ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
توی این دنیای 360 درجه وقتی بایدها و نبایدها در ادبیات داستانی و عبارتهای اینطوری را میشنوم یاد مقابله با بلایای طبیعی میافتم. باید همه جا دوربینهای 360 درجه نصب کرد. بعد عکسهای 360 درجه تهیه کرد و رفت سراغ مدیریت 360 درجه در مقابله با بلایای طبیعی. حتی صنعت فیلمسازی هم باید به کار بیاید و بهترین فیلم سینمایی 360 درجه را بسازد تا همه باورشان بشود، مقابله با بلایای طبیعی یک کار 360 درجه است. نشسته یا ایستاده به این فکر میکنم که تمام این کارهای 360 درجه دوست دارند بشر را از همه چیز خلاص کنند. حتی وقتی که قرار است یک بلای کاملا طبیعی برسد و در 360 درجهی عالم همه جا را شخم بزند.
2- بعضی اصطلاحات سینمایی است که به شدت دربارهی جامعهی ما به طور کلاسیکی درست است. مثلا سری کتابهای کوچک کارگردانان را که ورق میزنم دل و رودهی فیلمهای کلاسیک را بیرون آورده است. برای هر بخشی چند واژهی کلیدی دارد. مثلا در کتاب آلفرد هیچکاک برای هر فیلم به طور تقریبی یک دوشیزهی موطلایی واقعی مثل فلفل برای فیلمسازی است. بعد مک گافین که سرنخ ماجرا در سینمای کلاسیک هیچکاکی است که آن هم مثل سس روی سالاد باید باشد. توی هر فیلم هم از داستان فیلم سخن گفته شده و هم اینکه ارزش گذاری مربوطه را گفته است. برای برخی از فیلمها ایدههای دیداری وجود دارد که به نوعی بیانگر تمام ایدههای تصویری هیچکاک است که روزی در فیلمهای هنوز هم درخشان و سرگرم کنندهاش استفاده کرده و بعدها بسیار از این ایدههای تصویری استفاده شده است.
در بخشی دیگر از بررسی فیلمها، ایدههای تکرار شونده ای که در فیلم استفاده شده یا همان موتیفهای خودمان مطرح شده است. مثلا در بخشهای مختلف فیلم خبرنگار خارجی کلاه ایدهی تکرار شوند است. یکجا شخصیت قصه کلاهش را گم میکند. یکجا میبینم کلاهش را باد میبرد و در جایی با این جمله مخاطب قرار میگیرد: he is talking through his hat - یعنی از روی شکمش حرف میزنه!دربرخی از جاها که فیلم از پنج امتیاز، بخش زیادی را به دست آورده است، بخشی به نام مضمون نهفته قرار داده شده است که بعضیاز امروزیها و سینمایی بازها بهش میگویند نخ تسبیح. اینکه خوب که چی؟ این داستان چه معنیای دارد؟ مثلا در فیلم سوء ظن – 1941- suspicion – مضمون نهفته نشان از این دارد که بعضی آدمها نمیتوانند جلوی سقوط خود را بگیرند. البته متن کتاب به این خلاصهای نیست. هر کدام پاراگرافی است.
اما همهی اینها را گفتم تا این یکی را بگویم: آدم شرور بافرهنگ. این یکی را دورش حسابی خط بکشید. آدم شرور با فرهنگ پدیدهی جدیدی نیست ولی توی جامعهی ما جدید و اکثریت دار است. آدم شرور بافرهنگ همان سرمربی احساسات و عواطف خودمان است. کاش توی سری کتابهای کوچک کارگردانان، یک بخشی هم برای شخصیتهای بزن در رو در نظر گرفته میشد تا کنتراست لازم برای همزاد یا همذات پنداری با فضای سینمای کلاسیک هیچکاک برقرار شود.
هیچکاک وقتی توی فیلمهایش دارد خودنمایی میکند تا نشان بدهد برایش جذاب است از صندلی عقب، معاشقهی دختر با تجربه و پسر بی دست و پا را ببیند، یک قصهگوی کامل است. البته برادر ابراهیم حاتمی کیا هم توی بوی پیراهن یوسف برای هزارمین بار از این ایدههای هیچکاکی زده است.