرد جریانات کاری خودتان دارید
هر سازمان جدید توی ایران اغلب از یک سری شبه جزیره تشکیل شده است که به نوعی بخشهای مختلف دیسیپلینها با هم قبلا همکار بوده اند یا مثلا مدیران میانی هر کدام تیمشان را آورده اند تا آنجا را سر و سامان بدهند. البته موضع تعاملات کاری وقتی به معنی کلمه حاد می شود که سازمان جدید از قهر و غلبه یک سازمان پولدارتر و با منابع مالی بهتر به یک سازمان ورشکسته یا به عبارت خصوصی تر یک شرکت ورشکسته، صاحب مجموعه جدید به شکل ادغام شرکت و یا ادغام سازمانی باشد. در این گونه موارد یتیمهای شرکت قبلی در زمین خودشان 3 صفر باخته به نظر می رسند. البته این فرهنگ عمومی ما آدمهاست که نیاز به کمی ویرایش دارد. همه تان بهتر می دانید که فرهنگ سازمانی نشت و نشرش ارتباط مستقیم با مدیریت سازمانی دارد. ولی در این سازمانهای نوپا و نوقدم، خیلی از مدیران سازمانی هم، سپر کاملی از احتیاط و ملاحظه در پیش می گیرند تا وقتی کمی تعاملات بر پایه ی اهداف جابیافتد و بعد تیم بندیهای رسمی و دقیق تر شکل خواهد گرفت.
به طور کلی هر نوع از شرکت یا سازمان جدید که باشید شاید این چیزها را تجربه کرده باشید:
روزهای اول انگار آدمهای حرفه ای کاملا از جزیره محل زندگی خودشان که می تواند یک شرکت بزرگ خصوصی و یا سالهای سال کار پارتیزانی چریکی با چند نفر به عنوان شرکت باشد. به هر صورت این آدمها به طور بدیهی تمام روزهای اول را پای تلفن هستند. چه ثابت و چه همراه. و دارند پروژه ها و کارهای قبلی خودشان را پیش می برند. اما بخش آی تی یا فناوری اطلاعاتیها مخصوصا آنهایی که کار شبکه و سخت افزار می کنند، تقریبا هر روز چنین چیزی دارند. خیلی حرفه ای مشغول جدا کردن بند ناف آدمهای جدید در سازمان جدید هستند. بعد آدمهای جدید را می بینید که دارند از دنیاهایی که آمده اند برای هم تعریف می کنند. بعد این یک جور ماه عسل است که باید به بهترین شیوه برگزار شود. چون فرهنگهای سازمانی مختلف را در جاهای مختلف این چنین سازمانهایی می بینید. آدمها با هدفهای مختلفی مانند شومنی، توی دل بالاسریها جاکردن و حتی اهداف مثبتی مانند حفظ برند شخصی، حفظ برند سابق سازمانی و پیش بردن اهداف سازمان نوپا، همه می آیند گوشه ی کار را می گیرند. سعی می کنند بجوشند و یا نجوشند. به هر حال توی این سالهایی که کار کرده ام خیلی از این مشاهده ها لذت برده ام که شاید باب دل مدیریتی ها نباشد ولی تعاملات انسانی اش خیلی زیباست. رفتن و فتح الفتوحات سازمانی در ایران، معمولا از نوع فتح مکه و بدون خونریزی اتفاق می افتد. ایرانیهای عزیز معمولا هنوز مثل اروپایی ها اینقدر در رفتار سازمانی خود حرفه ای نیستند که ازشان نشود عبور کرد. امیدوارم به روزهای خوب و خوش.